
بر پایه آیه 48 سورۀ قلم: «فَاصبِر لِحُكمِ رَبِّكَ وَلا تَكُن كَصاحِبِ الحوتِ إِذ نادى وَهُوَ مَكظوم»، پیامبر اکرم(ص) مانند یونس نبی(ع) نبود که پس از روبه رو شدن با مخالفتها و مقاومتهای قومش در برابر او و کتاب خدا، شهر و مردمان قومش را با حالت قهر و خشم رها کند: «وَإِنَّ يونُسَ لَمِنَ المُرسَلينَ. إِذ أَبَقَ إِلَى الفُلكِ المَشحون »(صافّات،140-139)؛ « وَذَا النّونِ إِذ ذَهَبَ مُغاضِبا »(انبیاء، 87)؛ بلکه خاتم پیامبران با صبر و استقامت، درایت و بصیرت و تسبیح و تحمید خداوند بزرگ مسیر ترویج و گسترش قرآن را فراهم آورد و در مقابل آزار و اذیتها و تهمتها و تمسخرهای مشرکان قریش هیچگاه خم به ابرو نیاورد و افتخار: «لَقَد كانَ لَكُم فِي رَسولِ اللَّهِ أُسوَةٌ حَسَنَةٌ »(احزاب،21) را به دست آورد تا الگویی برای همه بشریت تا قیام قیامت باشند.
حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) همین آموزهها را به فرزندان خویش از جمله
حضرت زینب(س) تعلیم و انتقال دادند و به این ترتیب زینب(س)، صبوری و روشنبینی و بندگی و تسلیم در برابر اراده خداوند را آموخت و نقش بیبدیلی را در نهضت جاودانه عاشورا که مکتب خداشناسی، خداپرستی و خدادوستی است، ایفا کرد.
صبر و استقامت حضرت زینب(س) بسیار زیباتر و آموزندهتر از صبر ایوب نبی(ع) است که به قهرمان صبر در قرآن مشهور است، زیرا ایوب نبی(ع) پس از اینکه اموال و اولاد و همسرش (وَ وَهَبنا لَهُ أَهلَهُ) را از دست داد و یکه و تنها ماند، وساوس شیطان آنچنان او را به رنج و عذاب انداخته بود که طاقت نیاورد و با صدایی بلند به خدا شکوه و شکایت کرد: « وَاذكُر عَبدَنا أَيُّوبَ إِذ نادى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِیَ الشَّيطانُ بِنُصبٍ وَعَذاب »(صاد،41).
اما حضرت زینب(س) به گواهی تاریخ و گزارشها و روایتهای صحیح، هیچگاه در صحنه کربلا و دوران اسارت، نه تنها به خدا شکایتی نکرد و لب به اعتراض نگشود، بلکه همواره با بهترین تعبیرها و با تلاوت آیات قرآن، شکر و سپاسگزاری خود را به درگاه خداوند بزرگ اعلام میکرد و به دیگران نیز میآموخت که در بندگی خدا همواره باید تسلیم محض فرامین و اراده الهی بود تا بتوان در ابتلاها و آزمونهای الهی موفق و سربلند بیرون آمد و به فلاح، سعادت و کمال دست یافت.
حضرت زینب(س) در همه عرصههای زندگی و نه فقط در واقعه عاشورا و مسائل پس از آن جز خدا و زیبایی ربوبیت او ندید: «ما رأیتُ الّا جمیلا».
آن حضرت تحمل و مدیریت همه مشکلات و سختیها را چون «بِعَین الله» بود، آسان و دلپذیر میدید.
به قول خواجه حافظ شیرازی:
منم که شُهرۀ شهرم به عشق ورزیدن منم که دیده نیالودهام به بد دیدن
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم که در طریقت ما کافری است رنجیدن
محسن رجبی قدسی، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم، دانشکدۀ علوم قرآنی مشهد
انتهای پیام