
شأن و عظمت شخصیت
حضرت خدیجه کبری(س) را میتوان در زوج سوره ضحی و انشراح به نظاره نشست.
سوره ضحی با یادکرد بخشی مهم از سیره نبوی که بازتاب عینی گفتوگوی خداوند با حضرت محمّد(ص) در کل
قرآن نیز هست به یادآوری ایثار و فداکاری حُنَفائی برگزیده از آل ابراهیم مانند عبدالمطّلب و ابوطالب (جدّ و عموی پیامبر) میپردازد که به ترتیب، منزل آن دو پس از رحلت آمنه، مادر محمّد، مأوای آنحضرت بود (الم یجدک یتیماً فـاوی). در ادامه به جایگاه عظیم و بیمانند حضرت خدیجه(س) اشارت میرود که ازدواج ایشان با
پیامبر(ص) سبب شد هم جایگاه محمّد امین در جامعۀ منحط جاهلی عرب از نو تعریف و تثبیت شود (ووجدک ضالّاً فهدی) و هم با اهدای دستمایۀ تجارتی امّالمؤمنین حضرت خدیجه(س) به ایشان، آن حضرت از نظر مادّی بینیاز شود (ووجدک عائلاً فاغنی).
همراهی و همدلی و پشتیبانیهای حضرت خدیجه(س) بهویژه در سالهای نخست دعوت و رسالت پیامبر اکرم(ص) سبب شد که رسول خدا سختیها و آزار و اذیّت مشرکان مکّه را با شرح صدری مثالزدنی به خوبی مدیریت کنند. بهطوری که هجمهها، کیدها و مکرهای سران مشرک قریش، خللی در عزم راستین و پولادین پیامبر(ص) بهوجود نیاورد و ایشان با امید و توکّل بر خدا بر عسرها غلبه کردند (الم نشرح لک صدرک . و وضعنا عنک وزرک ...).
پیامبر اکرم(ص) در سنّ 25 سالگی با امّالمؤمنین حضرت خدیجۀ کبری که 25 یا 23 سال داشت ازدواج کردند. شهرت یافته حضرت خدیجه(س)، 15 سال از پیامبر اکرم(ص) بزرگتر و بیوه بوده و پیش از همسری با پیامبر، دو ازدواج دیگر داشته است. این دو مطلب نادرستاند، زیرا بنا به گزارش احمد بن حسین بیهقی از محدّثان و عالمان برجستهٔ سدۀ پنجم هجری، قول صحیح درباره سنّ حضرت خدیجه(س) به هنگام رحلتشان از دنیا در سال دهم بعثت، 50 سال بوده است، نه 65 سال و به فرمودۀ امام خمینی: «پیغمبر اکرم وقتی که به رسالت مبعوث شد و شروع به تبلیغ کرد، یک طفل هشت ساله (حضرت امیر) و یک زن چهل ساله (حضرت خدیجه) به او ایمان آوردند. جز این دو نفر کسی را نداشت».
در دو اثر از عالمان سدۀ ششم هجری، «دلائل النبوة» اسماعيل بن محمد اصفهانی(ص178) و «مناقب آل ابیطالب» ابن شهر آشوب (1/159) آمده است که خدیجه سلام الله علیها هنگام ازدواج با محمّد امین، باکره بود.
از فرزندان این زوج گرامی، قاسم و عبدالله در کودکی فوت کردند و تنها فرزندی که زنده ماند
حضرت فاطمۀ زهرا(س) است. رقیّه و زینب نیز دختران هاله، خواهر خدیجه سلام الله علیها بودند که در منزل پیامبر اکرم(ص) بزرگ شدند. در خبری آمده است که روزی مولاعلی(ع) با همسرشان فاطمه(س) در صحرا خرما می خوردند، علی(ع) [به شوخی] گفت: فاطمه! پیامبر مرا بیش از تو دوست دارد. فاطمه(س) فرمود: عجبا، پیامبر تو را بیش از من دوست بدارد در حالی که من ثمره و عضوی از اعضای وجود او هستم و او فرزندی غیر از من ندارد!
