پیادهروی اربعین، بزرگترین گردهمایی سالانه عاشقان امام حسین(ع) است که میلیونها نفر از نقاط مختلف جهان را در مسیری مشترک، به سوی کربلای معلی میکشاند. این حرکت معنوی، نهتنها یادآور وفاداری و لبیک به ندای «هل من ناصر ینصرنی» است، بلکه جلوهای از همبستگی، ایثار، خدمت و عشق به اهلبیت(ع) را در بالاترین سطح خود به نمایش میگذارد. اربعین، مدرسهای بیانتها برای پرورش فضایل اخلاقی و الهی و نمادی از پیوند عمیق امت اسلامی با نهضت عاشورا است.
بهمناسبت اربعین حسینی، خبرنگار ایکنای خراسانرضوی، با حجتالاسلام والمسلمین جعفر مرادی، مدرس دروس عالی کلام حوزه علمیه خراسان، گفتوگویی انجام داده است که در ادامه میخوانیم؛
اربعین یک پدیده چندوجهی و چند لایه است که میتوان آن را از منظرهای مختلف تحلیل کرد. یکی از مهمترین وجوه آن، بعد عبادی است. در این زمینه، روایات فراوانی درباره ثواب زیارت امام حسین(ع)، بهویژه بهصورت پیادهروی وجود دارد. این روایات نشان میدهند که برای هر گامی که انسان در راه زیارت امام حسین(ع) برمیدارد، پاداشی عظیم نزد خداوند وجود دارد مانند روایت امام صادق(ع) که فرمودند: «کسى که پیاده به زیارت قبر امام حسین(ع) برود خداوند متعال به هر قدمى که برمىدارد هزار حسنه برایش ثبت و هزار گناه از وى محو مىفرماید و هزار درجه مرتبهاش را بالا مىبرد.» درباره زیارت امیرالمؤمنین علی(ع) نیز که معمولاً زوار قبل از زیارت کربلا به زیارت ایشان هم نائل میشوند، روایاتی با همین مضامین صادر شده است.
وجه دوم، بعد تربیتی اربعین است. میتوان از این مناسبت بزرگ بهعنوان یک سیستم تربیتی جامع بهره گرفت. نوجوانان و جوانانی که در این حماسه عرفانی شرکت میکنند، مفاهیمی مانند سخاوت، خدمت به دیگران، عبادت، تواضع، مهماننوازی، تبرکجویی، تقرب به اهلبیت، انفاق، خدمت به عزادار، حقگویی، کنترل خشم، سادهزیستی، کنترل زبان، عفاف و حجاب، ایثار و 10ها صفت اخلاقی دیگر را بهصورت عملی و عمیق درک میکنند. زائر وقتی مشاهده میکند برخی از میزبانان عرب، باقیمانده غذا و نوشابههای زائران را جمعآوری و در طی سال بهعنوان تبرک در غذای خود میریزند، یا وسایل منزل خود را در مسیر زائران قرار میدهند تا متبرک شوند، معنای تبرکجویی برای آنها عینیت مییابد. این تأثیر تربیتی به ویژه بر نوجوانان و جوانان عمیق و ماندگار است.
وجه سوم، بعد تمدنی اربعین است. این مراسم عظیم ظرفیت آن را دارد که به بازسازی تمدن نوین اسلامی کمک کند. در میان ۵۷ کشور اسلامی جهان، تنها ایران است که داعیهدار ساخت تمدن اسلامی است و در گذشته نیز ایران فرهنگی بود که برای اولین بار آن را ساخت.
اگر بخواهیم تمدن اسلامی را بازسازی و به جهانیان عرضه کنیم، پیادهروی اربعین میتواند ضمن ارائه الگوهای مناسب تربیتی که اشاره کردیم، در زمینههای اجتماعی نیز با الگوهایی مانند همزیستی ادیان، همگرایی اقوام، همیاری فرق و مذاهب، همسویی ساکنان بلاد و نژادها کمک کند. این پدیده همچنین واجد ابعاد سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و حاکمیتی است که همه ابعاد دارای فرصتهای متعدد است و باید در اندیشکدهها و مراکز علمی بهطور جدی مورد تحلیل و بهرهبرداری قرار گیرد.
در بررسی تاریخچه پیادهروی اربعین، دو نظریه مطرح است؛ ابتدا نظریه منکران، در رأس این گروه، سلفیها و سکولارها قرار دارند که میکوشند زیارت و پیادهروی اربعین را پدیدهای نوظهور معرفی کرده و آن را ساخته و پرداخته برخی عراقیها بدانند. به نظر میرسد این گروهها بهشدت از قدرتآفرینی پدیده اربعین نگران هستند و تلاش میکنند با انکار ریشههای تاریخی و دینی آن، حلقه قدرت شکل گرفته متأثر از این پدیده را از بین ببرند.
