هجرت تاریخی امام حسین(ع) و سخنان ایشان در مسیر راه از مدینه تا هنگام شهادت، باعث آگاهی هرچه بیشتر مردم و انگیزە نیرومندی در اعتراض به حکومت امویان و اجرای امر به معروف و نهی از منکر شد، بهطوریکه شورشها و اعتراضاتی ضد دستگاه امویان در مدینه آغاز شد و به دیگر شهرها نیز سرایت کرد.
واقع «حرّه»، نخستین پیامد فوری نهضت عاشورا بود، نهضت عاشورا به مردم آموخت که باید در برابر رویدادهای سیاسی و اجتماعی بیدار باشند و از چیزی نهراسند و در مقابل خلفای بیدین و یزیدیان که کوچکترین صلاحیتی برای حکومت ندارند ایستادگی کنند و از جمله قیامهای دیگر میتوان قیامهای توابین، شورش مختار، شورش مدّعیان خلافت و بسیاری قیام ها و شورشهای مختلف در مقابل قدرتطلبان مزدور را نام برد.
با بررسی آسیبشناسی عاشورا متوجه میشویم در جریان یک نهضت مهم، احتمال ایجاد تحریف از سوی برخی فرصتطلبان و عوامفریبان وجود دارد، نهضت عاشورا نیز از این امر مستثنی نیست، البته امام حسی(ع) در شرایط مختلف با انجام سیرە نبوی(ص)، عمل به وظایف الهی و سخنرانیها و خطبههای بهموقع، تلاش میکردند که این نهضت از هر تحریفی در امان باشد و هدف و متن این حرکت عظیم آسیبی نبیند.
از مهمترین عوامل آسیبزا افزون بر تحریف محتوایی، معنوی و یا لفظی، میتوان به عواملی چون عوامزدگی (داشتن نگاهی فقط احساسی به واقعه عاشورا و بازماندن از پیام واقعی آن )، خرافهپرستی (ورود برخی آیینهای اشتباه که با اصول و مبانی دین در تضاد کاملاند) و نوآوری و تازگی (نوآوری در بهکارگیری ابزارهای انتقال پیام، هماهنگ با سلایق و علایق افرادی خاص و دور ماندن از هدف و محتوای نهضت و عدم انتقال صحیح هدف نهضت عاشورا ) اشاره کردکه همه این عوامل نامبرده از عوامل آسیبزا در رابطه با این نهضت عظیم است و اگر در مقابل این عوامل، مقابله جدی صورت نگیرد، این نهضت عظیم از محتوا و اصالت واقعی دور میماند و از تأثیرگذاری آن کاسته میشود.
تأثیرات اجتماعی قیام عاشورای حسینی
قیام حسین بن علی(ع) و اصحابش منشأ برکات فراوان اجتماعی در عصر خود و دورههای بعدی شد که از جمله این تأثیرات میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
الف) رفع جهالت و ضلالت مردم: همانطور که در عبارتها و زیارتهای مختلف آمده اسـت، شاخصترین پیامد سیدالشهدا، نجات مردم از جهالت و گمراهی است. آن حضرت با قیام آگاهانه خود، مرز میان حق و باطل را که بهوسیل مستکبران رفته رفته کمرنگ شده و از بین میرفت، هرچه بیشتر تبیین نمود و ملاک حق و حقیقت را آشکار کرد. جهلستیزی عاشورا نه تنها باعث بیداری مسلمین شد، بلکه افراد اهل کتاب بسیاری را روشنی بخشید تا جایی که برخی نمایندگان دول غیر اسلامی در دربار یزید، همچنین برخی از راهبانهای معتکف در دیرها را از خواب غفلت بیدار کرد و بهسوی حقیقت رهنمون شد، البته اشعه درخشان این موج بیداری، همچنان ادامه دارد و آزادگان جهان را رهبری میکند، بهطوریکه خط سرخ شهادت حسین بن علی(ع) و اصحابش خود به تنهایی گواهی بر صدق مدعای اسلام و تأییدی بر حقانیت آن است.
