سیدعمران موسوی گرمارودی، نویسنده کتاب «دفاع از حضرت فاطمه زهرا(س)» است. وی در دانشگاه مهندسی برق خوانده، اما با توجه به شرایط خانوادگی و به فراخور پژوهشهایی که همیشه در خانواده و اطرافیانش مطرح بوده و همچنین علاقه شخصی به معارف اهلبیت عصمت و طهارت(ع)، بهویژه مباحث قرآنی و حدیثی، به این حوزه ورود کرده است. خبرگزاری ایکنای خراسان رضوی به مناسبت ایام فاطمیه گفتوگویی با وی انجام داده است که در ادامه میخوانیم.
من در شهر ری استان تهران متولد شدم، اما بزرگشده در جوار علی بن موسی الرضا(ع) در مشهد مقدس هستم. در دانشگاه مهندسی برق خواندم، اما با توجه به شرایط خانوادگی و به فراخور پژوهشهایی که همیشه در خانواده و اطرافیانم مطرح بوده است و همچنین علاقه شخصی به معارف اهلبیت عصمت و طهارت(ع)، به ویژه مباحث قرآنی و حدیثی، دستی بر آتش این مسائل پیدا کردم و در همین راستا در مقطع کارشناسی ارشد تغییر رشته داده و به سمت رشته الهیات و علوم قرآن و حدیث رفته و اکنون نیز در مقطع دکتری دانشگاه مازندران مشغول به ادامه تحصیل هستم.
در پژوهشهایی که پیرامون حیات حضرات معصومین(ع) داشتهام، بهویژه در کتابهایی که با هدف ترویج فرهنگ فاطمی و سبک زندگی دینی در جامعه به رشته تحریر درآمده بود، مخصوصاً آنهایی که مخاطبشان، جوانان و عموم مردم بود، با روایتها و قصهوارههایی مواجه شدم که در نگاه اول با معارف عصمت و طهارت و مسلمات قطعی که قرآن و احادیث اهل بیت(ع) نسبت به شاخصههای اهل بیت(ع) به تصویر میکشند، زاویهدار بود که احساس کردم این موارد نیازمند بررسی ویژهای هستند و این موضوع سبب شد که به گردآوری احادیث و قصههایی که ذکر شد دست بزنم و متأسفانه در ادامه با این حقیقت روبهرو شدم که بسیاری از آنها به گونهای تعمدی نسبت به ساحت مقدس اهلبیت(ع) زاویه دارند و میتوان با قطعیت گفت که بسیاری از اینگونه داستانهایی که در کتابهای امروزی ما با هدف فرهنگسازی سبک زندگی فاطمی(س)، به رشته تحریر درآمدهاند، دستخوش تحریف واقع شدهاند و بیشترین این آسیبها و پرتکرارترین تحریفها نیز پیرامون زندگی حضرت فاطمه زهرا(س) به نظر میرسد.
میتوان این روایات را به دو دسته تقسیمبندی کرد، دسته اول داستانها و روایاتی است که ناظر بر اختلافات میان پیامبر اکرم(ص) و حضرت فاطمه(س) بود و دسته دوم، آنهایی که ناظر بر اختلافات بین امیرالمؤمنین(ع) و حضرت صدیقه طاهره(س) است و بدین ترتیب پژوهشی پیرامون بعد فقهالحدیثی اینگونه روایات، در بحث اسناد و سلسه رجال، خاستگاه آنها در مصادر تاریخی شیعه و اهل تسنن و همچنین از لحاظ مفاهیم و متون آنها، شکل گرفت.
هدف از تألیف این کتاب، تبیین جایگاه حقیقی صدیقه طاهره(س) به عنوان یکی از حجتهای الهی در شریعت اسلام است و تبیین این نکته که نویسندگان ما و کسانی که دستی بر آتش فرهنگ و ترویج معارف اسلامی در جامعه دارند، باید توجه داشته باشند که جایگاه حضرت فاطمه(س) بسیار فراتر از آن چیزی است که ما گاهی در گفتمانهای خود آن را بهکار میبریم، شخصیت ایشان شخصیتی است که در علم، عصمت و شاخصههای حجتی، منهای مقام نبوت و امامت، در ردیف پیامبر(ص) قرار دارد.
