حجتالاسلام والمسلمین علی الهی خراسانی، نویسنده و دینپژوه در گفتوگو با ایکنا از خراسان رضوی، در خصوص «تنهایی حسین(ع)، صدایی که شنیده نشد» اظهار کرد: در فضای تاریخی که امام حسین(ع) زندگی میکرد، بارها عدم همراهی بنیهاشم مشاهده شده و موقعیت خاصی را پدید آورده است. امام حسین(ع) در کنار عبدالله بن جعفر، محمدبن حنفیه و عبدالله بن عباس که از بزرگان بنیهاشم بودند و با ایشان همراهی نکردند، به زندگی خود پرداخت.
وی ادامه داد: تمامی بزرگان عقیله بنیهاشم، به فاصله چند روز با یزید بیعت میکنند و عبداللهبن عباس که همسر حضرت زینب(س) بود و شخصیت بزرگی در تاریخ اسلام و تشیع محسوب میشود، مکررا در جمع موسیقیان و خونیاگران زن شرکت میکند و به صورت کلی شخصیت عجیبی را دارا است. لذا حتی این فرد که از اقوام امام حسین(ع) است نیز با یزید بیعت میکند و امام را تنها میگذارد. علاوه بر این فرد محمدبن حنفیه هم بعد از واقعه عاشورا به نزد یزید میرود و هدایای مختلفی را از یزید قبول میکند و این در صورتی است که این فرد در اکثر جنگهای امام علی(ع) حضور داشته است.
الهی خراسانی بیان کرد: بنابراین اوج عدم همکاری قوم بنیهاشم به صورت کامل نمایان شده است و آنها مکررا به سیدالشهداء(ع) تأکید میکردند که این مسیر اشتباه است. اما امام حسین(ع) استدلال معروف و سادهای برای آنها بیان و به نامههای کوفیان اشاره میکرد.
این دینپژوه تصریح کرد: امام حسین(ع) مطمئن بود که به حکومت کوفه نمیرسد و میدانست که حرکت خود به سمت کوفه ناتمام میماند، اما برای برهم زدن ساختار حکومت آن زمان این حرکت را آغاز کرده است و این نامهها تنها حجت دینی و شرعی است که سیدالشهداء برای آنها حرکت خود را شروع کرده است. لازم به ذکر است که فضای گفتوگوها و حرکت امام حسین(ع) فضایی سیاسی نبوده است، بلکه فضایی برای فریاد تنهایی سیدالشهدا(ع) محسوب میشود.
وی اظهار کرد: یکی از وجوه بسیار مهم شخصیت امام حسین(ع)، نحوه تفکر ایشان به زیست زندگی است. سیدالشهدا(ع) زیست زندگی خود یا همان جهانبینی خود را در هیچ شرایطی تغییر نداده است و در تمامی لحظات زندگی، به اعتقادات ذهنی و اصالت زیستی پایبند بوده است. این مورد یکی از تفاوتهای زیست اموی و علوی است که افراد علوی زیست اخلاقی را در زندگی خود اصالت دادهاند و در گروه اموی این امر متفاوت بوده است و این امر در واقعه عاشورا به مراتب مشاهده شده است.
الهی خراسانی افزود: حر و زهیربنقین از افراد تنهایی بودند که امام حسین(ع) تنهایی آنها را دید و آنها را پذیرفت، زیرا خود امام حسین(ع) تنها بود و تنهایان را به خوبی درک میکرد. لذا این موارد با قواعد کسب قدرت همخوانی ندارد و مشخص است که این امام معصوم برای کسب قدرت و حکومت، حرکت نکرده است. همین ویژگیهای منحصر به فرد واقعه عاشورا را جنبشی چند وجهی کرده و تحلیلهای متفاوت را در خود جای داده است.
این نویسنده بیان کرد: مسیر هدایت اساسا مسیر عقلانیت و استدلال نیست، بلکه قصه درگیری با احساسات است. لذا ایمان همیشه با معرفت گره نمیخورد، زیرا معرفت این سه تن از قوم بنیهاشم بسیار زیاد بوده است، اما احساس و عاطفه لازم برای جوشش در این میان را نداشتهاند و انسانهایی که تنها هستند، قواعد عقلانی را کنار میگذارند و همراهی میکنند. شنیدن صدای تنهایی امام حسین(ع) در دنیای امروزه نیازمند درک وجودی و باوری خاصی است که نیازمند قرارگیری در موقعیت تنهایی و روی آوردن به سیدالشهدا(ع) است. همچنین برای شنیدن چنین صدای تنهایی باید خود را کمی فارغ از هیاهوهای دنیایی کنیم.
وی گفت: مناسکزدگی ما در این دوران باعث شنیدهنشدن این صدا میشود، زیرا علیرغم اینکه مناسک به تعلق تاریخی و برانگیختگی احساسات کمک زیادی میکند، اما نباید درک ما از امام حسین(ع) و تنهایی ایشان گم شود. درک امور معنوی نیازمند گفتوگو با خویشتن و نیازمند شکستن و انکسار نفس ادمی است که متاسفانه در تجربه برخی زیارتها و حضور در مناسک اتفاق نمیافتد و تغییری در ما ایجاد نمیشود.
الهی خراسانی در پایان تصریح کرد: یکی از ابعاد وجودی امام حسین(ع) در این خصوص است که انسان میتواند تنها باشد، اما بزرگ محسوب شود، لذا باید در این خصوص تلاش کنیم که شرکت در مناسک عادت نشود و نفس ما برای شنیدن صدای تنهایی سیدالشهدا(ع) آماده تا تغییرات مهم شخصیتی و اخلاقی در سیره ما نمایان شود . لذا گفتوگو با تاریخ و همافق شدن با سیدالشهداء(ع) نیازمند گفتوگوی وجودی انسان با خویش است.
انتهای پیام