مسعود زارعیان، کارگردان مستند «غیر مسکونی»، شامگاه 19 فروردین در دومین شب از رویداد «شبهای عیدگاه» که در تالار فردوسی فرهنگسرای جهاددانشگاهی مشهد برگزار شد اظهار کرد: مشهد و حاشیه شهر آن جزو مواردی است که کمتر در مورد آن صحبت شده و علی رغم تلاشهایی که گاه برخی هنرمندان بهویژه در عرصه تصویر جسته و گریخته انجام میدهند، اما همچنان وقتی میخواهیم بهصورت تصویری از مشهد یاد کنیم، باید به سراغ مستند پرویز کیمیایی، «ضامن آهو» اثر محسن ترابی که عمدتاً هم به قبل از انقلاب باز میگردد، مراجعه کنیم.
وی ادامه داد: من کار جدیای درباره مشهد سراغ ندارم، اگرچه کارهایی راجع به امام رضا(ع) در عرصه فیلم مستند ساخته شده است، اما در مجموع مشهد از جمله شهرهایی است که به لحاظ اهمیتش بسیار مظلوم واقع شده و ناگفتههای بسیاری در زیر خروارها خاک است که باید بیان شود. مستند «غیر مسکونی» در سال 1401 ساخته شد و ضبط فیلمبرداری آن حدود یک سال و نیم و در 15 جلسه به طول انجامید.
کارگردان مستند «غیر مسکونی» بیان کرد: خیلی اتفاقی به سراغ این موضوع رفتم و قرار بود برای یکی از مراکز تسهیلگری که متأسفانه بسیاریها از آنها جمع شدند، سفارشی را انجام دهم. در آن مرکز با خانمی که به همراه همسرش در این حوزه بسیار فعال بودند، روبهرو شدم، اما چون همیشه از گزارش وضعیت پرهیز داشتم، زیرا میدانم این قبیل فیلمها تاریخ مصرف دارد، بنابراین به دنبال یک قصه بودم که با شخصیت اصلی فیلم یعنی یک روحانی مواجه شدم که بسیار فعال و کمکرسان در این حوزه بود و کارهایی که انجام میدهد، فراتر از توزیع غذاست، در واقع دغدغههای کالبدی، فرهنگی، عمرانی و هویتی حاشیه شهر را دارد، اما همچنان او برای من یک سوژه کامل نبود و من به دنبال یک لایه دیگری بودم که قصه عمیقتر روایت شود و با این مسئله که فیلم را مشاهده کردید، مواجه شدم و مسیر اعتمادسازی که از اصول فیلمسازی مستند است، طی شد و برای اولین بار در تاریخ سینمای ایران به موضوع خیانت در صنف روحانیت پرداختم.
زارعیان گفت: تلاش کردم قصه واقعی باشد، به لایههای پنهان یک زندگی پرداختن بسیار سخت است. زیرا زمانی تلاش روحانی و سوژه اصلی ما اهمیت پیدا میکند که مخاطب پشت صحنه زندگی آن فرد را هم ببیند. صرفاً دیدن کارهایی که او رقم زده است کفایت نمیکند، زیرا تلاش او بیش از آنکه در پیش روی مردم باشد، در پشت صحنه بود که بخشی از آن را حتی نتوانستیم نشان دهیم و میتوان از این بابت به قصه نگاه کرد که هر فردی که دغدغههای فرهنگ، هویت و ... دارد، فارغ از آنکه در چه لباسی است، باید بسیاری از مسائل را حل کند تا بتواند کاری برای حاشیه شهر انجام دهد.
کارگردان این اثر بیان کرد: مستند قرار است آن چیزی را به ما نشان دهد و به چیزی بپردازد که ما بهطور عادی نمیتوانیم ببینیم، بنابراین من نیز در این مستند یکی از رسالتهایم نشان دادن چیزی است که به طور عادی دیده نمیشود و اگر قرار بود نگاه رسمی ساری و جاری در جامعه را نشان دهم هنری نداشتهام، چرا که تا روی زخم باز نشود، امکان درمان آن برای پزشک وجود ندارد.
وی ادامه داد: در ظاهر یک روحانی را میبینیم که میخواهد پیش رو عمل کند، همچنان که این روحانی برای ایجاد اشتغال بانوان، درگیر کردن بچهها و هویتسازی برای آنها و ... میکوشد. اسفبار آن صحنهای است که فوتبالیست مشهور با تلاشهای روحانی به این محل میآید، اما با محافظ است، در حالی که ماسک به صورت دارد و حتی حاضر نمیشود با بچهها عکس دستهجمعی بگیرد و سرانجام روحانی در انتها تصمیم درست را میگیرد که به جای رسالت خود خانوادهاش را در اولویت قرار دهد.
