عطری که از ازل در وجودت به ودیعه گذاشته شده و از تو به همه جهان منتشر میشود. رایحهای که در همه زمانها و مکانها باقی میماند، گسترش جهانی داشته و همه اولیای الهی، پاکان و صالحان روزگار از آن بهرهمند شدهاند. هرجا که نامت به زبان میآید، عطر دلانگیز آن جاری میشود، «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد.»
سخن از محمد مصطفی(ص) است؛ نسیمی که از دل بیابانها برخاسته تا گلهای انسانیت را در سینهها برویاند. پیامبری که برای همه مردم، در همه دورانها، الگویی از عشق، حکمت و مهربانی بوده، کسی که از دل خشنترین سرزمینها، باران رحمت و بخشش را به سوی جهانیان روانه ساخته است. پیامآوری که با دستهایی حمایتگر و نگاهی سرشار از مهر، زخمهای زندگی را مرهم نهاده و سخنانش همچون آب زلالی، عطش روحهای تشنه را فرو نشانده است. فرستادهای که اخلاقش چون آفتابی تابان از پشت ابرهای تیره روزگار، دلها را گرما بخشیده و ذهنهای خاموش بیشماری را روشن ساخته است. همان کسی که فرموده است: مؤمن همواره در جستوجوی حکمت است.
مقام ختمی مرتبت(ص) فارغ و بینیاز از هرگونه مدح و تعریف است. اما در عین حال، معرفت و شناخت جلوههای صفاتی و کمالات وجودی آن حضرت غیر از آن که جز وظایف ایمانی است، به انسان آگاهی میبخشد و بالاترین کمال و سعادت آدمیان است(الکافی، کلینی).
پیامبر اکرم(ص)، خورشیدی جاودانه است که نور او تا ابد در تاریخ و جان مؤمنان خواهد درخشید و هرگز فرو نمینشیند خورشیدی که هیچ ابری توان نهانکردن آن را ندارد. او مظهر کامل محبت و رحمت الهی است. چه رحمتى از این بالاتر که برنامهاى آورده که عمل به آن نقطه پایانى است بر همه ناکامىها، بدبختىها و سیه روزىها، آرى او و دستوراتش، برنامه و اخلاقش، همه رحمت است.
نظام گنجوی، حکیم و شاعر بزرگ ایرانی، پیامبر گرامی اسلام(ص) را هدف و مقصود ایجاد عالم میداند که خداوند، این جهان را بنا بر حدیث قدسی «لَوْلاكَ لَمَا خَلَقْتُ الْأَفْلاكَ» به خاطر او آفریده است. وی پیامبر(ص) را «کلید مخزن گنج الهی» و گشاینده در خانه آفرینش و خلقت میداند:
ریاحینبخش باغ صبحگاهی/کلید مخزن گنج الهی
او همه جهان را آفریدهای میداند که برای ذات پاک محمد(ص) پدید آمده است و میگوید:
گوش جهان حلقه کش میم اوست/هر دو جهان حلقه تسلیم اوست
یکی از تمثیلهای دیگری که نظامی در آثارش درباره پیامبر(ص) آورده است نیز، تمثیل جان برای جسم است:
ما همه جسمیم بیا جان تو باش/ما همه مورییم سلیمان تو باش
او وجود نبی اکرم(ص) را موجود از ذات احدیت دانسته است و وی را نوری از ذات حق تعالی معرفی مینماید.
مولانا نیز به زیبایی هرچه تمامتر و با کلماتی شیوا، اوج محبت پیامبر اعظم(ص) به انسانها را بازگو میکند. این تعابیر از یکی از احادیث پیامبر(ص) گرفته شده است که فرمودهاند: مَثل من و شما، مثل کسی است که آتشی برافروزد و ملخها و پروانگان خود را به آن اخگر زنند و او آنها را از آن براند؛ و من کمرگاه شما را فراچنگ دارم تا به آتش اندر نشوید، ولی شما از دستم میگریزید.
من نشسته بر كنار آتشی/با فروغ و شعله بس ناخوشی
همچو پروانه شما آن سو دوان/هر دو دستِ من شده پروانه ران
این است مهربانی و شفقت و هدایتگری پیامبر اسلام(ص)، آن وجود نازنینی که شرح صدری تمامنشدنی داشت؛ سینهای به گستردگی نور الهی. بیگمان «الم نشرح لک صدرک» به این اشاره دارد که خداوند قلب محمد(ص) را گستردهای بخشیده که بتواند پذیرای قدرت، یقین به غیب و ظرف علم الهی باشد. در حکمت امام خمینی(ره) نیز با الهام از این سخن پیامبر(ص) که فرمودند: «مرا با خدا حالات ویژهای است که هیچ فرشتهای مقرب و پیامبری، ظرفیت آنرا ندارند»، تأکید شده است، آن حال معنوی که به رسول خدا(ص) دست میداده، نصیب هیچ موجودی از موجودات نمیشده است(جرعههای حکمت، صادقی ارزگانی).
