قرآن کریم، خانواده را با دو اصطلاح «اهل بیت» و «آل» مطرح کرده و از واژه نادرست و رایج دوره جاهلیت یعنی «الاُسرَة» که از ریشه «اسر» و همخانواده اسیر است، هرگز استفاده نکرده است تا نشان دهد خانواده اسیر و دربند دیگری نیست، بلکه همه امور خانواده با مشورت و رضایت اعضای خانواده بویژه پدر و مادر سامان مییابد: «وَأْتَمِروا بَيْنَكُم بِمَعروفٍ» (نساء قصری/طلاق،6)؛ «وَاَمرُهُم شُورَىٰ بَينَهُم» (شوری،38)؛ «عَن تَراضٍ مِنهُما وَتَشاوُرٍ» (بقره،233).
از دو آیۀ «اِنَّما يُريدُ اللّهُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ اَهلَ الْبَيتِ وَيُطَهِّرَكُم تَطهيرا» ﴿احزاب۳۳﴾ و «رَحمَتُ اللّهِ و بَرکاتُهُ عَلَیکُم اَهلَ البَیتِ اِنَّهُ حَمیدٌ مَجید» ﴿هود۷۳﴾ می توان جایگاه مهم خانواده برای رشد و سعادت اعضای آن و به تبع، اعضای جامعه را استنباط کرد. خانوادۀ سالم و مطهّر، نهادی است که آلودگیها و پلیدهایی که اعضای خانواده تحت تأثیر عوامل بیرونی به آن دچار می شوند را می زداید و طهارت روح و جسم، و اندیشه و باورها را فراهم می آورد. در این کانون است که رحمت و برکات خداوند تجلّی و تبلور مییابد و اعضای خانواده به مجد و تعالی و صمیمت و سلامت خواهند رسید. محور اصلی برای طهارت و زدودن رجس ها و ناپاکی ها، تلاوت آیات قرآن در منزل و استنباط حکمت های زندگی از قرآن است: «وَأَقِمنَ الصَّلاةَ وَآتينَ الزَّكاةَ وَأَطِعنَ اللّهَ وَ رَسولَهُ ... وَاذكُرنَ ما يُتلىٰ في بُيوتِكُنَّ مِن آياتِ اللّهِ وَالحِكمَةِ» (احزاب، 33-34)
واحد موضوعی(رکوع) دوم سوره تغابن، آیات 11 تا 18 نیز پیشگیری از عداوت و دشمنی میان اعضای خانواده را تبیین کرده است:
ما أَصابَ مِن مُّصِيبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ . وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ ۚ فَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَإِنَّمَا عَلَىٰ رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ . اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ . يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلَادِكُمْ عَدُوًّا لَّكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ ۚ وَإِن تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ . إِنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ ۚ وَاللَّهُ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ . فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِيعُوا وَأَنفِقُوا خَيْرًا لِّأَنفُسِكُمْ ۗ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ . إِن تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعِفْهُ لَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ۚ وَاللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ . عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
قسمت نخست واحد دوم (آیات 11تا 13) با این پیام مهم آغاز میشود که خداوند از همه مصیبتهای مسیر زندگی انسان آگاه است. از این رو، فقط مؤمنان و متوکّلان به خدا که ربوبیّت او را در سرتاسر عالم مشاهده میکنند، میتوانند با نور قرآن و پیروی از الگوهای اسوه حسنه پیامبر اکرم هدایت و رحمت را از درون مصیبت ها دریابند و مسیر زندگی را با بهگزینی طی کنند و سعادتمند باشند.
در قسمت دوم واحد دوم (آیات 14 تا 16) برای پاسداشت اصلی ترین نهاد زندگی اجتماعی یعنی خانواده از هر گونه عداوت و طغیان، به زنان و مردان مسلمان تعلیم داده میشود از عواملی که سبب دشمنی میان شما و همسرتان، و شما و فرزندانتان می شود، دوری گزینید که مهمترین آنها: نبود عفو و گذشت، بخل و تنگ نظری، خودمحوری و خودپسندی، نشناختن حدّ و مرزها، عدم رعایت ادب و فراموشی تعالیم خدا و رسول خدا در فضای خانواده است. از این رو، انفاق و خرج کردن به اندازۀ وسع و توان، خوب شنیدن سخنان یکدیگر، اطاعت و فرمانبری از یکدیگر بجز در مواردی که با اطاعت از خدا و رسول خدا در تضاد است، عفو و گذشت، «صفح» و صحنه را تغییر دادن، فراموش کردن و پوشانیدن خطاها، منّت نگذاشتن، و شناسایی دیگر زمینه های بروز عداوت و مدیریت آنها راهکارهای مهمّی است که خانواده و گروه های اجتماعی را از گزند دشمنی به دور خواهد داشت و فلاح و رستگاری و رحمت و گشایش را برای آنان به ارمغان خواهد آورد.
