کد خبر: 4270118
تاریخ انتشار : ۱۶ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۵:۱۳
محمدعلی انصاری:

ایمان مستقر، رسوخی عمیق در جان انسان دارد

صاحب تفسیر مشکاة گفت: ائمه معصوم پيروان خود را به داشتن ايمان مستقر فرامی‌خوانند، زیرا انسانی که ایمان مستقر دارد، در دوران فقر و نداری به همان مقدار نشانه‌ها و شواهد ايمان را نشان می‌دهد که در روزگار دولت و غنا آنها را گرامی می‌دارد.

محمدعلی انصاری، مفسر قرآن کریم و صاحب تفسیر مشکاةبه گزارش ایکنا از خراسان رضوی، محمدعلی انصاری، صاحب تفسیر مشکاة و مفسر قرآن کریم، در نشست مجازی که امروز ۱۶ اسفندماه، با موضوع «ارتباط بین فقر و ایمان» برگزار شد، اظهار کرد: حضرات معصوم علیهم‌السلام ايمان را به ايمان «مُسْتَوْدَع» و ايمان «مُسْتَقَر» تقسيم می‌کنند و پيروان خود را به داشتن ايمان مستقر فرامی‌خوانند. ايمان مستقر ايمانی است که همواره در قلب انسان مؤمن حضور دارد و روز به روز بر آن افزوده می‌شود. اين ايمان چنان در جان مؤمن رسوخ کرده است که آنی و کمتر از آنی از او جدا نمی‌شود و او در همه حالات و لحظات مؤمنانه زندگی می‌کند. انسان مؤمن در دوران فقر و نداری به همان مقدار نشانه‌ها و شواهد ايمان را نشان می‌دهد که در روزگار دولت و غنا آنها را گرامی می‌دارد.

وی ادامه داد: درمقابل، کسی که ايمان مستودع دارد، با تغيير اوضاع و احوال، نشانه‌های ايمانی در گفتار و رفتارش کم و زياد می‌شود. برای برخی از اين افراد، تبديل شدن خانه ۵۰ متری به ۳۰۰ متری يا رسيدن به مقام وزارت و وکالت با سر آمدن دوران ايمان آنها مساوی است. اين افراد تا ثروت و قدرت ندارند، دست به دامن خدا می‌شوند که آنان را برخوردار کند؛ اما با برخوردار شدن از مواهب دنيوی پايبندی‌شان به اصول ايمان الهی کمرنگ می‌شود. ثبات شخصيت به برکت ايمان، بزرگ‌ترين سرمايه‌ای است که هر انسان می‌تواند داشته باشد. آدمی با چنين سرمايه‌ای از حيرانی و سرگردانی رها می‌شود و در صحنه‌های مختلف زندگی بدون هيچ‌گونه تزلزلی فعاليت می‌کند.

صاحب تفسیر مشکاة بیان کرد: برخی به خطا روایتی را نقل می‌کنند که «اگر فقر از دری بیاید، ایمان از در دیگر بیرون می‌رود»، حال آنکه این جمله سندی ندارد و نادرست است. برای فهم بهتر مطلب باید بدانیم که فقر نزد خداوند بر سه گونه است: فقر نکوهیده یا مذموم یا ناپسند «فَقْرُ النَّفْس» است. انسانی که درونش تهی از هر ارزش و کمالی است، گرفتار فقر نفسانی و اخلاقی شده است. لذا در خصوص این نوع فقر است که گفته‌اند: «القَْبرَْ خَيرٌْ منَِ الفَْقْرِ؛ قبر و مردن بهتر از فقر است.» همچنین در روایت دیگری آمده است: «شَرُّ الفَْقْرِ فَقْرُ النفَّسِ؛ بدترین فقر، فقر روحی و معنوی است.»

انصاری در خصوص دسته دوم فقر، تصریح کرد: دسته دوم فقر، فقر ممدوح یا پسندیده، فقر امکانی و بندگی است. همان که رسول خدا صلوات الله علیه آن را افتخار خویش می‌داند: «الفَْقْرُ فَخْرِي». در این فقر، انسان به جایی می‌رسد که در پیشگاه حضرت پروردگار خود را هیچ می‌بیند و درنتیجه خود را ندیدن و هیچ دیدن، به والاترین مراتب و برترین کمالات می‌رسد. اما اگر این فقر در وجود آدمی نیاید و اگر به قدر ارزنی احساس غنا در برابر خداوند متعال در وجود او باشد، سر از بندگی خداوند برمی‌تابد.

وی افزود: فقر سوم، فقر اقتصادی است که در پیشگاه حضرت حق نه ارزش به حساب می‌آید و نه ضد ارزش، نه ممدوح است و نه مذموم. نه داشتنش امتیاز و شایستگی به کسی می‌دهد و نه بی‌بهره بودن از آن عیب به شمار می‌آید. فقر اقتصادی، گرچه نه پسندیده است و نه ناپسند، امل اگر به خاطر تنبلی انسان‌ها روی دهد، نگاه اسلام به آن انسان‌ها مثبت نیست. این افراد با محرومان اقتصادی که عامل محرومیتشان تنبلی نیست متفاوت‌اند.

انتهای پیام
captcha