«هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَكِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَة»؛ او کسی است که از میان مردم درس نخوانده، رسولی را فرستاد تا آیاتش را بر آنان بخواند و آنان را تزکیه نماید و کتاب حکمت را به آنان بیاموزد» (آیه 2 سوره جمعه)، از این روست که معلمی شغل انبیا است.
در آستانه روز معلم به سراغ یکی از معلمان پیشکسوت قرآنی میرویم که سالیان سال است در عرصه یادگیری و تدریس کتاب وحی گام نهاده است. مریم خطیب از مدرسان و داوران برجسته مسابقات قرآن در خراسان رضوی است که از همان دوران کودکی و پس از اینکه از شهرستان قوچان برای همیشه همراه با خانواده در مشهد ساکن شدند، فعالیتهای قرآنی خود را با شرکت در جلسات محلی قرآن کریم آغاز کرد که خواهرش اولین همراه و والدین وی اولین مشوقانش برای قرار گرفتن در این مسیر نورانی بودند. بعد از ازدواج نیز با همراهی همسرش که در آن دوره از زندگی مشوق خوبی برای مسیر قرآنیاش بود، تصمیمش برای ادامه مسیر قاطعتر شد و بعد از قبولی در رشته الهیات نیز این راه هموارتر گردید تا در عرصه تدریس و داوری مسابقات قرآن هم گام بردارد.
در ادامه گفتوگو ایکنای خراسان رضوی، با این مدرس و داور مسابقات قرآنکریم، در خصوص مسیر قرآنآموزی، داوری مسابقات قرآن و تأثیرگذاری کلام خداوند بر زندگی او را میخوانیم.
ایکنا- ابتدا شرح حالی از زندگی خودتان برای مخاطبان بفرمایید.
پدرم در تربیت فرزندان بسیار به نماز اول وقت تاکید داشتند و من نیز از همان دوران کودکی همراه با خواهرم به جلسات قرآن میرفتم، این موضوع باعث شد تا شرایط ورودم به عرصه قرآن مهیا شود، بهویژه بعد از ازدواج که همسرم مشوق خوبی برایم بود که من در مسیر قرآن قرار گرفتم و این راه را ادامه دادم.
همان سالهایی که ابتدا به مشهد آمده بودیم، حدوداً سال 55 و در دوران ابتدایی بودم، در تابستان همان سال آموزش قرآن در مدرسه برگزار شد و در آن کلاس شرکت کردم، اما اولین معلم قرآن من یک بانو بود که همسرش در جریان انقلاب شهید شد.
پدرم به شرعیات مقید بودند، لذا بر پوشش تاکید بسیاری داشتند و اینکه با چه کسانی دوست باشیم و رفتوآمد کنیم هم برایشان بسیار حائز اهمیت بود. خواهرم بهدلیل شرایط تحصیل در زمان قبل انقلاب از رفتن به دبیرستان منع شد، اما من که دوران تحصیلم در دبیرستان به انقلاب متصل شد، ادامه تحصیل دادم. با ساکن شدن ما در مشهد فعالیتهای قرآنی من بیشتر شد و جلسات محله قرآنی را با خواهرم شرکت میکردم. آن زمان ما در منطقه جهانآرا زندگی میکردیم.
همسرم جانباز هستند و آن زمان که 18 ساله بودم، مادر همسرم با من در جلسه قرآن آشنا شدند. جوی در آن دوران وجود داشت، به این صورت که در آن زمان دختران تمایل داشتند با افراد جانباز ازدواج و زندگی خود را وقف وی کنند، حتی دوستانی داشتم که درصد جانبازی همسرشان بسیار بالا بود و این را داوطلبانه قبول میکردند. همسرم بسیجی بودند و در عملیات رمضان با برخورد ترکش خمپاره از ناحیه پا جانباز شدند.
ایکنا- چگونه در مسیر قرآن قرار گرفتید؟
بعد از ازدواج از طریق شرکت در مسابقه حفظ قرآن کریم بنیاد جانبازان به مرحله کشوری مسابقات راه یافتم و هر سال در آن مسابقات حضور یافتم که حضورم در این مسابقات فصل نویی در عرصه فعالیتهای قرآنیم بود.
مسابقات سکوی پرش و عامل حرکت است که میتواند باعث ارتقا شود و من این موضوع را همواره برای قرآنآموزانم عنوان میکنم، در جریان همین مسابقات قرآن بنیاد جانبازان بود که با یک استاد قرآن به نام خانم رشیدی آشنا شدم و در کلاسهای ایشان حضور یافتم که این امر باعث شد من رتبههای برتر در مسابقات را کسب کنم.
