کد خبر: 4295885
تاریخ انتشار : ۰۱ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۲:۰۸
استاد حوزه و دانشگاه تشریح کرد

شیعه؛ پیشگام تفکر فلسفی و کلامی در اندیشه اسلامی

حجت‌الاسلام سیدمحمدحسین دعائی گفت: شیعه در وادی تفکر فلسفی و کلامی پیشگام بوده و همواره کوشیده است تا با کمک آن به معارف الهی دست یابد؛ تا آنجا که در قرن یازدهم هجری تقریباً تفکر عقلی شیعه بر تفکر نقلی آن منطبق گشته و میان آن‌ها فاصله‌ای جز اختلاف در تعبیر باقی نماند.

حجت‌الاسلام سید محمدحسین دعائی، استاد حوزه و دانشگاهنسبت عقل در مکاتب اسلامی، همواره مورد بحث بوده و هست و مباحثی وجود دارد در این خصوص که عقل به‌مثابه ابزار فهم دین است یا خود دین؟ در این میان برخی متفکران معاصر مانند آیت‌الله جوادی آملی، عقل را نه فقط ابزار فهم دین، بلکه جزئی از خود دین می‌دانند. یعنی عقل در هندسه معرفت دینی جای دارد و علم دینی شامل عقلانیت هم می‌شود. برخلاف برخی مکاتب غربی که عقل را در تقابل با ایمان می‌دانند، قرآن بارها انسان را به تعقل دعوت کرده و آن را مقدمه ایمان معرفی کرده است.

نظر به اهمیت این موضوع، خبرنگار ایکنا خراسان‌رضوی گفت‌وگویی با حجت‌الاسلام سیدمحمدحسین دعائی، استاد حوزه و دانشگاه و مسئول قرارگاه مکتب توحید درباره «دیدگاه مکاتب مختلف اسلامی در مورد نسبت عقل و دین و تفاوت‌های آنها با یکدیگر» انجام داده است که بخش دوم آن را در ادامه می‌خوانیم؛ 

ایکنا_ دیدگاه مکاتب مختلف اسلامی (مانند معتزله، اشاعره، شیعه) در مورد نسبت عقل و دین چه تفاوت‌هایی دارد؟ 

معتزله و امامیه البته بدون در نظر گفتن برخی از اختلافات به حسن و قبح عقلی ذاتی باور دارند؛ یعنی معتقدند افعال، قطع‌نظر از حکم شارع، دارای حسن و قبح ذاتی‌اند و عقل می‌تواند این حسن و قبح را درک کند. اما اشاعره منکر حسن و قبح ذاتی بوده و باور دارند نیک و بد، صرفاً مستفاد از امر و نهی شرعی است. بر همین اساس، معتزله و امامیه که از آن‌ها با عنوان عقل‌گرایان یاد می‌شود، عقل را بر ظاهر نقل مقدم می‌کنند؛ اما اشاعره ـ که با عنوان نقل‌گرایان یا ظاهرگرایان شناخته می‌شوند ـ بر تقدم نقل و کنار گذاشتن دلیل عقلی تأکید دارند.

اما در مکتب فکری شیعه به‌طور خاص، مرحوم علامه طباطبایی، در کتاب ارزشمند «شیعه در اسلام»، به شیواترین شکل ممکن، به بیان جایگاه عقل پرداخته‌اند. علامه طباطبایی پس از تعریف تفکر مذهبی به بحث و کنجکاوی که یکی از تعالیم مذهب را نتیجه بدهد، قرآن کریم را یگانه مأخذ اساسی تفکر مذهبی در اسلام می‌دانند. ایشان با اشاره به این مطلب که قرآن، برای رسیدن به مقاصد دینی و درک معارف اسلامی، سه راه اخذ به گزاره‌های نقلی، تمسک به حجت عقلی و حرکت در مسیر شهود قلبی را به پیروان خود معرفی کرده است، به تبیین برخی از ویژگی‌های این سه راه می‌پردازند که عبارت‌اند از آسان بودن و همگانی بودن راه نقل، دشوار بودن و خاص بودن راه عقل و شهود، انحصار طریق فهم جزئیات معارف دینی در نقل، راه نداشتن عقل به فهم جزئیات، و قابل تحدید نبودن شهود.

علامه طباطبایی پس از تقسیم گزاره‌های نقلی به دو بخش آیات قرآن و روایات حاکی از سنت، و در پی تأکید بر اصالت و اعتبار ذاتی قرآن، قابل‌فهم بودن قرآن برای همگان را ضروری دانسته و از آیات دال بر نور بودن قرآن، مبین بودن قرآن، لزوم تدبر در قرآن، عدم تناقض در قرآن و تحدی خداوند به قرآن به‌عنوان دلیل این مدعی یاد می‌کنند.