آری عاشورا معیار اول خود را عقلانیت و جهلزدایی معرفی میکند و بارزترین هدف خود را آگاهی مردم برمیشمرد و اگر این قیام برحق نبود و تنها با تحریک احساسات مردم خود را پابرجا نگه داشته بود و از عواطف آنان سوء استفاده میکرد، هرگز نمیتوانست مردم را به عقلگرایی فرا خواند و موجب آگاهی عمومی آنها شود.
ب) خیزش عمومی: پس از وقوع عاشورا و به دنبال آگاهی عمومی، قیامهای متعددی ضد ظلم، چه در همان روزگار و چه در دورههای بعد به وقوع پیوست که از مهمترین آنها در آن روزگار، قیام مردم مدینه اسـت، قیامی که برپاکنندگان آن تنها بهخاطر وظیفه بهپا خواسته بودند و به پیروزی نمیاندیشیدند. در دورههای بعد نیز قیامهای متعدد اسلامی و غیراسلامی با پشتوانه کربلا و بر مبنای آموزههای کربلا به وقوع پیوسـت. در طول تاریخ قیامهای متعددی موجب خیزش مردم در برابر ظلم و ستم شده است، اما اثرات تعداد زیادی از آنها، تنها از عواطف و احساسات مردمی ریشه گرفته و تنها محدود به همان عصر بوده و پس از مدتی فرو نشسته است، اما عاشورا بر پایه اصول انسانی و انگیزه الهی، همگان را به قیام فرا میخواند.
ج) حرکت و اقدام تنها برای خدا: مهمترین تأثیر قیام کربلا چه در بعد اجتماعی و چه در بعد فردی، عمل کردن تنها و تنها بهخاطر خداست و تنها او را دیدن و از غیر او چشم پوشیدن. حسین بن علی(ع) در راه خدا همه هستی خویش را فدا کرد و حتی پیروزی را نیز شرط قیام خود نمیدانست، تا جایی که در شب عاشورا بر تمام یاران و خاندان خود فرمود: «اینها با من ستیزه دارند. شما تاریکی شب، پیش گیرید و بروید و بدانید هر که از شما فردا در این وادی باشد کشته خواهد شد و هم او بود که در کوران سختترین حوادث فرمود: بر من آسان است، چراکه در مقابل دیدگان معبود است».
یکی از بزرگترین آثار قیام حسینی، آشکار ساختن اسلام صحیح بود تا بطلان اسلام انحرافی اموی که پس از زمان رحلت پیامبر اکرم(ص) ایجاد شده بود، روشن شود، زیرا خاندان بنی امیه در تبلیغاتشان اسلام را وارونه به مردم نشان داده بودند و آنها را در امور دین به ضلالت انداخته و در حیرت و سرگردانی گذاشته بودند.
امام حسین(ع)، اسلام اموی را از اسلام ناب محمدی جدا ساخت و با نماز خونین خود در ظهر عاشـورا، نماز را عملاً تفسیر و اقامه کرد، بنابراین نهضت سیدالشهدا دو معنی داشت: نفی آنچه به نام اسلام مطرح بود و اثبات آنچه از اسلام فراموش و انکار شده بود و این هر دو با هم یعنی : «احیای اسلام ناب محمدی».
امام حسین(ع) با قیام خویش ضمن بیدار کردن مسلمانان خفته آن زمان، آن ارزشهایی که روح اسلام را تشکیل میدادند و به فراموشی یا تحریف سپرده شده بودند را تفسیر و احیا کرد و از طرفی بر ضد ارزشهایی که با حقیقت اسلام سازگاری نداشتند، خط بطلان کشید. امام حسین(ع) هدف از قیام خود را طی نامهای بهعنوان وصیتنامه به برادرش، محمد حنفیه، اینگونه بیان میکند: «من مثل خیلی افراد نیستم که قیام و انقلابم به خاطر این باشد که خودم به نوایی رسیده باشـم، برای اینکه مال و ثروتی تصاحب کنم، برای اینکه به ملکی رسیده باشم. این را مردم دنیا از امروز بدانند، قیام من قیام مصلحانه است، من یک مصلح در امت جدم هستم و قصدم امر به معروف و نهی از منکر اسـت و قصدم این است که سیرە رسول خدا و علی مرتضی را زنده کنم».
منبع: ensani.ir
انتهای پیام