یکی از ساحتهای وجودی رسول خدا نیز ساحت علمی ایشان است، زیرا خلیفه خدا در زمین باید عالم به تمام علوم هستی و اسرار و رموز آن در ظاهر و باطن باشد، تا خلیفه او باشد و عالم هستی را به سوی خداوند متعال هدایت نماید.(دلالت آیه عالم الغیب بر گستره علم پیامبر اکرم، حسینی شاهرودی و جمالی شوراب). گستره علمى پیامبر(ص) به آن اندازه بود که خود ایشان در خطبه غدیریه فرمودند: «ای مردم! هیچ علمی نیست مگر آن که خداوند سبحان آن را در من احصا و ضبط نموده باشد.»
یکی از ناهنجاریهای فرهنگی که قبل از اسلام در جامعه بود، عصبیت نابهجا به قوم، نژاد، زبان و عقاید بود. پیامبر اکرم(ص) با رفتار منطقی و دور از تعصب خود با اصحاب، به آنان نشان داد در مکتب او تعصبات قومی و قبیلهای و نژادی جایی ندارد و با پیمان عمومی در مدینه بهجای پیمانهای قبیلهای، به ایجاد امت واحده اقدام کرد. او با پیمان اخوت بین مسلمانان یک هویت جدید برای مؤمنان بهوجود آورد و با انتخاب کارگزاران شایسته، بدون توجه به نژاد و قبیله آنان و برجستهسازی اصحاب لایق از قبائل گوناگون، به نفی عصبیتهای جاهلی کمک کرد. پیامبر(ص) با تکریم زنان و پاسداشت حقوق آنان، عصبیت جنسیتی را عملاً نفی کرد(تحلیلی بر سیره پیامبر اعظم(ص) در مواجهه با تعصبهای نابجا، عبدالمحمدی و همکاران).
بهترین روایتگری که به زیبایی و بهصورت جامع، زوایای مختلف شخصیت حضرت رسول(ص) را به ما نشان داده است، قرآن کریم و روایات معصومین(ع) است. چنانکه پیامبر گرامی اسلام(ص) مکرر بر بهرهگیری از قرآن تأکید و تمسک به قرآن و اهل بیت(ع) را تنها راه مصون ماندن امت اسلامی از انحراف و گمراهی معرفی کرده است(وسائل الشیعه، حر عاملی).
خداوند متعال در آیات قرآن کریم گاهی بهطور صریح و زمانی بهصورت ضمنی به مقامات پیامبرخاتم(ص) اشاره فرموده است. برخی از این مقامات عبارتند از مقام خاتمیت، عبودیت مطلقه، بالاترین رتبه وجودی، اسوة حسنه، خلق عظیم، رأفت و رحمت، مقام عصمت، علم لدنی، اسم اعظم و مقام شامخ رسالت.
متفکر شهید، استاد مطهری در کتاب ختم نبوت میگوید: رسالت پیامبر اسلام(ص) با همه رسالتهای دیگر این تفاوت را دارد که از نوع قانون است نه برنامه؛ قانون اساسی بشریت است. مخصوص یک اجتماع تندرو، کندرو، راسترو و یا چپرو نیست. اسلام طرحی است کلی و جامع و همهجانبه و معتدل و متعادل، حاوی همه طرحهای جزئی و کارآمد در همه موارد.
آیتالله جوادی آملی در این زمینه میگوید: رسالت رسول اکرم(ص) در بخشهای گوناگون جهان آفرینش منشأ آثار فراوانی بوده است، چنانکه در جوامع مختلف بشری، تأثیر خاص خود را به همراه داشته است. اولین مرحله رسالت آن حضرت، تلاوت آیات الهی، تزکیه و تعلیم کتاب و حکمت برای تأثیرگذاری بر امیین است. مرحله دوم تأثیر رسالت آن حضرت، تحولی است که در منطقه تازی زبانها بهوجود آورده است. مرحله سوم، تحولی است که رسالت ایشان در همه جوامع بشری، اعم از عرب یا غیر عرب، به بار آورده است، خواه جوامع عصر نزول وحی و خواه اعصار دیگر. در مرحله بعد، رسالت آن حضرت از جوامع بشری فراتر رفته و تا آن جا که فکر و اندیشه در میان موجودات زمین هست، تأثیر میگذارد، خداوند در سوره «اسراء» میفرماید: جن هم مانند انس در برابر رسالت پیامبر(ص) مسئولیت دارد. و در مرحله پنجم رسالت رسول اکرم(ص) در مناطقی که شهود و عرفان، حضور و ظهور دارد، اثر تازهای به همراه داشته است، تأثیر وجود مبارک ایشان در آسمانها به این نحو است که از سویی دست ناپاکان از معارف بلند آسمانی کوتاه شده و از سوی دیگر شاگردان آسمانی از علوم لدنّی آن حضرت به خوبی استفاده خواهند کرد.