در رکوع نخست سورۀ تغابن، آیات 1 تا 10، پس از بیان اینکه همۀ اجزای هستی در آسمانها و زمین خداوند را حامدانه تسبیح میکنند و در مسیر بندگی او در حرکتند (يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ)، به حرکت ناهمگون برخی انسانهای کافر و ناسپاس - با وجود آفرینش احسن و کامل آنان - اشاره میشود (فَمِنكُمْ كَافِرٌ... وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ) و علّت عمدۀ کفر این دسته از انسانها را باور نداشتن به آخرت و زنده بودن در آنجا و دیدن آثار و نتایج رفتار و گفتار و نیّاتشان میداند (زَعَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَن لَّن يُبْعَثُوا ۚ قُلْ بَلَىٰ وَرَبِّي لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلْتُمْ). در آیۀ 8، ایمان به خدا و ایمان به رسول خدا و ایمان به قرآن که در شب قدر به صورت نور بر آنحضرت نازل شد، تأکید و توصیه میشود (فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِي أَنزَلْنَا) تا به این ترتیب یک وجه دیگر «امتیازات قرآن کریم و پیامبر اکرم» که محور موضوعی مشترک سوره های مُسَبِّحات (هفت سوره ای که با ریشۀ «سبح» آغاز می شوند) است، روشن گردد و معلوم شود که راهکارهای تحکیم خانواده از تعالیم قرآن و سیرۀ نبوی به دست می آید و بدون عمل به آن دو، خانواده به سرعت به سراشیبی کفر و ظلمت می افتد.
در سوره نور که به 9 واحدموضوعی (رکوع) دستهبندی میشود نیز به پیشگیری بسیار توجّه شده است. با مطالعۀ مضامین و مقاصد آيات هر یک از آن واحدها، میتوان گفت محور موضوعی سورۀ نور، «شیوههای پیشگیری از انحرافات جنسی در نهاد خانواده و جامعه» است؛ یعنی آگاهیبخشی به مردم و لزوم یادآوری و گسترش این آگاهی به همۀ آحاد جامعه؛ مسکوت کردن مروّجان شایعۀ انحراف جنسی علیه دیگران با نقل نکردن این گونه اخبار؛ وارد نشدن به مکانها و فضاهایی که صاحبان آنها ناشناختهاند؛ کسب اجازه برای ورود به اماکن دیگران؛ حفظ پوشش در مراودات اجتماعی، و زمینهسازی برای ازدواج مردان بیهمسر؛ غفلت نکردن از ذکر و تسبیح خدا در خانواده و اجتماع، همراه با توجّه به هنر و زیبایی؛ رعایت عفّت و تعلیم کودکان به کسب اجازۀ ورود به اتاق والدین در سه زمان مشخّص (قبل از نماز صبح، در هنگام ظهر که انسانها به طور معمول لباس بیرون را از تن جدا کرده و پوشش کمتری دارند، پس از نماز عشاء: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنْكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ وَ الَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْكُمْ ثَلاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الْفَجْرِ وَ حِينَ تَضَعُونَ ثِيابَكُمْ مِنَ الظَّهِيرَةِ وَ مِنْ بَعْدِ صَلاةِ الْعِشاءِ ثَلاثُ عَوْراتٍ لَكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَ لا عَلَيْهِمْ جُناحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَيْكُمْ بَعْضُكُمْ عَلى بَعْضٍ)، داشتن روابط صمیمانه و سالم با خویشان و دوستان؛ ایمان به حضور دائم و عالمانۀ خداوند غفور رحیم در همۀ لحظات زندگی؛ ایمان به آخرت و حسابرسی به همۀ کارهای انسان؛ و ایمان به رسول خدا و پیوند و تبعیت محض از ایشان، امام و ولیّ امر جامعۀ اسلامی از عوامل مهم پیشگیری از انحرافات جنسی است که هریک از این عوامل در سیاقهای نهگانۀ سورۀ نور تبیین شده است. از جمله آموزههای سورۀ نور آن است که مردان و زنان مؤمن با زن و مرد زناکار ازدواج نخواهند کرد؛ مرد زناکار فقط با زن زناکار یا مشرک ازدواج میکند، و زن زناکار فقط با مرد زانی یا مشرک میتواند ازدواج کند: «الزَّانِي لا يَنْكِحُ إِلاَّ زانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَ الزَّانِيَةُ لا يَنْكِحُها إِلاَّ زانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَ حُرِّمَ ذلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ».
در سوره نساء نیز آموزههای مهمی برای پیشگیری بیان و تبیین شده است که می توان به آیۀ سوم اشاره کرد: «وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَىٰ فَانكِحُوا مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاءِ مَثْنَىٰ وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ ۖ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ۚ ذَٰلِكَ أَدْنَىٰ أَلَّا تَعُولُوا». این آیه هدف از تشریع تعدّد زوجات را یتیمنوازی و دلجویی هر چه بیشتر و بهتر از یتیمان عنوان كرده است: و اگر بیمناكید كه در حق یتیمان به عدل و انصاف رفتار نكنید، در این صورت از زنانی كه میپسندید، دو یا سه و یا چهار تن را به همسری در آورید.
