امامت در اندیشه شیعی، منصبی الهی و ستون اصلی هویت اعتقادی تشیع بهشمار میرود؛ از همین رو، هر تردید در تداوم آن میتوانست به بحرانهای جدی درونمذهبی بینجامد. یکی از مهمترین این چالشها در عصر امام رضا(ع) و با طرح مسئله جانشینی ایشان پدید آمد؛ جاییکه نبود فرزند، به دستاویزی برای فرقه واقفیه جهت انکار امامت تبدیل شد.
در چنین شرایطی، ولادت امام محمد جواد(ع) نهتنها پاسخی روشن به این فتنه اعتقادی بود، بلکه با آغاز امامت در سنین کودکی، افق تازهای در فهم شیعه از حقیقت الهی امامت گشود و به تثبیت انسجام اعتقادی تشیع انجامید.
به همین مناسبت مهدی زرهساز، پژوهشگر دینی یادداشتی در اختیار ایکنای خراسانرضوی قرار داده است که در ادامه میخوانیم؛
نام شریف امام جواد(ع)، محمد، و کنیه ایشان ابوجعفر است که به دلیل مشابهت با کنیه امام باقر(ع)، به «ابوجعفر ثانی» مشهور شدند. تقی، منتخب، مرتضی و جواد از القاب ایشان است. براساس قول مشهور، محمد بن علی الجواد(ع) تنها فرزند ذکور امام رضا(ع) بودهاند. مورخان و محدثان شیعه، سال ۱۹۵ هجری قمری را سال ولادت امام جواد(ع) اعلام کردهاند.
شیخ مفید در «الارشاد» سالروز شهادت امام رضا(ع) را آخر صفر سال ۲۰۳ هجری قمری گزارش کرده و مینویسد، امام ابوالحسن الرضا(ع) در ۵۵ سالگی به شهادت رسیدند. بنابراین، امام رضا(ع) در سنین بزرگسالی و حدود ۴۷ سالگی صاحب فرزند شدند. در دوره زندگانی امام رضا(ع)، فتنه بزرگی در میان شیعیان ایجاد شد و فرقهای بهنام واقفیه، امامت امام رضا(ع) را انکار کرد. این فرقه به سرکردگی ابن ابی حمزه بطائنی، قائل به عدم شهادت امام کاظم(ع) و بلکه غیبت ایشان شدند. بطائنی در دوران زندگی امام کاظم(ع) از وکلای حضرت بود و مال فراوانی از اموال امام نزد او بود؛ میتوان گفت همین انگیزه مالی یکی از علل ایجاد فرقه واقفیه بود.
نبود فرزند برای امام رضا(ع) تا سنین بزرگسالی، دستآویزی برای این فرقه منحرف بود؛ چراکه براساس عقاید شیعه، تعداد ائمه باید به عدد ۱۲ برسد و امام رضا(ع)، امام هشتم، صحت امامتشان مشروط به وجود فرزند پسر بود تا امامت از نسل ایشان ادامه یابد. ولادت امام جواد(ع) موجب خاموشی آتش فتنه واقفیه شد و دروغ آنان را بر ملا کرد. به نظر میرسد یکی از وجوه پربرکت بودن ولادت امام جواد(ع) در کلام امام رضا(ع)، مربوط به خاموشی آتش فتنه واقفیه است. امام رضا(ع) در این زمینه میفرمایند: «هَذَا الْمَوْلُودُ الَّذِي لَمْ يُولَدْ مَوْلُودٌ أَعْظَمُ بَرَكَةً عَلَى شِيعَتِنَا مِنْهُ» (کافی، ج۱، ص۳۲۱).
اتهام عقیمی به امام رضا(ع) از سوی واقفیه، هم امامت امام رضا(ع) و هم امامت امامان پس از ایشان و بهطور کلی عقیده به ائمه اثنی عشر را زیر سؤال میبرد، اما ولادت پربرکت امام جواد(ع) تمام مدعاها و فتنههای واقفیه را نابود کرد. بر همین اساس، دوران زندگی ایشان از آغاز تولد، برکات عظیمی برای شیعه به همراه داشت و در مرحله اول، شیعه را از فتنهای درون مذهبی رهاند.