در دبیرستان نیز فعالیتهای بسیاری با حضور در انجمنها داشتم که یکی از آنها، امور کمک به فعالیتهای پشت جبهه بود، در دبیرستان نیز بهغیر از تلاوت قرآن صبحگاهی تدریس در برخی جلسات قرآن را به من واگذار کرده بودند.
ایکنا- مسیر تحصیل شما چگونه گذشت؟
در جریان همراهی همسرم برای ادامه تحصیل که به دلیل حضور در جبهه از ادامه تحصیل بازمانده بود، من نیز به این مهم پرداختم و با پیگیری کلاسهای کنکور در سال 73 با پذیرفته شدن در رشته الهیات وارد دانشگاه شدم و همسرم نیز با قبولی در رشته فقه به ادامه تحصیل پرداخت که تحصیل ما بهصورت همزمان بود. کلاسهای تفسیر اساتیدی همچون نقیزاده که بسیار عالمانه مطالب را عنوان میکردند، برایم دلچسب بود، همچنین از کلاس اساتید دیگری همچون استاد شاهرودی، صادقی و... نیز خاطرات خوبی دارم.
در راستای مسیر قرآنی ورود به دانشگاه و قبولی در رشته الهیات انگیزه من را بیشتر کرد. به تدریس علاقه بسیاری داشتم و در واقع آغاز تدریسم از دوران راهنمایی بود که معلم قرآن، تدریس را به من واگذار کرد که این امر مؤثر بود و باعث شد در این مسیر فعال شوم، به خودم اعتماد کنم، وارد تدریس شده و مؤثر واقع شوم و از طرفی آشنایی من با مرکز تربیت مدرس باعث شد تا وارد عرصه تدریس شوم.
ایکنا- چگونه به عرصه داوری راه پیدا کردید؟
در سال 76 بعد از گذراندن دوره یک ماهه داوری در مرکز تربیت مدرس و با برگزاری مسابقات قرآن کشوری دانشجویان بهعنوان داور وقف و ابتدا، وارد عرصه داوری شده و اولینبار در اردیبهشت سال 76 فصل داوری من در عرصه ملی آغاز شد. البته در سال 74 داوری مسابقات قرآن مدارس شهید مطهری در بخش تجوید را بر عهده داشتم، ضمن اینکه سابقه بسیار داوری مراحل استانی و شهرستانی مسابقات اوقاف را نیز بهعنوان داور تجوید و یا وقف و ابتدا عهدهدار بودم.
ایکنا- تفاوت مسابقات قرآن بانوان و آقایان در چیست؟
به هر حال تلاوت آقایان قویتر و این امر غیر قابل انکار است، قاریان و حافظان خوبی داریم، اما سطح تلاوت در چهار آیتم بررسی میشود که در آیتم تجوید تفاوتی بین آقا و خانم نیست. در بحث وقف و ابتدا نیز هرچند معمولاً نفس خانمها کمتر است که در این خصوص نیز علم وقف و ابتدا برای همین است که بدون تکلف و بدون لطمه به آیه شریفه در هر سطح از نفس، قرائت صحیحی داشته باشیم.
برای یک تلاوت خوب از وقف و ابتدا کمتر صحبت شده است. در بحث صوت و لحن همه مرتلان به دنبال کار تخصصی هستند، اما در بحث وقف و ابتدا که مقید به معنا است، ضمن اینکه تفاسیر آیات را نیز شامل میشود، توجه قاریان بسیار کم است و این در حالی است که اگر معنای آیات به صورت جدی پیگیری شود، آنگاه شاهد چالش بین متسابقان در اثنای مسابقات نخواهیم بود. لازم است که از لحاظ مدیریتی و هم از سوی قاری و حافظ به این مهم توجه شود و بیشتر به بحث معنا ورود نمود، تا این خلأ پر شود و این در حالی است که کمترین امتیاز در حسن تلاوت به وقف و ابتدا یعنی 15 داده شده است.
در خصوص اینکه در بخش بانوان استقبال از شرکت در مسابقات کمتر است، باید گفت که این مقوله نیازمند یک انسجام همدلی و جذب بیشتر است تا استعدادهای پنهان در این حوزه آشکار شود. ما افراد مستعد بسیاری داریم، اما ورود برای رقابت زیاد نیست و لذا باید شرایط طوری فراهم شود تا این استعدادها در رقابتها شرکت کنند که به نظر من جذب بانوان برای ورود به عرصه رقابت باید خاص باشد.
