علم انسانها با علم ملائک متفاوت است. انسانها هم خودشان میتوانند به درجه عالمی برسند و هم میتوانند این علم را به دیگران بیاموزند و حضرت زهرا(س) در مرحله خلیفةاللهی است و قطعاً از این علم بسیار بهرهمند بودند، آموزههای اخلاقی و علمی ایشان غالباً آن چیزی که به ذهن ما متبادر میشود مانند کلاس و مدرسه نبوده است و علم حضرت(س) و دیگر ائمه معصومین(ع) علم اکتسابی نیست، بلکه لدنی است.
بر همین اساس، به مناسبت بیستم جمادیالثانی و ولادت باسعادت حضرت زهرا(س) درخصوص جایگاه علمی حضرت فاطمه زهرا(س) با زهرا تجریشی، مشاور رئیس دانشگاه بینالمللی امام رضا(ع) در امور خانواده، گفتوگویی داشتیم که در ادامه میخوانیم:
سه ویژگی یا سه اصل منحصر و متمایزی که در انسان وجود دارد و در دیگر کائنات و موجودات به این شکل یافت نمیشود، عقل، علم و عشق است. این سه ویژگی در سراسر نظام مادی تنها در وجود انسان یافت میشود و در بقیه پدیدههای ماورای طبیعت و حتی ملائکةالله به صورت ناقص است. این سه اصل در کنار هم در قدسیان و ملائکه الله نیست. برای نمونه ملائکةالله علم و عقل دارند اما هرگز طعم عشق را نچشیدند و در واقع سوز و گداز عاشقانه و فصل و وصل مهربانانه را هیچ وقت تجربه نکردند.
وقتی انسان به پرورش این سه خصلت در وجود خود بپردازد و بتواند هر سه ویژگی عقل، علم و عشق را به تمامی در وجود خودش متبلور کند، آن وقت به کمال نهایی میرسد و نمونه اعلای انسانی میشود. خداوند در آیه ۳۲ سوره «بقره» که بحث از خلیفه اللهی است، میفرماید: «وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَٰؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ؛ و خدا همه اسماء را به آدم ياد داد، آن گاه حقايق آن اسماء را در نظر فرشتگان پديد آورد و فرمود: اسماء اينان را بيان كنيد اگر شما در دعوى خود صادق هستید.» اما اینها همه در وجود انسان، بهصورت بالقوه وجود دارد و به فعل شدن این ویژگیها در عدهای بروز و ظهور پیدا کرد و خلیفةالله و در واقع جانشینان خدا در روی زمین شدند و هر آنچه که خداوند در وجودش داشت در آنها متبلور شد.
مهمترین ویژگی در بین سه ویژگی علم، عقل و عشق، همان علم است، چرا که در واقع علم و معرفت و شناخت پایه و اساس موارد دیگر است و به خاطر همین مشاهده میکنیم که وقتی فرشتگان اعتراض کردند که خدایا این چه موجودی است که تو آفریدی؟ ما تو را تقدیس و دائماً تو را بندگی میکنیم و میپرستیم، خداوند به ملائک فرمود: «من چیزی میدانم که شما نمیدانید.»
علم انسانها با علم ملائک متفاوت است انسانها هم خودشان میتوانند به درجه عالمی برسند و هم میتوانند این علم را به دیگران بیاموزند، خداوند در قرآن میفرماید: «ای آدم آنها را از اسامی و اسرار این موجودات آگاه کن، یعنی آدم برای ملائکه معلم باش و به آنها یاد بده. شما وقتی که در قرآن تحقیق میکنید، درمییابید این مقام علمی انسان باعث شد به خیلی از درجات برسد.» برای نمونه آیهای وجود دارد که علم عامل کرامت انسانی است و اولین موجودیت ذاتی انسان چیزی جز مقام علم نیست و انسان موجودی است که به تمام معنا ظرفیت و گنجایش متعلم بودن به علم الهی و آگاه بودن به حقایق و رازهای خلقت را دارد. به خاطر همین خداوند متعال چنین کرامتی را در ذات انسان قرار داده است و راز تفاوت علم او با سایر مخلوقات این است که انسانها بعد از اینکه مفتخر به کرامت علم میشوند این توانمندی را دارند که علم خود را در سطحی ممتاز و عالی به دیگران انتقال دهند و به عبارتی هم متعلم و هم معلم باشند، یعنی هم خود علم را فرا میگیرند و هم به دیگران میآموزند و همین ویژگی ممتاز انسان بود که سبب کرنش آسمان و زمین، سجده فرشتگان، تعظیم و تکریم آنها به مقام علم آدم شد.
در قرآن آیات بسیاری در مورد علم وجود دارد و خداوند سبحان برتری گروهی را بر دیگران نشان میدهد و آن تصور اشتباه که بین انسانها باید مساوات وجود داشته باشد، به واسطه علم رد میشود و میگوید: «آنهایی که میدانند با کسانی که نمیدانند یک مدل نیستند و با هم تفاوت دارند.»
حضرت زهرا(س) که در یک مرحله خلیفةاللهی هستند، قطعاً از این علم بسیار بهرهمند بودند، علم لدنی با عنایت و اذن خداوند در وجود آنان معلوم و واضح میشد و در واقع این خلفای الهی و معلمان بشریت اگر کسی را در بندگی مستعد مییافتند قطرهای از آن علوم را به وی میچشاندند تا حقایقی را درک و چیزهایی را مشاهده کند. اگر بخواهیم نمای کوچکی از آن کلاسهای درس حضرت(س) را بازگو کنیم، در واقع نحوه سؤال پرسیدنها و شنیدنها بوده است که از آنان سؤال میپرسیدند و جوابهایی را پیدا میکردند. البته ما نمونههای بسیاری در تاریخ داریم. برای نمونه در سوره «کهف» آمده است که حضرت خضر(ع) با حضرت موسی(ع) پرسش و پاسخ میکردند.
