
تمدن را نباید صرفاً با دولتها، امپراتوریها و فتوحات نظامی یکی دانست. تمدن، پیش و بیش از هر چیز، یک جریان فکری، فرهنگی و معنوی پویا و مستمر است که هویت یک جامعه را شکل میدهد و در علم، هنر، اخلاق و نظام اجتماعی آن تجلی مییابد. در روایت کلان از
تمدن اسلامی، غالباً تمام دستاوردها ذیل خلافتهای بزرگ اموی و عباسی تعریف میشود و به تشیع، بیشتر بهعنوان یک اقلیت سیاسی یا یک مکتب کلامی نگریسته میشود تا یک «جریان تمدنساز» مستقل و اصیل.
این نگاه تقلیلگرایانه، ما را از درک یکی از عمیقترین و پربارترین شاخههای فرهنگ و
اندیشه اسلامی محروم میکند. در همین خصوص
رضا ملازاده یامچی، پژوهشگر دینی، یادداشتی در اختیار ایکنای خراسانرضوی قرار داده است که در ادامه میخوانیم؛
این یادداشت در پی آن است تا این روایت را به چالش بکشد و به این پرسش بنیادین پاسخ دهد: ریشههای تکوین تمدن شیعی به کجا بازمیگردد و این جریان فکری و فرهنگی، چگونه توانست در طول تاریخ، از عصر رسالت تا دورههای اموی، عباسی و صفوی، با وجود تمام فشارها و فراز و نشیبها، هویت مستقل خود را حفظ کرده، به بلوغ برسد و دستاوردهای بیبدیلی را در ساحتهای مختلف علم و هنر به بشریت عرضه کند؟
برای پاسخ به این پرسش، باید این سفر تاریخی را در چند مرحله کلیدی دنبال کنیم.
برخلاف این تصور که تشیع یک پدیده متأخر و صرفاً سیاسی است، ریشههای آن به دوران حیات پیامبر اکرم(ص) بازمیگردد. این ریشهها نه در نزاع سیاسی، که در یک طرح الهی برای استمرار هدایت پس از پیامبر(ص) قرار دارد.
ریشههای قرآنی و روایی: آیاتی چون آیه تطهیر (احزاب، ۳۳)، آیه مؤدت (شوری، ۲۳) و آیه ولایت (مائده، ۵۵) و از همه مهمتر احادیث متواتری چون حدیث ثقلین (که قرآن و اهل بیت(ع) را دو امانت جدانشدنی معرفی میکند) و حدیث غدیر، سنگ بنای نظری این جریان را تشکیل میدهند. این متون، صرفاً مستند یک بحث کلامی نیستند، بلکه اسناد تأسیسی یک راه و یک فرهنگ مبتنی بر پیوستگی علم و عصمت هستند.
نقش تمدنساز ائمه(ع): در دوران پس از رحلت پیامبر(ص)، بهویژه در عصر اموی و اوایل عباسی، ائمه اطهار(ع) با وجود تمام محدودیتهای سیاسی، کانون اصلی تولید و حفظ معرفت اصیل اسلامی بودند. خانه و مسجد آنان، دانشگاههای سیار آن روزگار بود. در شرایطی که حکومتها به سمت اشرافیگری و تحریف معارف حرکت میکردند، این امامان(ع) بودند که به تبیین عمیق قرآن، فلسفه اخلاق، حقوق و معنویت پرداختند. بهویژه در دوران امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق(ع)، یک جنبش عظیم علمی شکل گرفت که هزاران شاگرد در رشتههای مختلف از محضر آنان بهره بردند و پایههای فقه، کلام و علوم عقلی شیعه در همین دوران پیریزی شد و در این مرحله، تشیع در حال انباشت «سرمایه معنوی و علمی» خود بود.
جوانه زدن و شکوفایی فرهنگی
با تضعیف خلافت عباسی، فرصتی برای ظهور دولتهای شیعی فراهم شد. این دوره، بهویژه با روی کار آمدن سلسله ایرانی و شیعی آلبویه در بغداد (قرن چهارم و پنجم هجری)، نقطه عطفی در تاریخ تمدن شیعی است.
در این عصر، علمای بزرگ شیعه از انزوای سیاسی خارج شده و به تدوین و تبیین گسترده عقاید و علوم شیعی پرداختند. بغداد به پایتخت علمی جهان اسلام بدل شد که در آن، متکلمان و فقیهان برجستهای چون شیخ مفید، سید مرتضی علمالهدی و شیخ طوسی(بنیانگذار حوزه علمیه نجف) ظهور کردند. کتابخانههای عظیمی تأسیس و آثار بنیادین فقهی، کلامی و حدیثی شیعه در همین دوره نگاشته شد.
