دوره امامت امام موسی کاظم(ع) با اوج قدرت خلافت عباسی همزمان بود و او در برابر حکومت وقت، تقیه و شیعیان را نیز به این کار سفارش میکرد؛ از اینرو موضعگیری صریحی از امام هفتم شیعیان در برابر خلفای عباسی و قیامهای علوی مانند قیام شهید فَخ گزارش نشده است. با وجود این، وی در مناظره و گفتوگو با خلفای عباسی و دیگران تلاش میکرد از خلافت عباسیان مشروعیتزدایی کند.
بهمناسبت 25 رجب و شهادت امام موسی کاظم(ع)، خبرنگار ایکنای خراسانرضوی با حجتالاسلام والمسلمین سیدمهدی واعظ موسوی، پژوهشگر دینی گفتوگویی درخصوص «راهبری امام موسی کاظم(ع)، در دوره خلافت عباسیان» انجام داده است که در ادامه میخوانیم:
هر جامعهای نیازمند یک امام و پیشوا است تا آنان را راهنمایی سازد. آیهای در قرآن وجود دارد که میگوید: «يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ؛ روز قیامت هر گروهی از مردم را با پیشوایشان میخوانیم.» یعنی در روز قیامت فقط اینگونه نیست که هر فردی به تنهایی به حسابش رسیدگی شود، بلکه از همگی خواسته میشود که همراه با امامشان حضور پیدا کنند.
این موضوع اهمیت مسئله امامت را نشان میدهد که انسان از نگاه قرآن، فردگرا نیست و باید همیشه در پشت سر امام خود باشد، یعنی کسانی که مانند خودش امام مشترک دارند و از یک امام تبعیت میکنند، قدم بردارد. کلمه «ائمه کفر» در قرآن آورده شده و نشاندهنده آن است که از نگاه قرآن کفار هم دارای امام هستند. آیه «فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ؛ با پیشوایان کفر بجنگید» نشاندهنده آن است که امامان در دنیا به دو دسته کفر و ایمان تقسیم میشوند و مؤظف هستیم که سمت درست تاریخ را انتخاب کنیم و پشت سر امامان شیعه عدل، شایسته و صالح قرار بگیریم.
بنابراین مهمترین اقدام امام موسی کاظم(ع) مانند سایر امامان معصوم، راهبری مردم و مقاومت در برابر ظالمان بود. با همه تنگناهایی که دشمن برای امامان شیعه ایجاد کرده بود، امامان شیعه مقاومت میکردند، از هیچچیز نمیترسیدند و جان خود را در مسیر ایمان فدا کردند، بنابراین هیچکدام از آنان با مرگ طبیعی از دنیا نرفتند و همه آنان یا مسموم و یا شهید شدند که امام موسی کاظم(ع) نیز از امامانی بودند که از طریق مسمومیت از دنیا رفت.
امام موسی ابن جعفر(ع) در سال 183 هجری و پدر بزرگوارشان در سال 148 هجری به شهادت رسید. بنابراین امام موسی کاظم(ع) از سال 148 هجری به امامت رسید و آن زمان دورانی بود که بنیعباس قدرت را در دست داشت، پایههای حکومت خود را محکم کرده و به تسویه حسابهای شخصی پرداخته بود. بهطور مثال منصور عباسی، ابومسلم خراسانی را با وجود اینکه نردبان پیروزی بنیعباس شد، جانش را از او گرفته و او را به طرز فجیعی به قتل رساندند.
این موضوع نشان میدهد که بنیعباس حتی به افراد خودشان رحم نمیکرد، بنابراین با شیعیان بسیار ظالمانهتر برخورد میکرد، بنابراین این ویژگی طاغوت است که تنها منافع روز خود را ببینند و از وفادارای چیزی ندانند. آنها جان عزیز امام صادق(ع) را گرفتند و پس از رسیدن امامت به امام موسی کاظم(ع) باز هم دست از جنایات خود برنداشتند.
در زمان امام کاظم(ع)، هارون صاحب قدرت بود و امام را به شدت تحت نظر داشت و حتی ایشان را از مدینه به بغداد که مرکز حکومتش بود منتقل و زندانی کرد تا ایشان را کاملاً زیرنظر داشته باشد. در روایت گفته شده است که آن حضرت مدت 14 سال را در زندانهای مختلف سپری کردند که در آخرین زندان ایشان را به شهادت رساندند.
شیعیان از خودگذشته و طالب هدایت و معنویت و شیعیانی که کلام امامان معصوم را حجت میدانستند، با کوشش فراوان سعی میکردند، آثار امام موسی کاظم(ع) را حفظ کنند و تلاشهای آنان موجب شد که ما امروز از کلمات امام موسی کاظم(ع) با وجود محدودیت سخنان ایشان نسبت به دیگر امامان استفاده کنیم.
دوره امام باقر(ع) و امام صادق(ص) به این جهت که مصادف با سقوط بنیامیه و سعود بنیعباس بود و آنان درگیر جنگ بر سر خلافت بودند، این دو امام، فرصت را غنیمت شمردند و بسط فرهنگی و علمی خود را تشکیل دادند و مبانی تشیع را تدوین و تبیین کردند. در دوره امام موسی کاظم(ع) محدودیتها بسیار شدید بود و به همین دلیل، سخنان کمتری از ایشان به دست ما رسیده است، اما همان مقدار نیز بابهایی از فهم و معارف دینی، اجتماعی و سیاسی است.
امام موسی کاظم(ع) حدیثی دارد که برای امروز بسیار کارگشا است. روزی ایشان درحال قدم زدن بود که مشاهده کرد، دو نفر درحال ناسزاگویی به یکدیگر هستند، ایشان به آن دو فرمودند: «شروعکننده، ستمگرتر است و بار گناه خویش و طرف مقابلش را تا آن زمان که مظلوم تجاوز نکند، بر دوش میکشد.»
انتهای پیام