یک خادم الرضا(ع) ضمن بازگویی دل گویه های خود می گوید که صلوات خاصه را در حضور خاصترین مخاطب زمزمه میکنم. آرام آرام دلم آماده میشود برای یک زیارت دلچسب و ناب، زیارت حضرتی که پناه مشتاقان، انیس خستهدلان و ضامن گرفتاران است.
همه ساله در این ایام مقارن با دهه کرامت رضوی و در آستانه ولادت حضرت شمسالشموس(ع) خدام بارگاه ملکوتی پذیرای خیل عظیمی از زائران و ارادتمندان امام مهربانیها بودند، اما امسال با اعمال محدودیتهای ناشی از شیوع ویروس کرونا نوع خدمت و زیارت متفاوت شده است، زائرانی که از شهرهای دور میهمان این حریم بودند، امسال از طریق فضای مجازی و رسانه ملی دل به آستان رضا(ع) میسپارند و مجاوران نیز زمان زیارت را محدود و با سلام و صلواتی جای خود را به دیگری سپرده تا همه از این زیارت حض کافی را ببرند، اما حال و هوای خدام در این روزها بیشتر دلتنگی است، دلتنگ از زمانی که حرم مملوء از حضور زائر بود و تنها دعایشان در طول خدمت این است که آن روزها بار دیگر فرا رسد.
هر صبح پنجشنبه برایم آغازی در اوج زیبایی است، زیر لب زمزمه میکنم خدایا تو را شکر میگویم که بار دیگر لحظه خدمت در بارگاه ملکوتی فرا رسید، گرچه این دیدار را باید با روح و جان حس کرد.
«بسمالله الرحمن الرحیم»، با اسم خدای رحمان و رحیم ذرات وجود آرام و مقدمات حضور فراهم میشود پس از نیت، تطهیر اولین قدم است. لباس خدمت را میپوشم و با شور و شوق شکرانهگویان قدم به حریم رضوی میگذارم، به نیابت از ولیعصر(عج) و به قصد قربت شرف حضور دارم، چشمانم که به گنبدطلایی میافتد، سلامی از روی ارادت عرض میکنم و با قطرات اشک چشمانم را در دریای بیکران لطف و مرحمت امام مهربانیها شستشو میدهم.
صلوات خاصه را در حضور خاصترین مخاطب زمزمه میکنم. آرام آرام دلم آماده میشود برای یک زیارت دلچسب و ناب، زیارت حضرتی که پناه مشتاقان، انیس خستهدلان و ضامن گرفتاران است.
توسل میکنم. «یا حضرت ضامن از تو میخواهم مرا یاری کنی که خدمت من برای زائرانت تنها با عنایت تو بوده، پس ای حضرت ضامن بر زبانم جاری کن آنچه در تکریم زائرانت خواهانی، چرا که تو به دلهای زائرانت آگاهی و من نیز هدفم از خدمت رضایتالله، حجهالله و شادی دل مخلوق است.»
ثانیهها و دقیقهها به سرعت میگذرد و تنها امیدم به رضایت علی بن موسی الرضا(ع) است که دلم را راضی میکند، ناباورانه برای تحویل شیفت به آسایشگاه خدام بازمیگردم و پایان این حضور را بار دیگر در دفتر ثبت میکنم و امید دارم در دفتر مولایم نیز ثبت شود.
وقت خروج قدمهایم سنگین میشود، گوشهای از صحن جامع مینشینم یکباره اولین تمنای خدمت در حرم از آقای مهربانیها یادم میآید حدود سه سال پیش بود که هنگام خروج از محضر حضرت در حالیکه اشک در چشمانم جمع بود، زیر لب زمزمه میکردم که ای کاش با این تن خسته و ناتوان توفیق خدمت در این آستان نصیبم شود و خادم بارگاهت باشم.
تنها سه روز از این درخواستم گذشته بود که با عنایت امام رئوف به واسطه یکی از دوستانم برای خدمت در حریم دوست دعوت شدم و... .
مرضیه بیکی خادم کشیک هشتم حرم مطهر رضوی
انتهای پیام