البته باید توجه داشت؛ به عقیده ایشان، قابل‌ فهم بودن قرآن برای همگان با مرجعیت علمی معصومان(ع) منافات ندارد. همچنین، علامه طباطبایی، حدیث را با توجه به واقعیت‌های تلخی مانند جعل و تحریف حدیث، محتاج ارزیابی‌های سندی و بررسی‌های متنی می‌دانند. به عقیده ایشان، شیعه گذشته از آنکه در تنقیح سند حدیث می‌کوشد، مطابقت متن حدیث با قرآن را نیز لازم می‌داند. به‌علاوه آنکه شیعه در اصول اعتقادات فقط به خبر متواتر یا خبر واحد محفوف به قرائن عمل می‌کند؛ اما در فروعات فقهی، خبر واحد غیرقطعی که نوعاً اطمینان‌آور است را هم مورد عمل قرار می‌دهد.

علامه طباطبایی، حجت عقلی را به برهان و جدل تقسیم کرده و با اشاره به این مطلب که قرآن کریم هر دوی آن‌ها را به رسمیت شناخته و مورد استفاده قرار داده است، از تمسک به آن‌ها دفاع می‌کنند. به عقیده ایشان، شیعه در وادی تفکر فلسفی و کلامی پیشگام بوده و همواره کوشیده است تا با کمک آن، به معارف الهی دست یابد؛ تا آنجا که در قرن یازدهم هجری، تقریباً تفکر عقلی شیعه بر تفکر نقلی آن منطبق گشته و میان آن‌ها، فاصله‌ای جز اختلاف در تعبیر باقی نماند.

علامه طباطبایی، ملاصدرا را نخستین فیلسوفی می‌دانند که با ایجاد یک ساختار منطقی برای مسائل فلسفی، باعث شد صدها مسئله فلسفی جدید طرح شده و حل گردند، بسیاری از اسرار عرفانی به شکل برهانی تبیین شوند، عقلانیت و منطق بسیاری از معارف مطرح در آیات و روایات روشن گردد و نهایتاً فلسفه، عرفان و ظواهر ادله نقلی آشتی پذیرفته و در یک مسیر قرار گیرند.

تصویر کلان‌تر و مهم‌تری از مکاتب فکری مطرح در فضای اندیشه اسلامی ـ به‌ویژه در مواجهه با آیات و روایات ـ آن است که بررسی افکار تفسیری و فقه‌الحدیثی مختلف، ما را به این نتیجه می‌رساند که عمده اختلافات میان آن‌ها، ناشی از نوع نگاهشان به جایگاه عقل در سه عرصه معرفت‌شناسی، روش‌شناسی و دین‌شناسی است. به‌سبب همین تفاوت در نگرش، رویکرد، روش، رهیافت، رهگفت و در نتیجه قرائت‌ها و نظریه‌های آنان در میدان تفسیر آیات قرآن و تبیین روایات معصومان علیهم‌السلام با یکدیگر متفاوت است.

از این‌رو، می‌توان مجموع این دیدگاه‌های مختلف را به دو دسته کلان تقسیم کرد: مکتب عقل‌گرایان و مکتب نقل‌گرایان. این دو جریان، اگرچه در درون خود دارای زیرشاخه‌های گوناگونی هستند، اما به‌دلیل اشتراکات کلی و اجمالی در مبانی، می‌توان آن‌ها را در دو گروه اصلی جای داد. البته، از آنجا که قائلان به کاشفیت شهود از واقع، و معرفت‌زا بودن آن در کنار عقل، بر دیگر عقل‌گرایان غلبه دارند، می‌توان از دسته نخست با عنوان عقل‌گرایان عرفان‌محور یاد کرد. همچنین، به‌سبب غلبه اخباریان و تفکیکیان بر دیگر نقل‌گرایان، می‌توان دسته دوم را با عنوان اخباریان و تفکیکیان نام‌گذاری کرد.

ایکنا_ درباره «جریان اخباریان» و «جریان تفکیکیان» بیشتر توضیح بدهید.

جریان اخباریان، جریان منتسب به گروهی از علمای امامی‌مذهب است که اخبار و احادیث امامان شیعه را تنها منبع فقه و یگانه مبنای استنباط احکام شرعی می‌دانند. این گروه که از قرن یازدهم قمری به بعد ظهور کردند، به‌کارگیری روش‌های اجتهادی و دانش اصول فقه را جایز نمی‌دانند؛ و به همین دلیل، فقیهان اصولی که استفاده از این روش‌ها را در استنباط احکام فقهی ضروری می‌دانند، در مقابل آنان قرار دارند.