در ادامه مجید فولادیان، جامعهشناس و استاد دانشگاه فردوسی در این نشست در خصوص اهمیت پرداخت سینمای مستند به مسائل حاشیه شهر اظهار کرد: مستندسازی کار بسیار دشواری است، در حالی که نقد آن بسیار راحت است، بنابراین نکاتی که میگویم نافی زحمات نیست و این کار به چند دلیل که در چند سطح قابل تفکیک است اثر ماندگاری خواهد بود. در سطح کلان یکی از حرفهای خوبی که این فلیم بیان کرده و در سکانسهایی همچون خداحافظی روحانی با اهالی محله نشان داده شده است، میبینیم که حالت پریشانی و ناتوانی از حل مسئله بسیار نمادین است و نشان میدهد حل مسائل اجتماعی حاشیه شهر را جز با نگاه ملی نمیتوان حل کرد. شاهد این موضوع را میتوان در اقداماتی همچون دفاتر تسهیلگری که باز شد و تعطیل شد و هزاران طرح دیگری که به حاشیه شهر مشهد آمد و به نتیجه نرسید و میلیاردها بودجهای که به صورت مشخص به حاشیه شهر اختصاص یافت دانست.
این جامعهشناس با تأکید بر پیچیده بودن مسائل اجتماعی بیان کرد: مسائل اجتماعی بسیار پیچیده هستند، بهعنوان مثال باید دانست تا زمانیکه مشکل آب هیرمند حل نشود، مشکل حاشیهنشینی مشهد حل نمیشود. باید به این موضوع آگاه شد که برای حل مشکلات اینچنینی نیازمند نگاه و افقی ملی در حل مسائل و مشکلاتی همچون فقر، اعتیاد و حاشینهنشینی هستیم و نمونه آن تلاش شهرداران، استانداران و ائمه جمعه بسیاری است که تاکنون به حل مسائل حاشیه شهر مشهد اقدام کردهاند و نمیتوان نافی زحمات آنها شد، اما ناتوانی در حل مسائلی اینچنینی به این دلیل است که سطح حل مسائل چنین نیست که بتوان در شهر با اقدام و کنشهای اینچنینی آن را حل کرد و پیچیدگیهای بسیار دارد، با این حال رویکردی که در نگاه سنتی به مسائل اجتماعی وجود دارد، مسائل اجتماعی را در ایران بسیار پیچیدهتر و گاه لاینحل کرده است.
وی با اشاره به اینکه این اثر از جمله معدود آثاری است که به زندگی خصوصی روحانیت ورود کرده است، اظهار کرد: در این اثر سه زندگی خصوصی روحانیت دیده میشود که طی آن میتوان تحول حوزه زنان در جامعه ایران را مشاهده کرد، خانم روحانی که محجبه کامل است، برای همسرش تک همسری میخواهد و این یعنی حوزه حقوق زنان و قدرتمند شدن زنان در ایران لایههای مختلفی دارد، یکی از این لایهها در زندگی این روحانی است که خط قرمز همسر این روحانی این است که همسرش شرعاً فرد دیگری را به عقد خود درنیاورد.
فولادیان ادامه داد: تمام پژوهشهای ما نشان میدهد در حوزه زنان در ایران این مسئله اتفاق افتاده است و زنان به این شکل در جامعه قدرتمند شدهاند، این مضمون در سخن روحانی دوم در ماشین که میگوید«من با این سنم یک بار روضه زنانه نرفتم که بحثی پیش نیاید» نمایانگر است و نشان از تحول بنیادینی است که در مسائل و حقوق زنان اتفاق افتاده و در تمام لایهها و سطوح مختلف قابل مشاهده است.
وی گفت: این تم بسیار جذاب و دیگر موضوعات را تحتالشعاع خود قرار داده است و یکی از نقاط عطف و قدرتمند فیلم بود که به نظرم در آینده بیشتر این موارد را در تمام ساختار اجتماعی خواهیم دید، هنگامیکه در زیست سنتیترین گروه جامعه ایران، یعنی روحانیون چنین اتفاقی افتاده است، میتوان چگونگی تسری و گسترش این اتفاق را در دیگر نقاط مشاهده کرد.
انتهای پیام