بزرگترین شاگردان حضرت زهرا(س)، امام حسن(ع)، امام حسین(ع)، حضرت زینب(س) و امکلثوم(س) فرزندان این بانوی بزرگوار بودند. اما در تاریخ غیر از آنان نیز داریم، سلمان فارسی کسی بود که از کلاسهای درسی حضرت زهرا(س) بهره میبرد و پرسشهایی میپرسید و پاسخ میگرفت.
حضرت زهرا(س) نه تنها در آغاز با علم لدنی از مسائل آگاه بود، بلکه در طول حیات خود ملائکه با ایشان سخن میگفتند و از مسائل آینده ایشان را آگاه میکردند و به همین دلیل «محدثه» لقب گرفت. فرشتگان از آسمان بر حضرت نازل میشدند و مانند حضرت مریم(س) دختر عمران که فرشتگان با او صحبت میکردند، با حضرت زهرا(س) نیز سخن میگفتند، از امام صادق(ع) نقل شده است که شبی حضرت زهرا(س) با فرشتگان همکلام شد و پرسید: «زنی که بر همه زنان عالم برتری دارد، مریم دختر عمران است؟»، فرشتگان جواب دادند: «خیر»، مریم فقط سیده عالم زمان خودش بوده است، اما خدای متعال تو را اولین و آخرین بانو جهان قرار داده است. یعنی در واقع تو بانوی بانوان جهان هستی.
حضرت زهرا(س) پنج خطبه معروف دارد. نخستین خطبه حضرت سخنرانی بعد از غصب خلافت و غصب فدک بود. در ابتدای این خطبه از ضرورت شکر و سپاس صحبت و سپس لزوم خداشناسی و فلسفه بعثت پیامبر اکرم(ص) توضیح داده میشود. از فواید و رهآوردهای بعثت پیامبر اکرم(ص)، سخن به میان میآید. همچنین در مورد ویژگیهای قرآن و اهلبیت، فلسفه فروع، امامت مطرح میشود و مردم را در عصر جاهلیت معرفی میکند. ویژگیها و نقش امام علی(ع) در راه پیشرفت اسلام و در آخر هم علل سیر ارتجاعی و عقبگرد مردم را در این مورد میفرماید و اینکه چرا مردم از قرآن روی برمیگردانند که بسیار خطبه معروفی است.
خطبه دوم حضرت زهرا(س) سخنرانی در جمع زنان مهاجر و انصار است که نکات بسیار مهم و اساسی در آن وجود دارد. از علل مظلومیت حضرت علی(ع) صحبت میشود و از اینکه مردم سیر ارتجاعی و عقبگرد را ایجاد میکنند. از انحراف مهاجرین و انصار سخن میگوید و نسبت به آینده خونین و فتنههای خطرناکی که در پیش است، هشدار میدهد.
خطبه سوم، خطبهای است که وقتی کودتاگران تصمیم گرفتند به خانه ولایت هجوم ببرند، حضرت(س) در خطبه مختصری میفرمایند: «من ملتی مثل شما نمیشناسم که این گونه عهدشکن و بد برخورد باشند جنازه رسول خدا را بر روی دست گذاشته و رها کردید، عهد و پیمانها را بریدید و فراموش نمودید، ولایت و رهبری امام علی(ع) و ما اهل بیت را انکار کردید و حق مسلم ما را باز نگردانید، گویا از آنچه رسول خدا(ص) در روز غدیر فرمودند آگاهی ندارید. سوگند به خدا که رسول گرامی اسلام در آن روز ولایت و رهبری علی (ع) را مطرح کرد و از مردم بیعت گرفت تا امید شما فرصتطلبان را قطع کند اما شما رشتههایی پیوند معنوی میان خودتان و ایشان را گسیختید؛ این را بدانید که خداوند در دنیا و آخرت بین ما و شما داوری خواهد کرد.»
خطبه چهارم در نکوهش پیمانشکنان و مردمان بیتفاوت و ساکت ایراد شده و خطبه پنجم حضرت در مقابل مهاجمان بیت وحی ایراد شد که در آنجا فرمودند: «أَيُّهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ! مَا ذَا تَقُولُونَ؟ وَ أَيَّ شَيْءٍ تُرِيدُونَ ...؛ شما ای گمراهان و دروغگویان چه میگویید و چه میخواهید ای عمر، از خدا پروا نداری که داخل خانه من میشوی.» این خطبهها و روایات فراوانی که از حضرت نقل شده است، همگی نشاندهنده آگاهی و دانش ژرف آن بانوی بیهمتا است.
زمانی که این بزرگواران را خلیفه الله میدانیم، با پیروی از سبک و سیره زندگی آنان قطعا به درجه خلیفه اللهی بیشتر نزدیک میشویم و این روزها در واقع بهترین روزهایی است که ما بتوانیم با ائمه اطهار آشنایی بیشتری پیدا کنیم. باید با نوع زندگی حضرت زهرا(س)، از تمام جنبهها از جمله همسرداری، فرزندپروری، پدرداری، حضور در اجتماع، علم ایشان، عشق به فرزندان و همکیشان و ارتباط با انسانهای دیگر، سنخیت پیدا کنیم.
انتهای پیام