رابطه اهل بیت پیامبر(ص) با قرآن مجید، رابطهاى عمیق و همه جانبه است و ارتباط میان آن دو به حدى قوى است که تفکیک آن دو، به منزله تباه ساختن آنان است، نه قرآن بدون اهل بیت(ع)، هدایتبخش و نه وجود اهل بیت(ع) بدون قرآن امکانپذیر است.
رابطه قرآن و اهل بیت(ع) از جهات مختلف شایان بررسى است و با رویکردهاى متعدد قابل پیگیرى خواهد بود. شاید مهمترین رویکرد تفسیر قرآن، تفسیر از منظر اهل بیت(ع) باشد که خود داراى مباحثى خاص و یکى از آن مباحث، درک روش تفسیرى امامان علیهم السلام است که مىتواند در راستاى تفسیر قرآن و کشف ابزار آن مفید باشد. در ذیل به طور مختصر روشهاى تفسیرى امام سجاد(ع) را مورد بررسى قرار مىدهیم.
این روش تفسیرى بسیار متقن و قابل اعتماد و بیان براى همگان است که در بسیارى از آیات کاربرد دارد، زیرا بسیارى از عبارات و مفاهیم قرآنى در خود قرآن به علل خاص تکرار شده است . در ذیل به یک نمونه از این روش اشاره مىشود:
از امام سجاد(ع) سؤال شد که مفهوم معصوم کدام است؟ امام در پاسخ فرمود: او شخصى است که به واسطه ریسمان خداوند محفوظ و ریسمان خدا همان قرآن است، میان امام و قرآن تا روز قیامت جدایى حاصل نمىشود. امام، مردم را به قرآن دعوت مىکند و قرآن انسانها را به سوى امام راهنمایى مىکند و این مسئله، برگرفته شده از قول خداوند است که مىفرماید: «ان هذا القرآن یهدى للتى هى اقوم؛ همانا این قرآن به راهى که استوارتر است، هدایت مىکند» .
امام سجاد(ع) در این بیان، آیه 103 سوره آل عمران را به آیه 9 سوره اسراء تفسیر کردهاند.
طبق روایات منقول از شیعه و سنى، آیات قرآنى علاوه بر معانى ظاهرى، داراى معانى باطنى است، اما فقط کسانى مىتوانند به آن معانى راه گشایند که از علوم الهى مخصوص بهرهمند شوند و ائمه معصوم که با اسرار آیات الهى مأنوسند، چنین توانایى را دارند، لذا مشاهده مىکنیم که آنان بدون آنکه از کسى نقل کنند، تفاسیرى از آیات ارائه مىدهند که از توان تمامى عاقلان زمین و مفسران عالم خارج است و جز از راه عصمت و الهام و پیوند با عوالم دیگر، امکانپذیر نیست. در ذیل به یک نمونه از این تفسیر اشاره مىشود:
خداوند در قرآن مىفرماید: «ولایزالون مختلفین الا من رحم ربک و لذلک خلقهم؛ مردم پیوسته در اختلافند مگر کسانى که پروردگار تو به آنان رحم کرده و براى همین، آنان را آفریده است»
امام سجاد(ع) مىفرماید: کسانى که خداوند مورد رحمت خود قرار داده است همان دوستان مؤمن ما هستند که خداوند از گلى پاکیزه آنان را آفریده است.
بسیارى از آیات قرآنى داراى اسباب نزول هستند، اما نباید آیات قرآنى منحصر به همان موارد نزول شوند و مفاهیم قرآن را نباید در تنگناى حوادث صدر اسلام، محصور کنیم، بلکه چنانکه امام باقر(ع) مىفرماید: «آیات قرآن همانند خورشید و ماه دائماً در حال جریان و تابش جدیدند» و به همین علت امام سجاد(ع) در موارد بسیارى براى آیات قرآن مواردى جدید را ذکر و آیه را بر آن موارد منطبق و جارى کردهاند که از این روش به «روش جرى و انطباق» تعبیر مىشود . براى نمونه، یک مورد را ذکر مىکنیم:
خداوند متعال در سوره بقره مىفرماید: «و چون ابراهیم گفت: پروردگارا، این [سرزمین] را شهرى امن گردان و مردمش را - هر کس از آنان که به خدا و روز بازپسین ایمان بیاورد - از فرآوردهها روزى بخش . [خداوند] فرمود: ولى هر کس کفر بورزد، اندکى برخوردارش مىکنم و سپس او را با خوارى به سوى عذاب آتش مىکشانم و چه بد سرانجامى است».