رسول خدا(ص) در فرازهایی، مواعظی ارزشمند به ابوذر غفاری، این صحابی انقلابی و شورگستر خویش میفرمایند، سخنانی حکمتبار. خوب است که ما هم این درسها را بیاموزیم و بهکار گیریم تا زندگیمان معنا پیدا کند و حیاتمان هدفدار شود و حرکتمان جهتدار شود.
ای ابوذر! خدا را آنگونه عبادت کن که گویا او را میبینی. اگر تو او را نمیبینی، او تو را میبیند. بدان که سرآغاز عبادت و خداپرستی، معرفت و شناخت است. او قبل از هر چیز، اول است و چیزی پیش از او نبوده است. او یکتایی است که دومی ندارد. پایندهای است که نهایت ندارد. آسمانها و زمین و آنچه در آنهاست، پدید آمده از قدرت اوست. او آگاه و توانا است.
پس از توحید، مرحله دوم بندگی خدا، ایمان آوردن به من است و اعتراف و اقتدار به اینکه خداوند مرا به سوی تمامی بشریت، بهعنوان بشیر و نذیر فرستاده است تا اینکه خلایق را به فرمان خدا به سوی حق(که خداوند است) دعوت کنم. سپس دوستی کردن با اهل بیت من است؛ این خانه و خانوادهای که به خواست خدا و اراده او، نجس و پلیدی از آن رفته و به طهارت رسیده است.
ای ابوذر! ... بدان که خداوند، اهل بیت مرا در میان امتم، همچون کشتی نجات بخش نوح قرار داده است که هرکه بر این سفینه برآید، نجات مییابد و هرکه از آن روی بگرداند، غرق خواهد شد(همنفس با پیامبر(ص)، محدثی).
چشمی از چشمه بسازیم که گرید شب و روز/اشکی از سیل خروشان که نیفتد از جوش
پیامبر اسلام حضرت محمد بن عبدالله(ص) که نبوت به او پایان یافت، در سال ۵۷۰ پس از میلاد متولد شد. در چهل سالگی به نبوت برانگیخته شد و سیزده سال در مکه مردم را به اسلام فراخواند. ایشان با تحمل سختیها و مشکلات فراوان گروهی زبده تربیت کرد و پس از آن به مدینه مهاجرت کرد و آنجا را مرکز دعوت خود قرار داد. 10 سال در مدینه آزادانه دعوت و تبلیغ کرد و سرکشان عرب را مقهور ساخت تا تقریباً همه جزيزة العرب مسلمان شدند. رسول اکرم(ص) در شصت و سومین سال از عمرش درگذشت، در حالی که جامعهای نوبنیاد و مملو از نشاط روحی و مؤمن به یک ایدئولوژی سازنده که احساس مسئولیت جهانی میکرد، تأسیس کرده و باقی گذاشت. آنچه به این جامعه نوبنیاد روح و وحدت و نشاط میداد دو چیز بود، قرآن کریم که همواره تلاوت میشد و الهام میبخشید و دیگری شخصیت عظیم و نافذ رسول اکرم(ص) که خاطرها را به خود مشغول و شیفته نگه میداشت.(پیامبر اسلام(ص) چلچراغ حکمت، پورامینی).
امروز شاید بیش از هر زمان دیگری، ما به شناخت عمیقتر از این پیامآور نور و رحمت نیازمندیم. محمد(ص) برای ما تنها یک نام نیست. او نمادی است از والاترین ارزشهای انسانی. ما باید بتوانیم بیش از پیش به او نزدیک شویم، او را بشناسیم و از چشمه بیپایان حکمت و عشقش، جرعهای بنوشیم تا شاید بتوانیم به سرچشمه حقیقت و به ذات پاک الهی اندکی نزدیکتر شویم.
منابع:
جرعههای حکمت، صادقی ارزگانی
همنفس با پیامبر(ص)، محدثی
پیامبر اسلام(ص) چلچراغ حکمت، پورامینی
وسائل الشیعه، حر عاملی