حقوق بشر اسلامی بر پایه جهانبینی توحیدی و کرامت ذاتی انسان استوار است. برخلاف نگاه سکولار که انسان را موجودی صرفاً مادی و خودبنیاد میداند، اسلام جایگاه انسان را فراتر از ماده دانسته و او را خلیفه خدا در زمین معرفی میکند. در این نگرش،
کرامت انسانی نهتنها امری ذاتی و تغییرناپذیر است، بلکه مبنای بسیاری از حقوق و تکالیف فردی و اجتماعی بهشمار میرود. این رویکرد، ضمن تأکید بر حرمت جان، مال، حیثیت و آزادی انسان، ارتباط وثیقی با مسئولیتپذیری، عبودیت و رشد معنوی دارد و نگاهی متعادل میان حق و تکلیف ارائه میدهد. بهمناسبت «
روز حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی»، خبرنگار ایکنای خراسانرضوی، گفتوگویی با
حجتالاسلام والمسلمین حسین ابراهیمی، مسئول روابطعمومی حوزه علمیه خراسان انجام داده است که در ادامه میخوانیم؛
ایکنا_ نگاه اسلام و غرب چه تفاوت بنیادینی در تعریف انسان دارند و این تفاوت چه تأثیری بر مفهوم کرامت انسانی گذاشته است؟
تفاوت بنیادین میان نگاه اسلام و دیدگاههای سکولار به کرامت انسانی، از تعریفی آغاز میشود که هر یک از این دو مکتب از «انسان» ارائه میدهند. در جهانبینی اسلامی، انسان صرفاً موجودی مادی و محدود به حیات دنیوی نیست، بلکه موجودی متعالی و دارای بُعد روحانی است که بهعنوان خلیفه خداوند در زمین معرفی شده و زندگی او در این دنیا، مقدمهای برای حیات جاودانه در آخرت است.
به همین دلیل، برنامهریزی برای سعادت انسان، تنها در محدوده لذتهای زودگذر دنیوی معنا نمییابد، بلکه باید در چارچوب کمال انسانی و سیر صعودی روح تعریف شود. در مقابل، دیدگاه سکولار و غربی، انسان را موجودی میداند که باید در همین حیات مادی به خواستهها و امیال خود پاسخ دهد و در نتیجه، ارزشها و حقوقی که برای او تعریف میکند نیز در همین چهارچوب زمینی باقی میماند.
ایکنا_ کرامت انسانی در نگاه اسلام چگونه تعریف شده است و چه ویژگیهایی دارد؟
در آموزههای اسلامی، یکی از زیباترین جلوههای انسانشناسی، جایگاه رفیعی است که برای کرامت انسانی در نظر گرفته شده است. این کرامت، در گام نخست، امری ذاتی و خدادادی است. خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَىٰ كَثِيرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا؛ ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم، آنان را در خشکی و دریا بر مرکبها حمل کردیم، از روزیهای پاکیزه به آنان عطا کردیم و بر بسیاری از مخلوقات برتری بخشیدیم.»
براساس این آیه، انسان تنها بهصرف انسانبودن، دارای حرمت، شرافت و حقوقی است که باید رعایت شود. این نگاه، فراتر از مرزهای دین، نژاد و ملیت، برای هر انسان، صرفنظر از باور و گرایش، شأن و منزلتی قائل است. امیرالمؤمنین علی(ع) نیز در نامه معروف خود به مالک اشتر که بهعنوان فرماندار مصر منصوب شده بود، میفرمایند: «فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ: إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ، وَإِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْقِ؛ مردم یا برادر دینی تو هستند یا در آفرینش همانند تو انساناند.»
از این بیان حکیمانه، روشن میشود که اسلام برای انسان، بهعنوان انسان، کرامت قائل است، حتی اگر از نظر دینی همباور ما نباشد. این نگرش، تنها در متون دینی متوقف نمیماند، بلکه در سیره عملی اهلبیت(ع) نیز مشهود است. روایت شده است که امام صادق(ع) در راه مکه از کنار درختی گذشتند و فردی را در سایه آن افتاده دیدند، هنگامی که راوی، از هویت آن شخص پرسید و دریافت که او نصرانی است، گفت که نیازی نیست کاری کنیم. اما حضرت فرمودند: «آبش بده، لذا برای هر جگر تشنهای، اجر و پاداشی نزد خداوند مقرر شده است، خواه مسلمان باشد یا نه.»
