عرفانهای نوظهور، اولین موج ظهور فرق جدید در غرب نظیر «بیداریهای بزرگ» در آمریکا یا آیینهایی نظیر «علم مسیحی»، «شهود یهوه» و «مورمونها» است که در قرن 19 ظهور کردند و این عرفانهای نوظهور همگی میتوانند به اعتقادات فردی و اجتماعی آسیب برسانند.
خبرنگار ایکنای خراسانرضوی، گفتوگویی با
سعیده سادات موسوی، عضو هیئت علمی گروه الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فرهنگیان، در خصوص «عرفانهای نوظهور و چگونگی استفاده از
آموزههای قرآنی در بهبود سلامت روان و افزایش خوشبختی در زندگی روزمره» انجام داده است که در ادامه میخوانیم:
ایکنا_ چگونه قرآن میتواند چراغ هدایت انسانها با گسترش عرفانهای نوظهور باشد و سلامت روان افراد را فراهم کند؟
در دهههای اخیر، گسترش عرفانهای نوظهور، بهویژه در قالب نظریههایی چون «قانون جذب»، تأثیر چشمگیری بر باورها و سبک زندگی برخی از افراد گذاشته است بهطوریکه سلامت روان جامعه را تهدید میکند. این نظریهها با تکیه بر اصل «تفکر مثبت» و «توان ذهنی در جذب وقایع»، مدعی هستند که انسان قادر است صرفاً با تمرکز ذهنی و تجسم مثبت، واقعیتهای مطلوب را به زندگی خود جذب کند و در ظاهر، این آموزهها با اصول روانشناسی مثبتگرا اشتراکاتی دارند، اما با نگاهی دقیقتر، تفاوتهای اساسی آنها با نگرش توحیدی و جهانبینی قرآنی نمایان میشود.
از منظر قرآن، تفکر مثبت به معنای رضایت به تقدیر الهی، اعتماد به حکمت خداوند و پذیرش رویدادهای زندگی در پرتو هدفمندی ربانی است و برخلاف قانون جذب که شکستها یا وقایع ناخواسته را نتیجه ضعف فرد در کنترل ذهن یا ارسال ارتعاشات منفی تلقی میکند، آموزههای قرآنی بر این نکته تأکید دارند که رویدادهای ناخوشایند نیز میتوانند حامل خیر پنهانی باشند، چنانکه در آیه 216 سوره بقره: «عَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ» آمده است: شاید چیزی را خوش نداشته باشید، در حالیکه خیر شما در آن باشد.
این نگاه، علاوه بر آنکه فرد را در برابر ناملایمات، سرزنش نمیکند، بلکه او را به صبر، توکل و خوشبینی واقعبینانه دعوت میکند و از این منظر، مثبتاندیشی صرفاً به معنای انکار واقعیتهای تلخ نیست، بلکه به معنای درک ژرفتری از سنتهای الهی در اداره عالم است.
ایکنا_ چگونه عرفانهای نوظهور سلامت روان افراد را تهدید میکنند؟
در نقطه مقابل، قانون جذب با ایجاد این تصور که انسان خالق مطلق سرنوشت خویش است، بار روانی سنگینی بر دوش او قرار میدهد، چراکه در صورت بروز ناکامی، فرد خود را مسئول مطلق میداند و ممکن است دچار احساس گناه، ناکارآمدی یا افسردگی شود و این پیامدها میتواند سلامت روان فرد را برخلاف ادعای اولیه این نظریه، با تهدید مواجه سازد.
ایکنا_ رویکرد قرآن در سلامت روان افراد چیست؟
در مجموع، میتوان گفت که رویکرد قرآنی همراه با مثبتاندیشی، نگرشی واقعنگر، معناگرا و مبتنی بر توکل به خداوند است، این رویکرد نه تنها با اصول روانشناسی مثبتگرا همراستاست، بلکه با افزودن عنصر ایمان و حکمت الهی، به فرد توان مقابله معنادار با چالشهای زندگی را میدهد.
انتهای پیام