اختلاف فکری عمیق و گسترده موجود در عصر عباسی، بهویژه دوران مصادف با حیات علمی ـ سیاسی حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)، اخلاق و رفتار اجتماعی پیروان گرایشهای مختلف مذهبی را به شدت تحت تأثیر قرار داده بود. درگیریهای فکری گسترده باعث جبههبندیها و فرقهگراییهای بسیاری شده و اخلاق و رفتارهای مبتنی بر اصول کرامت و بزرگواری را دستخوش تحول ساخته بود.
ایرادهایی که افراد نسبت به یکدیگر داشتند، گویای فضایی آکنده از بدبینی و دشمنی بود و تخریب شخصیت افراد و الهام بیدینی، قبح و زشتی خود را از دست داده بود. انتصاب افراد و شخصیتهای علمی به گرایشهایی چون تجسیم، جهمیه، شبهه و امثال آن و از بین بردن اعتبار آنان بسیار متداول بود.
حاکمیتهای وقت نیز به این فضای آلوده دامن میزدند و از این راه، دشمنی و کینه را بین اندیشوران مذاهب گوناگون تشدید میکردند و در نتیجه خطر احتمال تفاهم میان آنها را پایین میآوردند. بدیهی است ایجاد تفرقه فکری و اعتقادی و به تبع آن، تشدید کینه و نفرت بین عالمان و به خصوص متکلمان و فقیهان میتوانست هدف جذابی برای حاکمیتهای وقت باشد.
برگزاری مجالس مناظره بین گرایشهای مختلف فقهی، کلامی و گاه ادبی در حضور خلیفه و یا امرا را نمیتوان تنها به انگیزه دانش دوستی خلفا نسبت داد. طرح مباحث اختلاف برانگیز در این مجالس و رو در رو قرار دادن دانشوران راه گمانهای نیکو را میبندد و پژوهشگر را به تأمل وا میدارد. عامل دیگری که زمینه لازم برای بدبینی، تردید و دشمنی را بهوجود میآورد روشهای مبارزاتی بود که مخالفان هر گروه نسبت به گروه دیگر بهکار میگرفتند.
این فضای زشت و سنگین، عرصه را برای پیروان تشیع نیز سخت و تنگ میساخت، بهویژه آنکه در بین شیعیان نیز چندین گرایش عمده کلامی وجود داشت و شرایط سخت سیاسی هم در مواردی موجب میشد تا امام پیشین نتواند امام بعدی خود را بهصورت صریح و بیابهام معرفی کند تا پیروان وی در شناخت امام بعدی دچار تردید نشوند.
در عصری که دسترسی به امام معصوم(ع) بسیار سخت نبود، مراجعه به ایشان و استدلالهای آنان باعث فروکشی آتش اختلافات میشد و دامنه آن وسعت پیدا نمیکرد و رفتن به محضر امام(ع)، فصل پایان اختلافها بود، اما در روزگاری که حاکمان بر امامان(ع) سخت میگرفتند و آنان را در زندان نگهداری میکردند، فضا بسیار تیرهتر و زمینه اختلاف در درون شیعه بیشتر میشد.
در روزگار امامت امام هادی(ع) که حاکمیت در دست خلیفه مستبد عباسی بود، این قبیل اختلافات بسیار گسترده بود و از آنجایی که آن حضرت به شدت تحت مراقبت بودند، راه دستیابی همه به ایشان غیرممکن بود و در نتیجه تلاش برای ایجاد تفرقه بین یاران و پیروان ائمه(ع) بسیار آماده بود.
از این اختلافات گزارشهای بسیاری نقل شده است اما گزارشی که عبدالعظیم حسنی(ع) در قالب یک توصیه امام(ع) به یاران خود آورده است، به روشنی فضای حاکم بین شیعیان و پیروان آن حضرت را ترسیم میکند، فضایی که در این سفارش ترسیم شده است بسیار غمبار و تأمل برانگیز است.
حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) از امام هادی(ع) چنین نقل میکند که «ای عبدالعظیم به دوستانم سلام برسان و به آنان بگو که برای شیطان راهی در دلهای خود باز نکنند. آنان را به راستگویی در سخن و ادای امانت و ترک جدال و مخاصمه در مسائل بیاهمیت و به رویکرد به همدیگر و زیارت یکدیگر دستور ده چراکه این کار موجب نزدیکی به من میشود. من با خود پیمان بستم که هرکس چنین رفتار کند و دوستی از دوستان مرا ناخشنود سازد، از خداوند بخواهم که او را در دنیا به شدیدترین کیفرها برساند و در آخرت از زیانکاران قرار دهد. به آنان بیاموز که خداوند نیکوکاران آنان را آمرزیده و از بدکاران آنان درمیگذرد، مگر کسانی که به او شرک ورزند و یا دوستی از دوستان او را بیازارند و یا در دل خود بدی و کینهای علیه او داشته باشند، خداوند این قبیل افراد را نمیبخشد، مگر از آن نیت برگردند وگرنه روح ایمان را از دل ایشان برمیکند و از ولایت من خارج میسازد و من به خداوند از این فرایند پناه میبرم.
این گزارش گویای آن است که مناظرات ناسودمند و انحرافی در بین شیعیان روزگار امام هادی(ع) بسیار گسترده شده بود. موضوعات کم ارزش و بیاهمیت به محور مناظرات و مشاجرات بین آنان تبدیل شده و آتش اختلاف و کینه شعلهور شده بود، به گونهای که پارهای از آنان برای دستیابی به هدف خود در تخریب شخصیت دیگران، گاه به شیوههای غیراخلاقی نظیر دروغگویی و حدیثسازی نیز روی میآوردند. کینهها و عداوتها موجب دوری و قهر و جدایی آنان شده، به گونهای که از دیدار همدیگر نیز پرهیز داشتند.
امام هادی(ع) در توصیه مورد بحث، در ادامه تأکید میورزد که پیروان آن حضرت باید بدانند که خداوند بخشنده است. خوبیها را در نظر میگیرد و از بدیها در میگذرد و تنها دو حوزه خاص است که از این دایره گذشت خارج است. نخست شرک به خداوند متعال و دیگری آزار یاران که شماری از شیعیان آن روز به بهانههای بیپایه و مجادلات تنگ نظرانه در آن گرفتار بودند.
تأکیدی که امام(ع) بر پرهیز از تنگنظری و لزوم کنار گذاشتن کینهها و نفرتها میکند بیانگر نیاز مبرم فضای فکری شیعه به اصلاح و پاکسازی است. امام هادی(ع) به علت قطع ارتباط با پیروان خود، دغدغه بسیاری نسبت به جامعه شیعی داشت و اخباری که از جدالهای بیجهت و زیانآور به گوش آن حضرت(ع) میرسید نگرانکننده بود. از اینرو تلاش میکردند ارتباط بین افراد را از طریق گسترش یک حرکت اخلاقی ـ اجتماعی مستحکم کرده و از تفرقه جلوگیری کنند.
منبع: ensani.ir
انتهای پیام