در زندگی امروز که استرس و اضطراب در جامعه بیداد میکند و بیماریهای روحی و روانی همچون افسردگی گریبانگیر انسانهاست پیوند انسان با مفاهیم عرفانی مانند توکل و رضا بهدنبال خود آرامش روحی و روانی برای انسانها به ارمغان میآورد. در واقع توجه به مفاهیم عرفان اسلامی بر روان انسان مدرن اثر میگذارد و پیوند مفاهیم عرفانی از جمله توکل و رضا با آرمش روانی در زندگی امروز را بارها دیدهایم.
در همین خصوص، خبرنگار ایکنای خراسانرضوی، با زهره صداقت، دبیر علمی خانه اندیشه و گفتوگوی خانواده، گفتوگویی انجام داده است که در ادامه میخوانیم.
در دنیای امروز یکی از مهمترین مشکلات انسان، اضطراب و احساس عدم کنترل بر رویدادهای زندگی است و داشتن و نداشتن معرفت - از مصدر عرفان - بر امور زندگی ما تأثیرگذار است. مفاهیم عرفانی چون توکل و رضا به انسان آرامش میدهد تا در برابر ناملایمات زندگی تسلیم محض نباشد اما مسئولیت کامل نتایج را هم بر دوش خود نگذارد.
توکل به معنای اعتماد واقعی به خداوند است. برای نمونه وقتی، در دعاوی بهدنبال وکیل میگردیم که خودمان یک سری کارها را انجام داده و به نتیجه نرسیدهایم و برای ادای حق بهدنبال وکیل رفتهایم، بنابراین توکل به معنای اعتماد واقعی به خداوند است و آدمی بعد از تلاش معقول و منطقی نتیجه را به حکمت الهی واگذار میکند. این باور به وجود نظمی که برتر است و مشیت حکیمانه در پشت پرده رویدادها دارد. نگرانی از آینده را برای انسانها کاهش میدهد. رضایت هم همینطور است و به معنای پذیرش قلبی آنچه مطلوب و نامطلوب که از سوی خداوند به ما میرسد. از این بابت که ایمان داشته باشیم که خداوند سراسر خیر است. حتی اگر در زندگی بهزعم ما ناملایمات و نامطلوبهایی دچار شویم اگر به خداوند ایمان داشته باشیم و رضایت کامل از موضوعات پیشآمده داشته باشیم، میدانیم که عاقبت آن امر خیر است. بنابراین فرد راضی کمتر دچار احساسات منفی چون یأس و خشم و حسرت و... میشود. وقتی انسان بپذیرد که خیر و شر در زندگی او هدفمند است و از حکمت الهی سرچشمه میگیرد، احساس امنیت درونی مییابد و ذهنش از اضطرابهای بیهوده آزاد میشود. بنابراین توکل و رضا مانند سپرهای روانی هستند که از روان انسان در برابر استرسهای مکرر زندگی مدرن مواظبت میکنند و زمینه آرامش روحی عمیق را فراهم میکنند.
عرفان اسلامی میتواند بهعنوان روش درمانی برای بهبود سلامت روان مورد توجه قرار گیرد. بسیاری از مشکلات روانی که امروزه مردم دچار آن هستند، همچون افسردگی و احساس پوچی و... ریشه در گسستهای معنوی انسان دارد و عرفان اسلامی با برگرداندن انسان به اصل و ریشه خود و بازگشت به رابطه عاشقانه با مبدأ به نام ایمان به خداوند، به زندگی انسان جهت میدهد. عرفان نه تنها انسان را متوجه مراقبه میکند؛ بلکه ما را به درون خودمان متوجه میکند. وقتیکه انسان بداند هر کاری که انجام میدهد به دنبال آن عکسالعملی هست، مراقب افکار، رفتار، گفتار، کردار و عمل خود است. در واقع عرفان به صورت فعالانه به انسان آموزش میدهد که چگونه با پذیرش مشیت الهی از بار سنگین اضطراب و گناه رها شود. در عرفان مفاهیمی مانند فنا، تسلیم، عشق الهی، توسل، ذکر مداوم، رضا و توکل داریم که ابزاری شفابخش برای روان انسان هستند. البته عرفان جایگزین درمانهای بالینی امروزه نمیشود، اما در کنار رواندرمانی بهعنوان تقویتکننده روحی و معنوی میتواند باشد. زیرا اگر روحی قوی و بسیط داشته باشیم میتواند ما را کنترل کند و به ما آرامش درونی بدهد. در اختلالات روانی که منشأ معنوی دارند یا در بحرانهای هویتی امروزه، درمان گران معنوی شیوههای عرفانی را بهعنوان مکمل درمان روانشناختی در پروتکلهای مشاورهای خود مورد استفاده قرار میدهند.
