کد خبر: 4244763
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۰۷ آبان ۱۴۰۳ - ۱۰:۳۶
نگاهی به زندگی‌نامه شهدا/ ۳

فرازهایی از زندگی سردار شهید حاج علی‌اصغر حسینی محراب

سردار شهید حاج علی‌اصغر حسینی محراب در ۳۰ دی ماه ۱۳۶۵ به صف شهدا پیوست و باقیمانده پیکر این شهید عالی مقام در قطعه شهدای انصارالمجاهدین بهشت رضا مشهد، نزدیک به دوست و فرمانده‌اش، شهید کاوه به آرامگاه ابدی سپرده شد.

سردار شهید حاج علی اصغر حسینی محراببه گزارش ایکنا به نقل از روابط‌عمومی اداره‌کل بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان‌رضوی، سردار شهید حاج علی‌اصغر حسینی محراب در سال 1340 در مشهد به دنیا آمد. پدر او مغازه خواربار فروشی داشت و آن‌ها از نظر مالی وضعیت مناسبی داشتند، وی از همان کودکی اوقات فراغت خود را با کتاب و کتابخوانی می‌گذراند، علاقه بسیاری به ورزش داشت و کشتی حرفه‌ای را از چهارده سالگی زیر نظر مربیان کشتی کشور آغاز کرده که در ورزش کشتی به مقام کاپیتانی در مدرسه رسیده بود. 

وی نخستین کسی بود که در دبیرستان عکس‌های شاه و خاندانش را از دیوارها پایین کشید و حضورش در بیشتر راهپیمایی‌های شبانه بدون توجه به حکومت نظامی بیانگر شجاعت و روحیه‌ ظلم‌ستیزی او بود که در اوج این مبارزات توسط عمال حکومت دستگیر شد، اما پس از آزادی همچنان پرشور به مبارزات خود هم گام با امت حزب‌الله ادامه داد.

 در سن هجده سالگی به بسیج پیوست و در طول خدمت در بسیج، تحرک و تلاش بسیاری در جهت مبارزه با ضد انقلابیون و گروه‌های قاچاق مواد مخدر از خود نشان داد. در سال 1360 با توجه به احساس مسئولیتی که داشت همراه با سیل خروشان مردم عازم جبهه‌های نبرد شد و به گردان شهدا پیوست و پس از چندی عضو رسمی سپاه شد. او پس از بروز قابلیت‌ها و توانایی‌هایش به عنوان یک رزمنده، از سوی کاوه به سمت جانشینی سرگروه و بعد از آن به سرگروهی یگان اسکورت و سرانجام معاونت اطلاعات تیپ ویژه‌ شهدا برگزیده شد.

طی یکی از همین علمیات‌ها، در جنگل آلواتان محراب در اثر انفجار نارنجک مجروح و بی‌هوش شد و ترکش حاصل از آن انفجار در گردن باقی ماند. محراب در آزادسازی شهر مهاباد و پاکسازی اطراف باختران نیز نقش مؤثری داشت. در سال 1361 فرماندهان آموزشی تیپ تنها محراب و شهید قمی بودند و محراب از افرادی بود که قابلیت‌هایش در جنگ‌ها و سختی‌ها، بارها برای فرماندهان رده بالا ثابت شده بود.  

وی در اسفندماه سال 1362 با سکینه پروانه ازدواج کرد و زندگی خود را با عزیمت به ارومیه آغاز کردند، بعد از پیروزی در یک عملیات، سفری تشویقی به سوریه نصیبش شد و فضا و معنویت حاکم بر جبهه حرب‌الله لبنان او را شیفته‌ خود ساخت، اما باتوجه به این که ازدواج کرده بود ترجیح داد به ایران بازگردد و مبارزه را اینجا ادامه دهد.

نخستین فرزند او در اولین روز شهریورماه سال 1364 به دنیا آمد و نام او را زینب گذاشتند، فرزند دوم وی علیرضا 5 ماه پس از شهادت پدر پا به دنیا گذاشت. حسینی محراب علاقه بسیاری به همسر و فرزندش داشت، اما با این وجود حاضر نبود که جبهه را رها کند.

محراب در کنار مسئولیت‌های خود به توجیه نیروهای اعزامی تازه رسیده نیز می‌پرداخت و علاوه بر موارد ذکرشده، عملیات‌های پاوه، والفجر 2 و 3 و 4، خیبر، بدر و والفجر 8 و 9 نیز از حضور و رشادت‌های محراب بی‌بهره نبودند، در یکی از عملیات‌ها از ناحیه دست مجروح شد، اما با همان حال به هدایت نیروها ادامه داد.

طبیعت پرتلاش محراب با حالت پدافندی سازگاری نداشت و دوست داشت بتواند مأموریت تیپ مستقل انصارالرضا(ع) را از پدافند به آفند و عملیاتی تغییر سازمان بدهد و سرانجام توانست حکم عملیاتی و آفندی بودن انصارالرضا(ع) را قبل از شروع عملیات کربلای 4 از فرمانده‌ کل سپاه پاسداران بگیرد و به این ترتیب او بنیانگذار تیپ عملیاتی انصارالرضا(ع) شد.

با شروع عملیات کربلای 5، محراب به‌عنوان فرمانده محور عملیاتی لشکر ویژه‌ شهدا عمل می‌کرد که توانستند در شب ششم عملیات و لشکر ویژه شهدا تا اواسط شهر دوعیجی عراق پیش روند و بخش عظیمی از پادگان قصر را تصرف کنند. محراب که شیمیایی شده بود به ناچار به اهواز فرستاده شد و پس از تسکین موقت سوزش چشم‌ها و گلویش، دوباره برگشت. در فاصله روزهای هفتم تا دهم عملیات او مدام در تک و تاب رفتن به نزد نیروهایش در سنگر مقدم بود، اما سوزش چشم‌ها و سینه‌اش امان را از او گرفته بود.

او از طریق مرکز پیام با نیروهایش در تماس بود، اما سرانجام طاقت از کف داد و بعد از خواندن نماز درحالی که زیر لب آیه (اللهم ارزقنا توفیق الشهاده فی سبیبک) را زمزمه می‌کرد، به اتفاق یکی از نیروهایش به طرف خط به راه افتاد و در حالی‌که سوار بر موتور به پل شهر دوعیجی عراق نزدیک می‌شدند توسط راکت‌های عراقی بمباران شدند.

از پیکر محراب و یار همراهش چیزی باقی نماند و به این ترتیب در 30 دی‌ماه 1365 محراب نیز به صف شهدا پیوست و باقیمانده پیکر این شهید عالی مقام در قطعه شهدای انصارالمجاهدین بهشت رضا مشهد، نزدیک به دوست و فرمانده‌اش، شهید کاوه به آرامگاه ابدی سپرده شد.

انتهای پیام
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴۰۳/۱۰/۲۷ - ۲۳:۰۷
0
0
روحش شاد یادش گرامی .یک روز آفتابی مگر از یاد و خاطره ماه آن روز عملیات کربلا 5 می‌ره .ای کاش ماه هم می‌رفتیم .اما سعادت نبود.شهید عزیز حاجی مهربان
captcha