دربارۀ سال تولّد حضرت فاطمۀ زهرا(س) 6 خبر و دیدگاه به شرح زیر وجود دارد که در همین خصوص محسن رجبی قدسی، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم مشهد یادداشتی در اختیار ایکنای خراسانرضوی قرار داده است که در ادامه میخوانیم؛
پنج سال قبل از بعثت
1. عبّاس عموی پیامبر(ص) گفته است که فاطمه در سالی که کعبه تجدید بنا شد و پیامبر اکرم 35 سال سن داشت به دنیا آمد، یعنی پنج سال پیش از بعثت و نبوّت رسول خدا.
2. به گزارش ابن مسعود، روزی پیامبر در مکّه در حال نماز بود که گروهی از قریشیان از جمله ابوجهل از فضولات حیوانی که تازه ذبح شده بود بر پشت پیامبر ریختند، فاطمه که دختری نونهال بود خود را به پدر رساند و آنها را از پشت پدر پاک کرد و مشرکان قریش را شماتت نمود.
3. عبدالله بن محمّد(د153ق) از نوادگان مولاعلی(ع) ازدواج ایشان با حضرت زهرا(س) را پس از غزوۀ بدر دانسته که در آن زمان، حضرت فاطمه(س) 18 سال داشتند.
4. پدر عبدالله بن محمّد از نوادگان حضرت علی(ع)، سنّ حضرت زهرا(س) را هنگام وفاتشان [تُوُفِّيَت] حدود 29 سال گفته است. همین مطلب را عبدالله بن حسن از نوادههای امام حسن مجتبی(ع) نیز تصدیق کرده است.
5. مسعودی مورّخ و جغرافیدان نامدار سدۀ چهارم هجری سه قول دربارۀ سنّ حضرت فاطمه(س) هنگام وفاتشان آورده است: 33 سال، 30 و 29 سال؛ به گفته وی، بیشتر اهل بیت(ع) و شیعیانشان بر آنند که وی 29 ساله بود، گرچه کمتر از این را نیز گفتهاند.
چهار سال قبل از بعثت
عبدالله بن مؤمَّل (د169 یا 170ق) - از خاندان مخزوم و از عابدان و زاهدان مشهور در مکّه - از پدرش نقل کرده است: «وُلِدَتْ فَاطِمَةُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا قَبْلَ النُّبُوَّةِ بِأَرْبَعِ سِنِينَ».
پ) یکسال و اندی قبل از بعثت
ابن حَجَر عَسقَلانی، فقیه، محدّث، رجالی و مورّخ معروف سدۀ نهم هجری، میلاد [حضرت] فاطمه را اندکی قبل از بعثت دانسته، یکسال یا کمی بیشتر. یعنی، 24 ساله بودند که رحلت کردند.
سال اوّل بعثت
یعقوبی مورّخ مشهور سدۀ سوم هجری سنّ آن حضرت به هنگام رحلت از دنیا را 23 سال ثبت کرده است. عبدالله بن محمد از جدّش سلیمان بن جعفر هاشمی نقل کرده است: «فاطمه در چهل و یکمین سال تولد رسول خدا به دنیا آمده است».
سال دوم بعثت
شیخ مفید میلاد حضرت زهرا(س) را سال دوم بعثت دانسته است. شیخ طوسی نیز آورده است که در برخی روایات، میلاد فاطمه(س) دو سال پس از مبعث بوده است.
سال پنجم بعثت
1. ابن محبوب از هشام بن سالم از ابوحمزه از سعيد بن مسيّب نقل کرده است که امام علی بن الحسين، حضرت سجّاد(ع) در پاسخ پرسش سعید که چه زمانی رسول خدا، فاطمه را به ازدواج علی(ع) در آورد، فرمودند: یکسال پس از هجرت در مدینه، فاطمه در آن زمان نُه سال داشت. پس از اسلام، خدیجه(س) فقط فاطمه را به دنیا آورد.