متأسفانه همیشه یاد گرفتهایم عرفان تنها این است که بنشینیم پای صحبتهای جذاب و ذکر بگوییم و به معنایی که امروزه است، الفاظی را بیان کنیم. اگرچه گفتن این الفاظ خالی از برکت برای انسان نیست و مسلماً هرچه از زبان خارج میشود اگر خوب و مثبت باشند، یکسری اثرات مثبت و اگر منفی باشند، اثرات منفی دارند. اما انسان باید در ادای کلمات آگاه باشد و وقتیکه ذکر میگوید و صفات خدا را به زبان میآورد و وقتی صحبت از عرفان میکند از آنجاییکه ذات انسان «انا لله و انا الیه راجعون» است، باید توانایی داشته باشد تمام صفات الهی را متجلی کند و تجلی آئینه الهی باشد. صفاتی همچون رحیم و کریم را در زندگی خود متجلی کند و منتظر نباشد که صاحب صفات، وارد زندگیاش شود، بلکه باید خود این صفات را متجلی کند. خاصیت علی و معلولی دنیا این است که باید معرفت به صفات الهی داشته باشیم و با استفاده از کتاب ادعیه یا قرآن، اشعار عرفا، توصیهها و آموزههای آنها را در رفتار و زندگی خود عملی کنیم و با موشکافی در صفات الهی، آنها را در وجودمان متجلی کنیم.
بله توکل و رضا میتوانند بهعنوان راهنمای عملی در چالشهای روانی زندگی مدرن عمل کنند. در زندگی امروزی که تغییرات با سرعت بالایی صورت میگیرد، رقابتها شدید است و عدم قطعیت در همه امور وجود دارد، مفاهیم عرفانی پرکاربرد هستند و در چنین فضایی، انسان مدام در معرض نگرانی و شکست و از دست دادن است و توکل به انسان میآموزد که انسان ضمن تلاشهای مسئولانه و خردمندانه، نتیجه امور را به خداوند حکیم واگذار کند. این نگرش مانع از این میشود که روان فرد فرسوده شود و به دنبال خلأها و کاستیها باشد، زیرا وقتی براساس عقل اکنون خود، کاری را انجام دهیم و نتیجه آن را به خدا واگذار کنیم، آسودگی روان برای ما حاصل میشود. با رضا هم، ما خود را از کینه، حسرت، خشم و... نسبت به ناکامیها رها میکنیم و فرصت رشد برای ما فراهم میشود و حتی اگر شکست هم بخوریم رضایت داشتن از درون و آرامش، باعث کسب تجربه و پلهپله بالا رفتن ما میشود. دو مفهوم توکل و رضا با فراهم کردن چارچوب معنوی برای درک اتفاقات به انسان کمک میکند تا تصمیمات سنجیدهتری بگیرد و اعتمادبهنفس بیشتری داشته باشد و از فرازوفرودهای زندگی آسیب کمتری ببیند. عرفان اسلامی فقط یک آموزه نظری نیست؛ بلکه یک سبک زندگی کاربردی بری مدیریت چالشهای زندگی مدرن به شمار میرود.
عرفان اسلامی و روانشناسی مدرن به بهبود سلامت روان انسان اهمیت میدهند اما رویکرد و اهداف این دو متفاوت است. روانشناسی مدرن عمدتاً براساس روشهای تجربی و علمی بنا نهاده شده و به بازسازی رفتار، شخصیت، احساسات فرد برای دستیابی به رفاه روانی تأکید میکند و هدفش بهبود فردی و اجتماعی انسان است اما در مقابل عرفان اسلامی انسان را فراتر از سلامت روان میبیند و مستقیماً بهسلامت روان نمیپردازد و از روان و ذهن حرفی نمیزند و هدفش تعالی روح و اتصال به حق است و سپس آرامش روانی حاصل تسلیم قلبی به خدا و فنا در اراده الهی است. در روانشناسی مدرن اضطراب و افسردگی، به معنای اختلالات دارای درمان تشخیص داده میشود اما عرفان، آنها را به معنای نشانههای دوری از حقیقت و غفلت از ذکر و یاد الهی میداند. از اینرو هر دو میتوانند به انسان کمکهای بسیاری داشته باشند؛ روانشناسی میتواند ابزارهای عملی ارائه دهد و عرفان عمق معنوی و هدف نهایی را تأمین کند.