در همین راستا، حکایتی از امام کاظم(ع) نقل شده است که روزی از کنار خانه بُشر حافی عبور میکردند. در آن خانه صدای ساز و آواز بلند بود، امام از کنیزی که بیرون آمد پرسیدند: «صاحب این خانه آزاد است یا بنده؟» پاسخ داد: «آزاد است». حضرت فرمودند: «راست گفتی! اگر بنده بود، از مولای خود میترسید». این سخن آنچنان در دل بشر اثر گذاشت که پس از آن با پای برهنه از خانه بیرون آمد، توبه کرد و از آن پس دیگر کفش نپوشید و به «بُشرِ حافی» شهرت یافت.
این نگاه، در کلام و سلوک عارفان مسلمان نیز بازتاب یافته است. شیخ ابوالحسن خرقانی جملهای دارد که بسیار شهرت یافته است: «هر که در این سرا درآید نانش دهید و از ایمانش مپرسید، چه آنکه به درگاه خدا به جان ارزد، البته بر خوان بوالحسن به نان ارزد.» و همه این موارد گواه بر آن است که اسلام برای انسان، پیش از آنکه مسلمان باشد، حرمت قائل است و همین کرامت ذاتی، نقطه افتراق نگاه اسلامی از نگرشهای مادیگرایانه غربی است.
ایکنا_ نگاه سکولار غربی به انسان و حقوق بشر، چه تفاوتهایی با نگاه اسلامی دارد و چه نتایجی از آن ناشی میشود؟
در کنار کرامت ذاتی، اسلام برای انسان کرامت اکتسابی نیز قائل است، یعنی ارزشی که انسان با تلاش، تهذیب نفس، تقوا و سلوک اخلاقی بهدست میآورد. قرآن کریم در آیهای دیگر میفرماید: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَىٰ وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا، إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ.» براساس این آیه، ملاک برتری نزد خداوند، تقواست و نه رنگ، نژاد، ثروت و جایگاه اجتماعی و هیچکدام موجب فضیلت نمیشود، بلکه آنچه انسان را گرامی میسازد، پرهیزکاری، فضیلت اخلاقی، بندگی خدا و حرکت در مسیر کمالات انسانی است. از همین رو پیامبر اسلام(ص) فرمودند: «إنی بعثت لأتمم مکارم الأخلاق؛ من برای کاملکردن فضیلتهای اخلاقی مبعوث شدم.»
اما نگاه سکولار غربی، مبتنی بر انسانمحوری و اومانیسم است، مکتبی که خداوند را از مرکز هستی کنار میگذارد و انسان را معیار همه چیز میداند. در این دیدگاه، انسان خود را تنها مرجع حق و باطل میپندارد و مسئولیتی فراتر از زندگی مادی برای خود قائل نیست که نتیجه چنین رویکردی، لذتگرایی، بیقیدی اخلاقی و در نهایت ظلم به خود و دیگران است. در این نگاه، نه خدا معنا دارد، نه آخرت و نه مسئولیت فراتر از خواستههای فردی.
این رویکرد، در عملکرد قدرتهای جهانی نیز بهخوبی دیده میشود. همان کشورهایی که خود را مدافع حقوق بشر میدانند، در عمل، هنگامی که منافعشان به خطر بیفتد، هیچ ارزشی برای حقوق دیگران قائل نیستند. فاجعه انسانی در غزه و فلسطین، نماد روشن این تناقض است. نه یک فرد، نه یک خانواده، بلکه یک ملت، آنهم در برابر چشم جهانیان، قتلعام و از گرسنگی تلف میشود و مدعیان حقوق بشر یا سکوت و یا از جنایتکاران حمایت میکنند. حقوق بشر در غرب، تا جایی اعتبار دارد که با منافع قدرتمندان در تضاد نباشد و آنگاه که منافع آنان تهدید شود، دیگر حقی برای انسانها باقی نمیماند.
در نقطه مقابل، اسلام نگاهی عادلانه، الهی و منسجم به کرامت انسان دارد. همه در برابر خداوند و قانون برابرند. آزادی، در نگاه اسلام، مطلق و افسارگسیخته نیست، بلکه محدود به مرزهایی است که مانع ظلم به دیگران و سقوط انسان به ورطه گناه و پستی میشود. عقل که موهبتی الهی است، انسان را از انجام کارهای ناپسند بازمیدارد. در نگاه اسلام، محدودیت در آزادی به منزله سلب اختیار نیست، بلکه مقدمهای است برای رسیدن به کمال حقیقی و شکوفایی همهجانبه انسان میشود.
انتهای پیام