نظریه دوم مربوط به محققان است که معتقدند مراسم اربعین و بالتبع پیادهروی برای آن، براساس روایاتی چون روایت مشهور امام حسن عسکری(ع) که زیارت اربعین را از نشانههای مؤمن برمیشمارد، نمیتواند پدیدهای نوظهور باشد. این زیارت نزد امام حسن عسکری(ع) بسیار مهم بوده و طبیعی است که یاران و پیروان ایشان نیز به آن اهتمام ورزیدهاند. افزون بر این، در منابع مکتوب کهن، مانند کتاب «الآثار الباقیه» تألیف ابوریحان بیرونی، که بیش از هزار سال پیش نگاشته شده به زیارت اربعین اشاره شده است؛ مراسم اربعین در سرزمینهای دوردست مانند خوارزم(قزاقستان امروزی) نشان از گستردگی و دیرینگی این سنت دارد. بنابراین، برخلاف ادعای مخالفان، زیارت اربعین امتدادی به درازی تاریخ اسلام دارد.
اما درباره پیادهروی اربعین، ضمن وجود روایاتی که به یک مورد آن اشاره کردیم، زائران چارهای جز حرکت پیاده نداشتند و پیادهروی بهسوی کربلا بهصورتهای فردی و گروهی شکل معمول مسافرت حداقل اشخاص غیرمرفه بوده است. از اینرو، انکار این مسئله نادرست است.
اربعین از منظر معرفتی نقشی اساسی در نزدیکتر کردن انسان معاصر به اهداف عاشورا دارد. کسانی که در این مسیر قدم میگذارند، با تاریخ عاشورا و مقاومت کمنظیر اهلبیت(ع) و یاران امام حسین(ع) آشنا میشوند؛ مقاومت مظلومانه گروهی بیدفاع در برابر سپاه چند 10هزار نفری دشمن، پرسشهایی اساسی در ذهن انسان معاصر پدید میآورد؛ پرسشهایی نظیر آنکه، چه انگیزهای موجب چنین ایستادگیای شد و چرا این افراد بر آرمان خود تا سرحد جان پافشاری کردند؟ آگاهی تاریخی از عاشورا خود گامی بزرگ در مسیر درک اهداف آن نهضت است.
از سوی دیگر، کسانی که به حقانیت امام حسین(ع) ایمان دارند، با شرکت در اربعین، به معرفت عمیقتری نسبت به امامت، هدفمندی عاشورا و مفاهیم نورانی نهضت حسینی میرسند. حتی غیرمسلمانانی که با این حرکت عظیم مواجه میشوند، تحت تأثیر قرار میگیرند؛ چنان که برخی از اسقفهای مسیحی و علمای تسنن بدان اقرار کردهاند.
علاوه بر تقابل آشکار سلفیها و برخی جریانهای سکولار با حماسه پیادهروی اربعین، در سالهای اخیر، جریانی در داخل کشور نیز فعال شده که با طرح شبهاتی، تلاش دارد زیارت و راهپیمایی اربعین را زیر سؤال ببرد. این شبهات در محورهای مختلفی مطرح میشود که در ادامه، به آنها پرداخته و پاسخهایی مستند و منطقی ارائه میشود:
نخستین شبهه آن است که «زیارت اربعین ریشه تاریخی ندارد» یا «حادثه مهمی در روز اربعین رخ نداده است». در پاسخ باید گفت که فلسفه تجمع در روز اربعین، وقوع یک حادثه تاریخی خاص نیست، بلکه این تجمع لبیک به دعوت اهلبیت(ع) است. زیارت اربعین، بنا بر توصیه و سفارش ائمه اطهار، بهویژه امام صادق(ع)، یکی از نشانههای مؤمن شمرده شده و به همین دلیل مورد توجه و اهتمام شیعیان قرار گرفته است.
شبهه دوم به «عدم وجود روایات معتبر» و «عدم تطابق مسیر پیادهروی با مسیر حرکت کاروان اهلبیت» اشاره دارد. در اینباره باید یادآور شد که مراجعه به منابع روایی و احادیث اهلبیت(ع) بهروشنی نشان میدهد که این ادعا یا از سر ناآگاهی است یا با اغراض خاص سیاسی و اعتقادی مطرح میشود. در منابع متعدد، هم بر اصل زیارت تأکید شده و هم فضیلت آن بهویژه در روز اربعین مورد اشاره قرار گرفته است.