متون عرفانی بهویژه اشعار شاعران بزرگی مانند مولانا، سنایی، عطار، حافظ و ... ذخایری از عشق الهی هستند و شفای الهی در آنها نهفته است. بهویژه آنکه اگر زندگینامه این بزرگان را مطالعه کنیم اغلب آنها زندگی در رفاه و آسایش نداشتهاند و در دورانهای پرتلاطمی زندگی میکردهاند اما در آثار آنها عشق، امید و آرامش به ما یاد داده میشود و مطالعه این متون بهویژه در لحظات سخت زندگی، یادآور این حقیقت است که رنجها گذرا هستند و مسیر زندگی همه ما سیر الی الله است. ابیات عرفانی، ما را به دیدن نور الهی در دل تاریکیها فرا میخواند و امید به لطف بیکران خداوند را به ما یادآوری میکند. در اشعار این بزرگان مواردی به تکرار داریم که انسان را به پرهیز از غم و غصه خوردن تشویق میکند و نوید آسانی پس از هر سختی را میدهد و با خواندن اشعار امیدبخش و نوشتن آنها بر درودیوار محل کار و منزل تحمل مشکلات برای نوع بشر آسانتر میشود یا برگزاری مجالس شعرخوانی عرفانی بهصورت جمعی و خواندن اشعار بزرگان میتواند ما را با استقامت رو به جلو حرکت دهد و حس انسجام معنوی و اجتماعی انسان را بالا ببرد.
عرفان اسلامی به نظر بنده نوعی معناشناسی است. اگر منظور از عرفان اسلامی همین چارچوبهایی است که امروزه در معنای آن قرار گرفته و بعد با انجام آنها معنویت حاصل میشود عرفان اسلامی میتواند پل مؤثری میان معنویت روانشناسی باشد. روانشناسی مدرن که در دهههای اخیر آمده اهمیت جنبههای معنوی در سلامت را مورد واکاوی قرار داده و به آنها پرداخته و عرفان اسلامی هم در چارچوبهای معنوی منظم خود مفاهیم گستردهای مثل پذیرش، شکرگزاری، رهایی از کنترلگری، تسلیم در برابر ناشناختهها، صبر، عشق بیقید و شرط و توقع نداشتن را در قالبهای منسجمی در اختیار روانشناسی قرار داده و روانشناسی براین اساس کار میکند. در بسیاری از روشهای درمانی جدید مراقبههای ذهن آگاهی، شباهتهای زیای با سنتهای مراقبهای عرفانی دارند. عرفان اسلامی میتواند مفاهیم عمیقی از معنویت فنا فی الله تا بقای بالله را وارد عرصه فهم روانی انسان کند و یک بعد عمیق بر رواندرمانی بیفزاید بنابراین عرفان میتواند پلی بین علم و ایمان و میان ذهن و روح باشد.
انتقال مفاهیم عرفانی به نسل جوان، نیاز به رویکردی تازه و قابللمس دارد. مهمترین گام در این مسیر این است که عرفان را از قالبهای کلیشهای و صرفاً نظری خارج کنیم و آنها را به عنوان شیوهای برای زندگی بهتر معرفی کنیم ما میتوانیم همین مفاهیمی مانند توکل، رضا، عشق، ذکر، تسلیم شدن و... را با زبان امروزی بازتعریف و بازخوانی کنیم. استفاده از حکایات، داستانهای کوتاه و شبکههای اجتماعی ابزارهای خوبی برای این بازتعریف هستند. همچنین میتوان عرفان را راهی برای رسیدن به آرامش درونی و افزایش تابآوری در برابر سختیها و یافتن معنا در دل زندگی اعم از آسانی و سختی قرار دهیم. در واقع عرفان اسلامی را از بحثهای فلسفی باید خارج کنیم و در مباحث زندگی روزمره آن را جاری کنیم. با برگزاری کارگاههای عملی مدیریت احساسات با آموزههای عرفانی و مراقبههای عرفانی میتوانیم، جوانان را باتجربههای عملی وارد این مقوله کنیم. باید بتوانیم نیازهای واقعی و دغدغههای نسل امروز را با عرفان ارتباط دهیم.
انتهای پیام