به گزارش ایکنا از خراسانرضوی، حجتالاسلام والمسلمین یاسر حسینزاده، پژوهشگر دینی در سخنانی به بیان مطالبی درباره چرایی و فلسفه امتحانات الهی پرداخت که در ادامه با هم می خوانیم:
با توجه به آیه دوم سوره ملک «الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ؛ همان كه مرگ و زندگى را پديد آورد تا شما را بيازمايد كه كدامتان نيكوكارتريد و اوست ارجمند آمرزنده» فلسفه امتحان الهی با هدف خلقت انسان گره خورده است و این آیه به این موضوع اشاره دارد که هدف خداوند از خلقت بشر آزمایش اوست.
یکی از سنتهای الهی در خصوص آدمی، موضوع آزمون و امتحان است و این امتحان نه مربوط به قشر خاصی از افراد و نه محدود در زمان و مکان مشخصی است، بلکه هر انسان مکلفی در هر لحظه احتمال میرود از طرف پروردگارش در معرض آزمون قرار گیرد و این امتحان همگانی و همیشگی است.
بسیارند کسانی که ادعای «ایمان» دارند و خود را قوی و قهرمان میدانند یا میپندارند که عدالتخواه و حقطلب هستند و یا خود را «مؤمن» و «مسلمان» و مطیع فرمان خدا میدانند، بنابراین امتحان الهی برای این است که افراد به یک شناخت و ارزیابی درست از خودشان و دیگران دست یابند تا معلوم شود که راست میگویند.
بدیهی است اگر ما کمال یک موجود را بخواهیم، نخست برای رسیدن به آن، مقصود، سلسله برنامه و اعمالی برای او تدارک میبینیم تا صلاحیت واقعی آن موجود آشکار شود. این ویژگیها و برنامهها امتحان نامیده میشود. حال در این جا این سؤال پیش میآید که انسان تنها شخصی را در بوته امتحان قرار میدهد که از وضع و سرانجام کار او آگاه نباشد، اما خداوندی که آشکار و پنهان برای او یکسان است و چیزی در آسمان و زمین بر او مخفی نیست، پس چه نیازی به امتحان بندگان خود دارد؟ در پاسخ این سؤال باید گفت که خداوند در پرتو علم نامحدود خود از تمام امور آگاهی دارد، بنابراین امتحان او به این معنی معقول نیست، بلکه امتحان کردن او به معنی دیگر و برای اهداف دیگری است که در نهایت به خود انسان بازمیگردد.
هدف از امتحان بندگان تربیت و پرورش استعدادهای آنان است. در نهاد بشر سلسلهای از استعدادها و امکانات شگفتانگیز وجود دارد؛ به عبارت دیگر همه کمالات انسانی و فضایل اخلاقی بهصورت استعداد در کانون وجود او نهته و سرشت او با آنها عجین شده است، اما این استعدادها بسان منابع و معادنی است که بدون ابزارهای مخصوص آشکار نمیشود و از مرحله قوه و استعداد به مرحله فعلیت نمیرسند. بدیهی است که تا این شایستگی به مرحله ظهور نرسد، هرگز انسانها به تکامل نمیرسند و فضیلت آنها شکوفا نمیشود و به دنبال آن پاداش و ثواب وجود خارجی نخواهد یافت.
چنین آزمایشی بهمنظور تربیت انسانها و پرورش صفات عالی انسانی در کانون وجود آنها انجام میشود و اگر این آزمایشها نبود هرگز این شایستگیها در کانون وجود انسانها ظاهر نمیشد و کسی مستحق پاداش و تقدیر نمیشد. این حقیقت را امیرالمؤمنین(ع) در قالب جملهای کوتاه و پرمعنی در نهجالبلاغه بیان کرده و میفرماید: «هرگز نگویید که خدایا از امتحان و آزمایش به تو پناه میبریم، زیرا در جهان کسی نیست که آزمایش نشود، بلکه به هنگام دعا بگویید: خدایا از آزمایشهای گمراهکننده به تو پناه میبریم»، یعنی از امتحاناتی که نتوانیم از عهده آنها برآییم و بهوسیله آنها خود را کامل کنیم.
حضرت علی(ع) هدف از امتحان را این میداند که در سایه امتحان، صفات درونی و استعدادهای باطنی بهصورت فعل خارجی جلوه کنند و افراد بر اثر تجسم صفات درونی بهصورت عمل و فعل خارجی شایسته پاداش و کیفر شوند وگرنه به صفات درونی بدون عمل خارجی پاداشی تعلق نمیگیرد و در حقیقت تکامل نیز صورت نمیگیرد. بهطور مثال هنگامی که خداوند حضرت ابراهیم(ع) را با فرمان ذبح اسماعیل آزمایش میکند، هدف این نیست که بداند آیا ابراهیم فرمان او را اطاعت میکند یا نه بلکه هدف این است که روح فرمانبرداری و تسلیم در برابر دستورهای خدا را که در وجود ابراهیم(ع) بود پرورش دهد و به مرحله فعلیت برساند و از این طریق ابراهیم گامی بهسوی تکامل بردارد.
فایده دوم امتحان الهی اتمام حجت برای عدهای از مدعیان دروغگویی است که در مواقع عادی هزارگونه ادعا دارند و در مقام عمل هیچاند، به عبارت دیگر مرد سخن هستند نه مرد عمل، که در واقع با امتحان و آزمایش وضع آنها روشن میشود. اگر اینگونه افراد در بوته امتحان نیفتند و درون خود را که بر خلاف ظاهر آراسته آنهاست آشکار نکنند، ممکن است هم خودشان در اشتباه بمانند و هم دیگران. همچنین کیفرهای خدا، يا عدم الطاف الهی را ظالمانه فرض کنند، اما امتحان پرده از کار آنها برمیدارد و فلز وجود آنها که لایهای از آب طلا به روی آن کشیدهاند، اما در حقیقت بیارزش است، هویدا میشود.
یکی دیگر از آثار تربیتی آزمون مصائب این است که در انسان روح مقاومت و پایداری را تقویت میکند و او را در برابر بلایا و حوادث روزگار بردبار و صبور بار میآورد، بنابراین ملتهایی هم که در دامان سختیها به سر میبرند نیرومند و با اراده میشوند و در عوض انسانهای راحتطلب و نازپرورده ضعیف و محکوم میشوند. از آثار دیگر، مصائب بیداری انسان و توجه آنان به جهان غیب و وارستگی از جهان مادی است، چراکه زندگی شیرین و بیدغدغه مایه تغافل آدمی میشود و انسان را به عالم حیوانیت سوق میدهد تا به جز چند روز دنیا و خوشی زودگذر چیز دیگری را نبیند و به هیچ عنصر اخلاقی و فضیلت انسانی توجه پیدا نکند. اینگونه است که چشمان او ظاهر میشود، چنانکه پرده ضخیمی از غفلت در برابر چشمان او ظاهر میشود.
برای اینکه بدانیم نشانههای امتحانات الهی چیست باید عوامل و ابزار امتحانات الهی آشنا شویم که بر حسب موضوعات و موارد آن متفاوت است، گاهی از درون انسان سرچشمه میگیرند، مانند احوال دل و نیتها و خواستههای فطری و غریزی او و گاهی عوامل بیرونی است و مربوط به اعمال و کردار خارجی انسان است. از طرفی دیگر برای پیروزی در امتحانات الهی باید به ابزارهایی مانند تقوای الهی، مقاومت و پایداری، توجه به حضور و نظار خدا و توکل بر او، توسل به اهل بیت(ع) اشاره کرد.
انتهای پیام