همزمان در مصر، دولت قدرتمند فاطمیان که اسماعیلیمذهب بودند، با تأسیس دانشگاه الازهر و شهر قاهره، یکی از باشکوهترین مراکز علمی و فرهنگی آن روزگار را پدید آوردند. این دوره ثابت میکند که تمدن شیعی، قرنها پیش از صفویه، به بلوغ فکری و فرهنگی رسیده و قدرت تولید علم و ایجاد نهادهای تمدنی را داشته است.
دوره صفویه(از قرن دهم هجری به بعد) مرحلهای نوین در تاریخ این تمدن است. در این دوره، مذهب تشیع دوازده امامی برای اولین بار بهعنوان مذهب رسمی یک امپراتوری بزرگ (ایران) اعلام شد.
اتحاد دین و دولت منجر به یک رنسانس فرهنگی و هنری شگفتانگیز شد. پایتخت صفوی، اصفهان، به عرصه تجلی زیباترین هنرها و معماریهای اسلامی بدل گشت و مساجد، مدارس و کاخها، همگی آینهای از زیباییشناسی و جهانبینی شیعی شدند.
در همین دوران(اوج فلسفه و حکمت)، «حکمت متعالیه» توسط ملاصدرا و با حمایت «مکتب فلسفی اصفهان» (به رهبری میرداماد)، به اوج خود رسید و این مکتب فلسفی، یکی از عمیقترین و اصیلترین دستاوردهای فلسفی جهان اسلام است که سنتز بینظیری از برهان عقلی، شهود عرفانی و استناد به وحی ارائه داد.
نهاد «مرجعیت تقلید» در این دوره به انسجام و قدرت بیشتری رسید و حوزههای علمیه به مراکز اصلی تولید دانش و تربیت علما بدل شدند.
یکی از رایجترین شبهات تاریخی آن است که تشیع امروزی، ساخته و پرداخته دولت صفوی برای ایجاد هویتی مستقل در برابر امپراتوری عثمانی سنیمذهب است. با توجه به سیر تاریخی که ذکر شد، بطلان این ادعا آشکار است. صفویان، یک مذهب و یک تمدن غنی و ریشهدار را که قرنها در حال رشد و تکامل بود، به عنوان مذهب رسمی برگزیدند، آنها تشیع را «ایجاد» نکردند، بلکه آن را به قدرت رساندند. میراث علمی عظیم دوران آل بویه و مبارزات فکری و فرهنگی ائمه(ع)، همگی گواهی بر قدمت و اصالت این جریان است.
در پاسخ به پرسش آغازین، میتوان گفت تمدن شیعی یک جریان اصیل، مستمر و پویاست که بذر آن در عصر رسالت کاشته شد، در دوران امامت و در قلب فشارها و محدودیتها بهصورت یک نهال مقاوم جوانه زد و رشد کرد، در عصر آل بویه به بلوغ فرهنگی و علمی رسید و در دوران صفویه به درختی تنومند و پرثمر بدل شد که سایه آن بر بسیاری از ابعاد فرهنگ و هنر ایرانی و اسلامی گسترده شد. این تمدن با سه ویژگی اصلی شناخته میشود: ۱. عقلگرایی و فلسفهورزی (که در حکمت متعالیه به اوج رسید)، ۲. عدالتخواهی (که ریشه در مبارزات ائمه علیه ظلم داشت) و ۳. معنویت و عرفان عمیق (که در هنر و ادبیات آن متجلی است). میراث این تمدن، یک میراث موزهای نیست، بلکه یک جریان زنده است که با تکیه بر اصل اجتهاد و امید به آیندهای روشن با ظهور منجی، همچنان ظرفیت الهامبخشی و پاسخگویی به نیازهای انسان معاصر را در خود دارد.
منابع:
1. قرآن کریم: بهعنوان منبع اصلی برای مبانی اعتقادی چون ولایت و جایگاه اهل بیت(ع).
2. نهجالبلاغه: گردآوری سید رضی؛ برای درک اندیشه سیاسی و اخلاقی امام علی(ع) بهعنوان اولین امام شیعیان.
3. کتب اربعه شیعه: بهویژه اصول کافی (اثر کلینی) که منبعی گرانبها برای شناخت آرای فکری، کلامی و اجتماعی ائمه (ع) است.
4. منابع تاریخی عمومی: آثاری چون تاریخ طبری و مروجالذهب مسعودی برای درک کلیات تاریخ اسلام.
5. منابع تاریخی و کلامی شیعه: کتاب الارشاد اثر شیخ مفید که به شرح زندگی و فضائل ائمه میپردازد.
آثار شیخ طوسی که معرف اوج پختگی فقه و کلام شیعه در قرن پنجم است.
6. آثار پژوهشگران و مورخان معاصر: تشیع در اسلام اثر علامه سید محمدحسین طباطبایی، بهعنوان یک مدخل دقیق و جامع.
آثاری از مورخان متخصص در تاریخ تشیع مانند هاینس هالم، رسول جعفریان و دیگر پژوهشگران برجسته در این حوزه.
انتهای پیام