گفته فوق مربوط به زمان حضرت ابراهیم(ع) است، اما امام سجاد(ع) مىفرماید: مقصود از اهل مکه، ما و اولیاى پیامبر و شیعیان وصى اوست و منظور از کافران، منکران وصى پیامبر(ص) است و نیز کسانى که در میان امت او، او را پیروى نمىکنند.
یکى از روشهاى شایع و روشمند، بهرهگیرى از قواعد عرفى در تفسیر آیات قرآن است، همان قواعدى که براى فهم عبارات هر قومى مىتواند مورد استفاده قرار گیرد. امام سجاد(ع) در این روش به مثابه امامى که در صدد گفتوگو و ارائه برهان براى دیگران است ظاهر مىشود و به همین جهت از قواعدى استفاده مىکند که براى دیگران حجت و دلیل، محسوب مىشود و باید همه به آن قواعد گردن نهند و چنین تفسیرى را برگزینند که در ذیل به یک نمونه آن اشاره مىشود:
امام صادق(ع) از امام باقر(ع) نقل مىکند که امام سجاد(ع) فرمود: تو نمىتوانى با هر کس که مىخواهى، مجالست نمایى، زیرا خداوند از آن نهى کرده و فرموده است: «و اذا رایت الذین یخوضون فى آیاتنا فاعرض عنهم حتى یخوضوا فى حدیث غیره؛ و چون بینى کسانى که [به قصد توطئه] در آیات ما فرو مىروند، از ایشان روى برتاب تا در سخنى غیر آن در آیند».
طبق عرف محاوره که هر امرى دلالت بر لزوم و وجوب مىکند، امام سجاد(ع) از کلمه فاعراض(اعراض کن) که فعل امر است، وجوب اجتناب را بیان کرده است.
عقل انسانى حجت باطن خداوند در همه زمینههاست و امکان تخطئه آن، امرى محال است، زیرا تخطئه آن نیز خود نیازمند برهانى عقلى است.
یکى از مواردى که باید بسیار از عقل سود برد، فهم کتاب و سنت است. قرآن کریم در آیاتى بسیار، مىفرماید: عاقلان و اهل تدبیر و تفکر مىتوانند به ژرفاى علوم قرآنى راه جویند، لذا تفسیر آیات قرآنى با تکیه بر عقل و قواعد عقلى، مورد اهتمام امامان معصوم علیهم السلام بوده که در ذیل به یک نمونه از آنها اشاره مىشود:
امام سجاد(ع) در پاسخ یکى از یاران خود که سؤال کرده بود: آیا خداوند داراى مکان است؟ فرمود: خداوند از نیاز به مکان منزه است. وى (ثابتبن دینار) سؤال مىکند: پس چگونه است که خداوند درباره معراج پیامبر(ص) مىفرماید: «ثم دنى فتدلى فکان قاب قوسین او ادنى؛ سپس نزدیک آمد و نزدیکتر شد تا فاصلهاش به قدر دو طرف کمان یا نزدیکتر شد»؟ امام سجاد(ع) مىفرماید: منظور آن است که پیامبر(ص) به حجابهاى نورانى نزدیک شد و ملکوت آسمانها را نگریست، سپس نزدیکتر شد و از ناحیه زیر به ملکوت زمین نگاه کرد تا جایى که خیال کرد آنقدر نزدیک شده است که به اندازه دو طرف کمان یا نزدیکتر شده است.
عقل هر انسانى مىفهمد که خداوند مکان ندارد، زیرا که نیازمند نیست، پس مراد از نزدیک شدن به خدا، یعنى قرب معنوى و سیر در ملکوت است و جز این تفسیر، تفسیر دیگرى که به عقل نزدیکتر باشد، یافت نمىشود.
خداوند در برخى آیات قرآن، علتى را براى حکمى بیان مىکند و آن را بر مصداقى استوار مىسازد، مانند آیه ذیل که مىفرماید: «و لقد علمتم الذین اعتدوا منکم فى السبت فقلنا لهم کونوا قردة خاسئین؛ و کسانى از شما [بنى اسرائیل] را که در روز شنبه از فرمان الهى سر باز زدید، نیک شناختید، پس ایشان را گفتیم: بوزینگان طرد شده باشید».
امام سجاد(ع) فرمود: خداوند این قوم را مسخ کرد به خاطر آنکه به منع صید ماهى توجه نکردند و در روزى که از این کار نهى شده بودند، به آن مشغول شدند، پس چگونه مىبینى حال کسانى را که فرزندان پیامبر(ص) را کشتند و حرمتش را شکستند! خداوند گر چه آنها را در دنیا مسخ نکرد، اما عذابى در آخرت براى آنها مهیا نموده که چندین برابر عذاب مسخ در دنیا است.