جایگاه و عملکردی که حضرت فاطمه(س) در دفاع از ولایت امیرالمؤمنین(ع) و اثبات حقانیت خلافت بلافصل ایشان بعد از پیامبر(ص) داشتند به قدری پررنگ است که مخالفان ولایت اهل بیت(ع) با تلاش ویژهای سعی کردهاند ایشان را از جایگاه حقیقی عصمت و طهارتشان به پایین بکشانند و یکی از وجوه تلاش آنان تحریفاتی است که در تاریخ اتفاق افتاده است و به همین جهت میبینیم میان روایاتی که پیرامون اهل بیت(ع) تحریف یا جعل شده است، بیشترین تحریفات و آسیبها پیرامون خمسه آل عبا و بهویژه پیرامون حضرت فاطمه(س) است.
از آنجایی که حضرت فاطمه(س)، بانوی پردهنشین خانه عصمت و طهارت بودند، برای جعل داستان وقایع حیات ایشان، فضایی بیشتر از محیط خانوادگی ایشان در دسترس آنان قرار نداشته، بنابراین میبینیم بسیاری از روایتهایی که در خصوص سیره ایشان مورد تحریف قرار گرفته در کشاکش روابط ایشان با پدر و همسرشان است و هدف این کتاب آن است که از نویسندگان و دستاندرکاران عرصه فرهنگ و معارف اسلامی بخواهد که در گزینش روایتهای معارفی و دینی، یک مداقه فقه الحدیثی انجام دهند و به راحتی و پر تسامح از کنار آن نگذرند.
مجموعه پژوهشها را در کتاب دفاع از حضرت فاطمه(س) در سه جلد به رشته تحریر درآوردم، جلد اول ناظر بر اختلافات بین حضرت فاطمه(س) و پیامبر اکرم(ص)، جلد سوم روایات ناظر بر اختلافات بین حضرت فاطمه(س) و امیرالمؤمنین(ع) است و جلد دوم به صورت ویژه نسبت به یک ماجرای بسیار پر اهمیت تمرکز دارد؛ ماجرای شأن صدور تسبیحات حضرت فاطمه(س). در فصل اول این کتاب مروری تأکیدگونه و اثباتگونه بر اصالت و قطعیت صدور تسبیحات حضرت فاطمه(س) و اثرات و برکات پایبندی به آن شده است و اثبات اینکه این تسبیحات که هدیه پیامبر(ص) به حضرت فاطمه(س) است، قطعاً از لسان پیامبر(ص) صادر شده و در لسان اهل بیت(ع) نیز بسیار پرتکرار بیان شده و بر ثمرات دنیوی و اخروی آن نیز تأکید بسیاری شده است.
در هر سه جلد این کتاب، احادیث را از سه منظر مورد بررسی قرار دادهام. منظر اول، سیر تاریخی حضور این حدیث در مصادر فریقین، از صدر اول و نخستین کتابی که این روایت در آن پدید آمده بود، در کتب و منابع شیعه و اهل تسنن به موازات هم بررسی کردم و این موضوع سبب میشود که ما بدانیم این قصه و یا حدیث، نخستین بار از چه مکتب و دیدگاهی برخاسته است و گام دوم این بود که همان حدیث را به لحاظ سندی و رجالی با مبانی متقن رجالی شیعی بررسی کردم و در گام سوم به بررسی متن و مفاهیم احادیث و عرضه مفاهیم آنها در مسلمات ثقلین پرداختم.
با توجه به اینگونه تمرکزها و مداقهها، زاویهدار بودن مفاهیم این قصه را با معارف اسلامی آشکار کردم و در گام آخر که به نظرم مثمر ثمرترین هدف این کتاب است، پس از آشکارساختن اینگونه روایات که به لحاظ سندی و متنی با معارف اسلامی در تضاد است، آثار آن قصه را در کتابهایی که امروزه برای قشر عموم و جوانان نوشته شده است بدون ذکر نام مؤلفین و تنها با ذکر فرازهایی از کتاب، نشان دادم و هدف این بوده است که بدانیم چگونه یک داستان تحریف شده، چه تطوراتی در طول تاریخ داشته و چگونه به گفتمان امروزین فاطمه جامعه شیعه راه پیدا کرده است.
انتهای پیام