البته تقابل میان اخباریان و اصولیان، پیش از قرن یازدهم قمری نیز به‌صورت غیررسمی و نه‌چندان آشکار وجود داشت؛ اما در این قرن بود که این تقابل شدت یافت، دو اصطلاح «اخباری» و «اصولی» رواج پیدا کرد و این دو گروه به‌طور رسمی در برابر یکدیگر صف‌آرایی کردند.

محمدامین استرآبادی، عبدالله بن صالح سماهیجی و میرزا محمد اخباری از اخباریان تندرو و شیخ یوسف بحرانی، سید نعمت‌الله جزایری، ملا محمدباقر مجلسی، ملا محمدطاهر قمی و شیخ حر عاملی از میانه‌روان این جریان به‌شمار می‌آیند.

اخباریان و اصولیان در مسائلی چون اجتهاد و تقلید، منابع و ادله احکام، حکم اخذ به ظن، تقسیم‌بندی احادیث، حکم اخذ به ظواهر کتاب، حسن و قبح عقلی، مجرای اصالة‌البراءة و حکم احادیث کتب اربعه با یکدیگر اختلاف دارند.

جریان تفکیک یا مکتب تفکیک نیز یک جریان فکری و رفتاری است که از سوی آیت‌الله میرزا مهدی اصفهانی در اواسط قرن چهاردهم هجری قمری و در مشهد مقدس تأسیس شد و از سوی پیروان وی در مشهد، تهران، قم و... استمرار یافت. اساس این جریان، مخالفت جدی با عرفان و حکمت صدرایی، بی‌اعتنایی به عقل و شهود عرفانی در کشف معارف اعتقادی و تأکید بر ضرورت بهره‌گیری از نقل است.

این جریان، از آنجا که بر بی‌اعتباری براهین عقلی و شهود عرفانی ـ به‌عنوان اساس مکاتب بشری ـ اصرار دارد و تأکید می‌کند که باید آموزه‌های وحیانی را از خروجی مکاتب بشری تفکیک کرد، عمدتاً با عنوان مکتب تفکیک شناخته می‌شود؛ اگرچه برخی از پیروان این جریان این نام را مناسب نمی‌دانند و معتقدند باید برای آن از عناوینی مانند «مکتب وحی» یا «مکتب معارفی خراسان» بهره گرفت.

این جریان تاکنون مراحل گوناگونی را پشت سر گذاشته است؛ مراحلی که هیچ قدر مشترکی بین آن‌ها نیست، مگر بی‌اعتنایی به عقل، افراط در استفاده از نقل و مبارزه با فلسفه و عرفان. البته هر مخالفتی با فلسفه و عرفان را نیز نمی‌توان به جریان تفکیک نسبت داد؛ چراکه امروزه گروه‌های مختلفی با فلسفه و عرفان مخالف‌اند که در عین شباهت به جریان تفکیک، تفاوت‌هایی نیز با آن دارند.

ایکنا_ وجه شباهت «اخباریان» و «تفکیکیان» چیست؟ «عقل‌گرایان عرفان‌محور» چه تفاوت‌هایی با «اخباریان و تفکیکیان» دارند؟ 

درباره شباهت‌های اخباریان با تفکیکیان باید گفت هرچند مدافعان و موافقان جریان تفکیک، با تأکید بر نکاتی مانند مطلوبیت و ضرورت استفاده از دانش اصول فقه برای کشف احکام شرعی، این جریان را متفاوت با جریان اخباری‌گری می‌دانند، اما به نظر می‌رسد که هم از جهت مبنا و هم از حیث بناء، شباهت‌های بسیاری بین آن‌ها و اخباریان وجود دارد. این شباهت‌ها به‌قدری است که می‌توان این دو جریان را در یک دسته از افکار دین‌پژوهانه جای داد.

بر همین اساس، برخی از محققان معاصر جریان تفکیک را بازتولید جریان اخباری‌گری، جریان نواخباری‌گری و نوعی اخباری‌گری در حوزه عقاید دانسته‌اند. همچنین، از ظاهرگرایی شیعی، وهابیت شیعی و سلفی‌گری شیعی به‌عنوان خروجی این جریان یاد کرده و به تبیین شباهت‌های این دو جریان ـ به‌ویژه در دو عرصه تفسیر و فقه الحدیث ـ پرداخته‌اند.