طبق نظریه صحیح و مشهور، هر حکمى در اسلام، داراى فلسفهاى است و هر امر یا نهی در وراى خود، حکایت از مصلحت یا مفسدهاى دارد که موجب «تکلیف» مىشود. آیات قرآن نیز از این قاعده مستثنا نیستند و یکى از روشهاى بیان آیات قرآنى و توضیح و تفسیر آنها، بیان فلسفه و علت حکم است که در ذیل به یک نمونه اشاره مىشود:
خداوند در قرآن کریم مىفرماید: «یاایها الذین امنوا لا تقتلوا الصید و انتم حرم . و من قتله منکم متعمدا فجزاء مثل ما قتل من النعم یحکم به ذوا عدل منکم هدیا بالغ الکعبة او کفارة طعام مساکین او عدل ذلک صیاما لیذوق وبال امره ...؛ اى کسانىکه ایمان آوردهاید در حالى که در احرام هستید، شکار را مکشید و هر کس از شما عمداً آن را بکشد باید مانند آنچه را که کشته، از چهار پایان کفاره دهد که [شباهت آن را] دو عادل از میان شما تصدیق نمایند و به صورت قربانى به کعبه برسد، یا به کفاره [آن] مستمندان را خوراک بدهد، یا معادلش روزه بگیرد تا سزاى زشت کارى خود را بچشد».
امام سجاد(ع) به زهرى مىفرماید: آیا مىدانى که معادل روزهاىی که براى کفاره طعام به فقرا است، چگونه است؟ زهرى پاسخ مىدهد: نمىدانم که حضرت مىفرماید: حیوان شکار شده را قیمتگذارى و قیمتش را با گندم محاسبه مىکنند و در برابر هر یک کیلو و نیم گندم، باید یک روز روزه بگیرد.
در گفتار فوق، امام سجاد(ع) ضمن تعیین مقدار روزه، فلسفه آن را نیز بیان مىکند و از این طریق، حکم الهى را بسیار دلنشین مىسازد . آرى، در دستگاه خدایى هیچ چیز بدون «علت» امکان تحقق ندارد و هر مسئلهاى، رمز و راز و سببى دارد، لذا نمىتوان حکمى از احکام قرآن را پیدا کرد مگر آنکه بنا به علتى ضرورت پیدا کرده است.
یکى از احکام قرآنى، مسئله قصاص است که خداوند به شکل بدیع و زیبایى مىفرماید: «ولکم فى القصاص حیاة یا اولوا الالباب؛ و اى صاحبان اندیشه! براى شما در مسئله قصاص، زندگى است».
امام سجاد(ع) چگونگى نقش قصاص در زندگى را، چنین بیان مىکند: این بدان جهت است که هر کس قصد کشتن فردى را نماید ولى بداند که مورد قصاص واقع مىشود از این جنایت صرف نظر مىکند و همین مسئله، موجب بقاى زندگى فردى میشود که قصد کشتنش را داشت و نیز موجب زنده ماندن خود فردى مىشود که قصد کشتن دیگرى را داشت و همچنین سبب حیات جمعى مردم خواهد شد که به این حکم آشنا شده و از آن آگاه گردیدهاند.
بسیارى از آیات قرآن دربردارنده حوادث تاریخ و بیانگر قصص انبیا و صالحان است که براى تفسیر این دسته از آیات، راهى مناسبتر از آشنایى به تاریخ آنان نیست، لذا ائمه اطهار(ع) در تفسیر این گونه آیات، همانند کسانى که در جریان تاریخى همان زمانها قرار گرفتهاند و به شکل عمیق با علل آن حوادث آشنا بودهاند، به تفسیر پرداخته و زوایاى حیات گذشتگان و تحولات تاریخى را براى نسلهاى بعدى شکافتهاند و این تفسیر آنگاه ضرورتش احساس مىشود که سؤالهاى عمدهاى پیرامون تحولات تاریخى وجود داشته که در قرآن به آن پرداخته نشده و بیان آنها به پیامبر و اهل بیت عصمت(ع) سپرده شده است.
امام سجاد(ع) در حدیثى طولانى و در گفت وگویى بسیار شیرین و شنیدنى، زوایاى قصه یعقوب و یوسف را بیان داشته و به بسیارى از سؤالها و شبهات پاسخ داده است.
منبع:
ensani.ir
انتهای پیام