از سوی دیگر، دوران امامت امام جواد(ع) موجب ارتقای سطح معرفت شیعیان نسبت به مقام امامت شد، چراکه امامت ایشان از سنین کودکی آغاز شد. با توجه به نقل سال تولد حضرت (۱۹۵ هجری) و سال شهادت امام رضا(ع) (۲۰۳ هجری)، سابقه نداشت که شیعه به امامی معتقد شود که در سن کودکی به سر ببرد. تا قبل از دوران امام جواد(ع)، در زندگی هر امام، فرقههایی درون مذهبی ایجاد میشد.
فرقههایی همچون کیسانیه، زیدیه، غالیان، اسماعیلیه و واقفیه نمونههایی از این گروههای انحرافی بودند که امامت برخی امامان را انکار میکردند و به چهار، شش یا هفت امام اکتفا مینمودند. اما از دوران امام جواد(ع) به بعد، شیعه شاهد چنین فتنهها و تقسیمبندیهای فرقهای درون خود نشد و هیچ امامی از فرزندان امام رضا(ع) از سوی شیعه انکار نشد و فرقه جدیدی پدید نیامد.
با اینکه اعتقاد به امام خردسال، امتحان بزرگی برای شیعیان بود و امکان انکار امامت امام جواد(ع) به بهانه خردسالی فراهم بود، اما براهین روشن و معجزات ایشان در سنین کودکی، پایهای محکم برای اعتقاد شیعیان به مسئله امامت شد و سطح معرفت آنان را ارتقا داد. تسلیم در برابر کودکی خردسال و اعتقاد به امامت او، جلوهای از ارتقای سطح معرفتی شیعه در حوزه امامت است که در دوران امام جواد(ع) رخ داد.
امام جواد(ع) با استناد به آیاتی همچون «وَ آتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا» (مریم:۱۳)، امامت در سنین کودکی را برای شیعیان اثبات میکردند. ایشان امامت را مانند نبوت منصبی الهی و آسمانی معرفی میفرمودند که هر کس را خداوند مشیت کند، به آن مقام میرساند؛ خواه کودک باشد و خواه مرد چهل ساله. نبوت حضرت عیسی(ع) در نوزادی و نبوت حضرت یحیی(ع) در کودکی، دلیل واضح قرآنی بر حقانیت امامت در خردسالی بود که امام جواد(ع) بدان استناد میفرمودند.
برخی از بنیهاشم و شیعیان خالص نیز در تثبیت اعتقاد دیگر شیعیان به امامت امام جواد(ع) نقش داشتند. از جمله، علی بن جعفر، فرزند امام صادق(ع) که تا دوران امام جواد(ع) زنده بود و منزلت علمی و اجتماعی والایی نزد امامان و شیعیان داشت. او در سنین کهنسالی در مدینه جلسات علمی برگزار میکرد و احادیث اهلبیت(ع) را به شیعیان تعلیم میداد. در روایتی نقل شده است که روزی امام جواد(ع) به جلسه درسی علی بن جعفر وارد شدند و علی بن جعفر، از احترام به امام زمان خویش، بدون رداء و با پای برهنه به استقبال امام جواد(ع) شتافت، دست حضرت را بوسید و ایشان را تعظیم کرد. پس از خروج امام، برخی شاگردان علی بن جعفر اعتراض کردند که نباید با محاسن سفید و سن بالا چنین کودکی را احترام میکردی، اما علی بن جعفر فرمود: «من عبد و بنده امام جواد(ع) هستم، چرا که خداوند این ریش سفید را شایسته امامت ندانست اما این نوجوان را شایسته امامت دانسته است» (کافی، ج۱، ص۳۲۲).
از سوی دیگر، مقام علمی و توان پاسخگویی امام جواد(ع) به مسائل چالشبرانگیز در سن کودکی، همه را شگفتزده میکرد و معجزهای بر حقانیت امامت ایشان به شمار میرفت. شیخ مفید در «الارشاد» مناظره امام جواد(ع) با یحیی بن اکثم، قاضی القضات دوران خلافت مأمون عباسی، را گزارش میکند. هدف عباسیان از این جلسه، به چالش کشیدن امام جواد(ع) بود تا نشان دهند ایشان مانند دیگر کودکان هستند و شایستگی فضل و برتری ندارند، اما نحوه پاسخگویی امام جواد(ع) به سؤالات یحیی بن اکثم طوری بود که قاضی القضات درمانده شد؛ در حالیکه امام جواد(ع) در آن روز تنها ۹ سال داشتند.
انتهای پیام