گزارشها دربارۀ سعید بن مسیّب دو دسته هستند، دستهای در مدح وی و دسته دیگر در ذمّ اوست. آیتالله خویی با بررسی روایات ذمّ و مدح، توقّف دربارۀ سعید را مبنای خویش قرار داده است.
2. حبیب سجستانی از امام باقر(ع) شنیده است که فاطمه دختر رسول خدا، پنج سال بعد از بعثت رسول خدا متولّد شده است....».
درباره حبیب دو دیدگاه وجود دارد: بعضی چون مدح و توثیقی دربارهاش نرسیده، روایتش را ضعیف دانستهاند. در مقابل، برخی بازگشت او از خوارج و پیوستن به امام باقر(ع) و امام صادق(ع) را دال بر مدح و وثاقت وی تلقّی کردهاند.
3. ابوبصير از امام صادق(ع) نقل کرده است که فاطمه (عليها السلام) در 20 جمادى الآخر در سالی که پیامبر 45 سال داشت به دنیا آمدند، هشت سال در مکّه و 10 سال در مدینه اقامت کردند.
4. مسعودی (د346ق) نیز آورده است: «قد قيل: إن مولد فاطمة رضي اللّه تعالى عنها كان قبل الهجرة بثمان سنين»؛ گفته شده است میلاد فاطمه [س] هشت سال پیش از هجرت بوده است.
شیخ کلینی، کاتب بغدادی، خصیبی، ابن فتّال نیشابوری، شیخ طبرسی و ابن شهر آشوب آوردهاند که فاطمه(س) پنج سال پس از مبعث رسول خدا به دنیا آمده است .... اما بنابر تحقیق و تحلیلی که زندهیاد استاد دکتر سیّدجعفر شهیدی در کتاب زندگانی فاطمۀ زهرا(س) به یادگار گذاشتهاند، قراین و شواهد تاریخی فقط مؤیّد دیدگاه نخست از میان این 6 دیدگاه است (تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1372، ص24-32).
منابع:
.لسانی فشارکی، تفسیر ترتیبی قرآن، http://quranlsn.ir/works
. بیهقی، دلائل النبوة، 2/71. نیز نک: حلبی، السیرة الحلبیّة، 1/204
. سیمای معصومین(ع) در اندیشه امام خمینی، 246
. ابوالقاسم کوفی، الاستغاثه، ص68-70
. ابن شاذان قمی، الفضائل، ص80
. ابن سعد، الطبقات الکبری، 8/16،22؛ بلاذری، انساب الاشراف،1/403؛ مجلسی، بحارالانوار،16/78.
. سیّد مرتضى، أمالی،1/342
. بلاذری، أنساب الأشراف،1/125
. ابن سعد، الطبقات الکبری،8/18
. ابن سعد، الطبقات الکبری،8/23
. ابن عبدالبر، الاستيعاب في معرفة الأصحاب،4/1899
. مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص250
. ابونعیم اصبهانی، تاریخ اصبهان، 1/224
. ابن حجر عسقلانی، الإصابة في تمييز الصحابة،8/263
. ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، 7/105
. تاریخ یعقوبی، ص115
. حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۳/۱۷۶
. شیخ مفید، مسار الشيعة، 54
. طوسی، مصباح المتهجّد، 2/793
. کلینی، كافی، 8/339
. خویی، معجم رجال الحدیث، 9/145
. کلینی، کافی، 1/457. در معجم رجال الحدیث آیت الله خویی، تصریحی به وثاقت وی نشده است.
. جوادی آملی، رجال تفسیری 6/190.
. ابن رستم طبري، دلائل الامامة، ص134
. مسعودی، مروج الذهب،2/304
.کلینی، کافی،1/458؛ ...
انتهای پیام