همچنان كه مشاهده میشود، این آیه مركّب از یك جملۀ شرط و یك جزای شرط میباشد: جملۀ شرط: و ان خفتم... (اگر بیمناكید كه در حق یتیمان نتوانید آنگونه كه شایسته است به عدل و انصاف رفتار كنید).
جزای شرط: فانكحوا ما طاب لكم... (پس در آن صورت، از میان زنانی كه میپسندید، دو و یا سه و یا چهار تن را به همسری در آورید).
ارتباط این دو جمله (جمله شرط و جزای شرط) كاملاً هویدا و مشهود است. این آیه در مقام بیان علاج و راه حل مشكل یتیمان میباشد و به این منظور، یك راه كار كاملاً اساسی و بینظیر و در عین حال اجتماعی ارائه میدهد و میفرماید: اگر میترسید و بیم آن را دارید كه نتوانید حق یتیمان را آنگونه كه باید و شاید، ادا كنید و احیاناً در حق آنان كوتاهی كنید، به خاطر آنان و به منظور دلجویی بهتر و بیشتر و آسانتر از آنان، اگر مادر دارند با مادرانشان ازدواج كنید تا آنان سایۀ پدر را بر سر خود احساس كنند و شما نیز با خاطری آسوده به امور آنان رسیدگی كنید و آنان را همچون فرزند نسبی خود بدانید. و اگر از نعمت مادر نیز محرومند، از زنانی كه میدانید در حق آنان دلسوزی خواهند كرد همسر بگزینید، تا آنان سایۀ پدر و مادر هر دو را بر سر خود احساس كنند. به این ترتیب خواهید توانست، قسط و عدل كامل را در حق یتیمان بپا دارید.
از این آیه، به روشنی در مییابیم كه تعدّد زوجات، نه به منظور هوسرانی و شهوترانی، بلكه، صرفاً به منظور هموار ساختن راه یتیمنوازی و در راستای اقامۀ قسط در حق آنان، از سوی خداوند تشریع و تجویز شده است. راه حلّی كه قرآن كریم ارائه میدهد، یك راه حل عقلانی است كه میتواند تا حدود بسیاری مشكل یتیم در جامعه را حل كند و از سوی دیگر تكلیف بیوه زنان را نیز مشخص سازد (کتاب روش تحقیق موضوعی در قرآن کریم، قم: بوستان کتاب، ص151).
البته برای اینکه نهاد خانواده به درستی شکل بگیرد، قرآن راهکارهای پیشگیری از فروپاشی را از قبل از ازدواج نیز بیان کرده است. توضیح آنکه افزون بر بلوغ جنسی، بلوغ فکری و اجتماعی و عاطفی و اقتصادی هم برای یک ازدواج موفّق شرط است که قرآن آن را «رشد» می نامد.
1. رشد جسمی: «أَن يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ» (نساء، 25)؛ دختر و پسر باید به سنّ و رشدی رسیده باشند که بتوانند خود را و زندگی مشترک خویش را احصان و نگهداری کنند. یعنی فَتیٰ باشند: «مِن فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ» (نساء، 25)؛ «قالوا: سَمِعْنَا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِيمُ» (انبياء ٦٠). فتی یعنی جوان بالغ و عاقل، و مدبّر و قوی (التحقیق، ۲۸/۹) .
2. رشد اجتماعی و اقتصادی که در واحد موضوعی نخست سورۀ نساء، آیات 1 تا 10 مطرح شده است: «وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا... وَابْتَلُوا الْيَتَامَىٰ حَتَّىٰ إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ»
3. رشد عقلی و فکری و عاطفی: «وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ . وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّلْعَالِمِينَ . وَمِنْ آيَاتِهِ مَنَامُكُم بِالَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَابْتِغَاؤُكُم مِّن فَضْلِهِ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَسْمَعُونَ ...إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ» (روم،21-24)
4. رشد ایمانی: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ... فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ ... أَن تَنكِحُوهُنَّ» ( ممتحنه 10)
5. رضایت طرفین و عدم اکراه هر دو شرط است، یعنی یکدیگر را بپسندند و برای یکدیگر خوشایند و طیّب باشند و با طیب خاطر این پیوند و پیمان را بپذیرند: «فَانكِحُوا مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاءِ» (نسا، 3)؛ «وَتَرْغَبُونَ أَن تَنكِحُوهُنَّ» (نساء127)؛ «وَلَا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ» (نور، 33). ازدواج اجباری و از روی اکراه یا بخاطر خوشایند و رضایت دیگران اگر پس از ازدواج به دوستی و عشق طرفین نینجامد با مشکلات بیشماری روبه رو خواهد شد و پایدار و مستحکم نخواهد بود.
محسن رجبی قدسی، دانشگاه علوم و معارف قرآن
انتهای پیام