برخی از مهم‌ترین شباهت‌های جریان تفکیک با جریان اخباری‌گری عبارت است از اول آنکه تقسیم عقل به عقل بین و عقل غیربین و بی‌اعتبار دانستن عقل غیربین. یکی از شباهت‌های مهم و مبنایی تفکیکیان با اخباریان آن است که طیف متأخر آن‌ها، همچون اخباریان، عقل را به بین و غیربین تقسیم کرده و عقل غیربین را حجت نمی‌دانند. به بیان دیگر، هر دو جریان عقل را فقط در مسائل مورد اتفاق عقلاء حجت دانسته و در موارد اختلافی، حجیت آن را منکرند. دومین شباهت این است که اعتقاد به انفتاح باب علم دارند و همان‌گونه که اخباریان با تمسک به مواردی همچون ادله حاکی از کمال دین، باب علم را در فروعات فقهی منفتح دانسته و معتقدند در این حوزه می‌توان از طریق نقل به یقین رسید، تفکیکیان نیز با تمسک به همین ادله معتقدند باب علم در اصول اعتقادی منفتح بوده و می‌توان در این حوزه از طریق نقل به یقین رسید.

مقدم دانستن نقل بر عقل غیربین در وقت تعارض، سومین شباهت این دو جریان است و هر دو نقل را در وقت تعارض با عقل غیربین مقدم می‌دانند. بی‌اعتنایی به ضوابط علمی در وقت مراجعه به نقل نیز شباهت دیگر این دو جریان است.

از این‌رو، بسیاری از اخباریان و تفکیکیان به خاطر خطای مبنایی، بی‌دقتی یا زودباوری از ضعف روایات ضعیف غفلت کرده و مفاد آنها را به عنوان نظر قطعی دین مورد استناد قرار می‌دهند. از این عملکرد، با عنوان افراط در تمسک به نقل نیز می‌توان یاد کرد.

همچنین بسیاری از اخباریان و تفکیکیان بدون دقت در ظرایف الفاظ و بدون فحص از قرائن، مطلبی را از گزاره‌های نقلی استفاده کرده و آن را به عنوان نظر قطعی دین مورد استناد قرار می‌دهند. از این عملکرد نیز با عنوان ظاهری‌گری و جمود بر ظاهر یاد می‌شود. شباهت دیگر این دو جریان، اعتقاد به تحریف قرآن کریم و عدم حجیت ظواهر آن است؛ به طوری که برخی از تفکیکیان، همچون برخی از اخباریان، علاوه بر اعتقاد به تحریف قرآن، حجیت ظواهر آن را نیز منکرند.

درباره تفاوت‌های اخباریان و تفکیکیان با عقل‌گرایان عرفان‌محور نیز باید گفت؛ با تمرکز بر پنج وجه شباهت ذکرشده و شناسایی نقاط مقابل آن‌ها، می‌توان شاخصه‌های مبنایی عقل‌گرایان عرفان‌محور و وجه تمایز آن‌ها با اخباریان و تفکیکیان را تبیین کرد؛ به طوری که عقل‌گرایان عرفان‌محور برخلاف اخباریان و تفکیکیان، عقل قطعی برهانی را حتی در موارد اختلافی حجت می‌دانند. عقل‌گرایان عرفان‌محور برخلاف اخباریان و تفکیکیان، با لحاظ واقعیت‌های تاریخی و با توجه به مشکلات روایات اعتقادی، از جمله ظنی بودن سند، احتمال خطا در فهم راوی، احتمال خطا در نقل روایت، اختلاف سطح راویان، اختلاف نسخ، ابهام در دلالت، ضیاع قرائن به واسطه مواردی مانند تقطیع، هدم برخی از روایات، وقوع دس و تحریف در برخی از روایات، تعارضات غیرقابل حل بین برخی از روایات و احتمال تقیه، تحصیل علم از طریق نقل را ممکن نمی‌دانند.

عقل‌گرایان عرفان‌محور برخلاف اخباریان و تفکیکیان، عقل قطعی برهانی را در وقت تعارض بر نقل مقدم می‌دانند. آنها ضوابط علمی را در مراجعه به نقل مدنظر داشته و بر ضرورت طی مراحل اجتهادی برای استنباط از یک گزاره نقلی اصرار می‌ورزند. همچنین، جدای از اعتقاد به مصونیت قرآن از تحریف و حجیت ظواهر آن، بر محوریت این کتاب آسمانی در تحقیقات دین‌پژوهانه و تقدم آن در وقت تعارض با نقل تأکید دارند. خلاصه اینکه بهترین و معتبرترین تقریر از جایگاه عقل و نسبت آن با منابع دینی را می‌توان در مکتب حکمت متعالیه و آثار عقل‌گرایان عرفان‌محور یافت.

انتهای پیام
captcha