حجتالاسلام «حاج شیخ علیاصغر اولیائی» فردی است از نسل روحانیت اصیل و ریشهدار که در طول تاریخ به تکلیف الهی خود عمل کردهاند. این روحانیت در مقاطع مختلف، با درک وظایف خود در زمینههای علم، تقوا، کار و تلاش، مبارزه و جهاد، و همچنین تعلیم و تربیت به ایفای نقش پرداخته است.
حاج شیخ علیاصغر اولیائی با تواضع همیشگی، خود را یک طلبه کوچک میداند و مدال افتخار زندگیاش را در روضهخوانی اهلبیت(ع) میبیند.
وی شبزندهداری است که تهجد و بیداریاش، دو ساعت مانده به اذان صبح، بیش از ۷۵ سال استمرار داشته و در آستانه ۹۱ سالگی نیز همچنان به این سنت معنوی ادامه میدهد. او روضهخوانی اهلبیت(ع) را مدالی بینظیر میداند که از سن ۱۴سالگی، با توصیه مرحوم پدرش «حاجآقا شیخ ذبیحالله اولیائی» در روضههای خانگی آغاز شده و تا به امروز، یعنی حدود ۷۵ سال، ادامه دارد. این توفیق الهی را تنها سرمایه و توشه خود در این دنیا میداند.
این خصوصیات بهانهای شد تا با این عالم وارسته گفتوگویی داشته باشیم و بیشتر با زندگی ایشان آشنا شویم.
به همراه پدر و پدربزرگم، مرحوم حاجآقای آلعبا، در ترویج آگاهی مردم درباره پیروی از مراجع تقلید و مقابله با افکار انحرافی فعالیت داشتهایم و بهعنوان یک روحانی و واعظ شناخته میشدم.
مربی و معلم بسیاری از علاقهمندان به تحصیل در حوزه علمیه کاشمر بودهام و شخصیتهای مشهوری همچون حججاسلام نبوی، روحانی، قادری، فرقانی و عندلیب تحت تعلیم من قرار گرفتهاند.
بهدلیل مشرب عرفانی و سلوک معنوی پدرم، منزلمان محلی برای رفتوآمد علما و بزرگان بود. این خانه همواره پذیرای فرزندان شهید آیتالله مدرس(ره) و همچنین میزبان مرحوم حاج شیخ عباس قمی، صاحب مفاتیحالجنان، در سالهای اقامتشان در مشهد مقدس بود.
دوران تحصیل مقدماتی نزد پدرم آغاز شد و سپس در مدرسه علمیه حاج سلطانالعلماء کاشمر ادامه یافت. در این دوران، از محضر استادان بزرگی چون آیتالله امامی، اشراقی، الهی، فرقانی، مدرسی بزرگ و سیبویه بزرگ بهرهمند شدم.
بهدلیل بیماری پدرم، تحصیل در مشهد را رها کرده و به حوزه علمیه کاشمر بازگشتم تا هم به تحصیل و هم به تدریس بپردازم. در این زمان، مسئولیت مراقبت از پدرم را نیز بر عهده گرفتم و تا پایان عمر در کنار ایشان بودم.
یکی از خاطرات تلخم مربوط به ماجرای حمله دو پاسبان در دوره کشف حجاب رضاخانی است. در آن زمان، مادر و خواهر بزرگترم بهدلیل داشتن چادر، در منزل یکی از اقوام پناه گرفته بودند و با شنیدن صدای لگدزدنهای وحشیانه آنها به درِ منزل، بهشدت ترسیده بودم.
خاطره تلخ دیگر، حمله دو سرباز اسبسوار روس در زمان اشغال ایران در جنگ جهانی دوم بود که به پدرم حمله کردند و این صحنه تأثیر عمیقی بر من گذاشت.
تمام تلاشم این بود که بهعنوان یکی از شخصیتهای مذهبی در دوره انقلاب اسلامی، همواره از پیشگامان نهضت امام خمینی(ره) باشم. با حجتالاسلام صلاحی، برادر همسرم که رئیس اداره عقیدتی سیاسی مرکز ثامنالائمه(ع) ناجا بود، همکاری نزدیکی داشتم و مشارکت در راهپیماییهای اوایل انقلاب در کاشمر را افتخار بزرگی برای خود میدانم.
توفیق حضور در کنار رزمندگان در طول هشت سال دفاع مقدس را فرصتی برای بهرهمندی از فیوضات معنوی و نزدیکی به مردان الهی و فرشتگان زمینی میدانم. چهار مرتبه به جبهه رفتم و همزمان فرزندانم نیز در جبههها حضور داشتند. سه فرزندم بهمدت چندین سال در جبهههای جنگ تحمیلی فعالیت کردند و دو فرزند دیگر نیز به افتخار جانبازی نائل شدند.
بله، پیشنهاد مرحوم حجتالاسلام شهمیری، امامجمعه اسبق کاشمر، برای تدریس درس اخلاق اسلامی در دانشگاه و همکاری با دستگاه قضا را داشتم؛ اما بهدلیل شروع مشکلات شنوایی، این پیشنهاد را رد و عذرخواهی کردم تا مدیون کسی نشوم.
کتابها و کتابخانه شخصی یکی از علاقهمندیهای روزمرهام بهشمار میآید. به مصداق حدیث شریف «الکتب بساتین العلماء»، هر روز ساعتهای طولانی را به مطالعه و سیر و سفر دل در این بوستان معنوی اختصاص میدهم. البته این علاقه و اشتیاق به علم، با وجود کهولت سن و مشکلات جسمی، همچنان ادامه دارد.
کتابخانهام حاوی مجموعهای ارزشمند از نسخ خطی و چاپ سنگی است که برخی از آنها به نسلهای بعدی و بهعنوان وقف به من رسیدهاند. قدمت برخی از این کتابها به ۲۵۰ سال میرسد و یکی از این کتابهای درسی به وصیت مرحوم آخوند حاج ملامحمد ترشیزی تعلق دارد.
بر جهد و تلاش فراوان در راه تحصیل علم تأکید دارم و به نقل از مولی علی(ع) بر اهمیت «فرزند زمان خود بودن» تأکید میکنم.
بر تواضع و سادهزیستی طلاب و پرهیز از گرفتار شدن در تجملات مادی و رقابتهای دنیایی تأکید میکنم.
از عالم ربانی مرحوم حاجآقای واله(ره) و از ارادت قلبی خود به آن مرحوم، که دوستی دیرینهای با هم داشتیم، یاد میکنم.
چراغ طلبگی باید در میان جامعه و دینداران همیشه روشن و پابرجا بماند تا جوانان مستعد و علاقهمند به دین بتوانند پرچم هدایت صحیح جامعه را طبق تعالیم اهلبیت(ع) بر دوش بگیرند و در این دوره که مردم با شبهات و انحرافات فراوانی مواجه هستند، نقشی مؤثر ایفا کنند.
حاج شیخ اولیائی با لبخند همیشگی، که تواضع، سادهزیستی و اصرار بر زی طلبگی از ویژگیهای بارز شخصیت ایشان است، به سؤالات پاسخ داد و به طلاب جوان توصیه کرد بر تهذیب نفس، تخلّق به اخلاق الهی، مردمی بودن و حضور بیشتر در میان مردم تمرکز کنند.
وی پذیرش مسئولیت سنگین امام جماعت مساجد را یکی از مصادیق مهم این حضور دانست.
انتهای پیام