شبهه سوم اینگونه مطرح میشود که «پیادهروی اربعین باعث کمرنگ شدن اصل زیارت شده است.» این ایراد در حالی مطرح میشود که نشاندهنده بیاطلاعی کامل مدعیان از فضای معنوی و معرفتی این حرکت عظیم است. کسانی که در پیادهروی اربعین حضور یافتهاند، میدانند که روح حاکم بر این حرکت، از ابتدا تا انتها، با ذکر و زیارت و یاد امام حسین(ع) عجین است. البته اگر معدود افرادی نیز نسبت به ارزش و اهمیت زیارت روز اربعین آگاهی کافی نداشته باشند، وظیفه رسانه ملی است که با تبیین درست، آگاهیبخشی کند.
شبهه چهارم مربوط به «وجود مشکلات اقامتی و امنیتی برای زائران» است. در پاسخ باید گفت، با وجود جمعیتی بالغ بر ۲۰ میلیون نفر در مراسم پیادهروی اربعین، مشکلات پیشآمده در مقایسه با چالشهای حج با جمعیتی حدود ۲.۵ میلیون نفر، بسیار کمتر است. ضمن آنکه زائران اربعین با علم به این دشواریها راهی سفر میشوند؛ بنابراین بهجای منصرف کردن آنان، باید در راستای رفع این مشکلات تلاش کرد. اگر دغدغه واقعی، امنیت و سلامت مردم است، چرا این پرسشها درباره سفرهای خارجی به مراکز فساد و بدنام مطرح نمیشود؟
شبهه پنجم چنین میپرسد که «چرا پیادهروی اربعین از 10روز پیش از اربعین آغاز میشود؟» پاسخ روشن است؛ این برنامهریزی دقیق، برای مدیریت جمعیت، کاهش مشکلات احتمالی و ایجاد نظم در روند زیارت انجام میشود تا زائران با آرامش و بهنوبت مشرف شوند و بازگردند.
در شبهه ششم مطرح میشود که «چرا این همه برنامه رسانهای به راهپیمایی اربعین اختصاص داده میشود؟» این پرسش در حالی مطرح میشود که هدف رسانه، فرهنگسازی، آگاهسازی و برقراری نظم در چنین حرکت عظیمی است. اگر رسانه درباره تجمع صد هزار نفر در یک بازی فوتبال برنامهسازی کند، اعتراضی نمیشود؛ اما وقتی از اجتماع میلیونی عاشقان حسینی حمایت میکند، مخالفتها آغاز میشود.
حقیقت آن است که مخالفت با رسانه، پوششی برای مخالفت با اصل اربعین و شخصیت والای امام حسین(ع) است. این دغدغه از ترس قدرتآفرینی نهفته در این حرکت بزرگ ناشی میشود. آیا ندیدهاید که زائران با چه عشق و شور و شوقی این مسیر را طی میکنند؟ گاه با پای برهنه، گاه در گرمای طاقتفرسا، تنها برای چشیدن اندکی از رنج اهلبیت(ع). آنان نهتنها رنج سفر را به جان میخرند، بلکه به یکدیگر خدمت نیز میکنند.
در نهایت، شبهه هفتم به این صورت طرح میشود که «چرا مناسبتهای مذهبی گسترش یافته و حتی در امامزادهها نیز راهپیمایی اربعین برگزار میشود؟» پاسخ واضح است؛ این اقدامات، در مسیر تحقق فرمایش رهبر معظم انقلاب اسلامی است که فرمودند:«امامزادهها باید به قطبهای فرهنگی تبدیل شوند». با این حال، برخی تمایل دارند که بقاع متبرکه، صرفاً محلی برای روضهخوانی و زیارت باقی بمانند و نقش فعالتری در عرصه فرهنگی ایفا نکنند.
در واقع پیادهروی اربعین، تولید قدرتی مستمر فرهنگی کرده و پویای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ایجاد میکند. همچنین بهعنوان یک پدیده سترگ آخرالزمانی، نشانهای از بقای مکتب اهلبیت(ع) و پیوند عمیق ملتها با نهضت حسینی است. جماعت عصبانی از حماسه اربعین، اکثراً افرادی افراطی هستند که مشکل اساسیشان قدرت روزافزون مکتب اهل بیت(ع)، محور مقاومت و وحدت اقوام و ادیان است و با تحلیل موضعگیریهایشان میتوان آنها را شناخت.
ما با تکیه بر بُعد عبادی، معرفتی، تربیتی، تمدنی و اقتدارآفرینی اربعین، این سنت حسنه را تا ظهور حضرت ولیعصر(عج) با افتخار ادامه خواهیم داد؛ سنتی که از زمان ائمهاطهار شکل گرفته و اگرچه گهگاه دچار محدودیت شده، اما هرگز خاموش نشده است. اربعین، تنها یک راهپیمایی نیست، بلکه پرواز بیبال به ملکوت است.
انتهای پیام