نگاه جدی به ارتقای تلاوت لازم است که البته اشکال عمده در این خصوص از مدیریت ماست که جذب خوبی نداریم و لذا بیشتر افراد شرکتکننده که در نهایت رتبه کسب میکنند، همان متسابقینی هستند که همه ساله در این رقابتها حضور یافته و کسب رتبه اول تا سوم را دارند. شرایط آموزشی، تشویقی و توجه در این خصوص ضعف دارد که این ضعف باید جبران شود تا شاهد حضور بانوان مستعد نیز در این حوزه باشیم.
ایکنا- در خصوص حساسیت کار داوری برایمان بگویید.
مسلم است که یک داور به خود اجازه نخواهد داد تا در حق متسابقی ظلم شود و لذا در لحظه لحظه داوری خود باید مراقبت باشد، حتی داوری داشتیم که چون شاگردش در مسابقات شرکت کرده، داوری در آن مسابقات را قبول نکرده که این نشان از تقوای این استاد است.
رسانه در جذب استعدادهای قرآنی مؤثر است، اما از لحاظ شرعی پخش صدای قاری و متسابق در بخش بانوان دارای اشکال است، اما میتوان با نفرات برگزیده مصاحبه گرفته شود که این موضوع در جذب استعدادها برای حضور در مسابقات بسیار موثر است.
ایکنا- در ارتباط با انتظار جامعه از فعالیتهای قرآنی بفرمایید.
در جریان بازگشت از مسابقات قرآن بندر انزلی با تیم متسابق همراه بودم که رتبه برتر هم کسب کرده بودند و به پاس این موفقیت مراسم استقبال در فرودگاه تدارک دیده شد که البته این تقدیر و تشکر لازم و ارزشمند است، اما یک مسافر با دیدن این استقبال گرم گفت این تشریفات و تقدیرها را زمانی داشته باشید که آمار طلاق پایین بیاید، لذا این خواست و مطالبه مردم است و خروجی فعالیت قرآن باید همین باشد که تقید به آیات قرآن نمود پیدا کند. مردم و افراد خارج از مسابقات نگاهشان به عملکرد و بازخورد قرآن در سطح جامعه این است که آسیبهایی چون طلاق کم شود که این موضوع به مقیدتر شدن مردم کمک خواهد کرد.
جامعه از قرآنیان انتظار دارد، اما باید بگویم یک قاری، مدرس و حافظ قرآن هم مانند سایرانسانها هستند و معصوم نیستند، به همین خاطر خداوند معصومین را برای هدایت ما قرار داده که این بزرگواران را الگو قرار دهیم.
خداوند در قرآن میفرماید: «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»، خداوند شخصیت رسول خدا را به عنوان اسوه حسنه معرفی فرموده است، لذا الگو و اسوه ما نیز باید این بزرگواران باشند و معرفتمان را از سیره معصومین ارتقاء دهیم، چه فعالان قرآنی و چه افرادی که بهصورت جدی در این عرصه نیستند، در هر حال این کتاب را داریم، لذا باید بیشتر به فهم مفاهیم قرآن مقید باشیم که البته در سطح کم این موارد را شاهد هستیم، هم قرآن خواندن و هم توجه به معنا و مفهوم آیات بسیار کم است.
باید آیات قرآن را در زندگی خود پررنگ کنیم و مفاهیم قرآنی را نصبالعین زندگی خود قرار دهیم. بهعنوان یک مسلمان باید به این مقوله ورود کنیم. مانوس شدن به آیات قرآن و الگو قرار دادن اهلبیت(ع) را در زندگی باید مورد توجه قرار دهیم، این موضوع مختص جامعه قرآنی نیست، بلکه باید همه ما به عنوان مسلمان به قرآن تاسی کنیم و در این مسیر ترجمه قرآن مورد توجه باشد و در زندگی پیادهسازی شود.
هر مسلمانی باید مقید باشد، اما آنان که بیشتر با قرآن مأنوس هستند، باید تقید بیشتری داشته باشند. من به شخصه قبل از اینکه بخواهم تصور کنم الگویی برای دیگران باشم، به این فکر میکنم که بنده خوب خدا باشم و این اولویت من است، مهم این است که بنده خدا باشیم و کارهایمان مرضی رضای خدا باشد. وقتی خالص برای خدا باشیم، خداوند این محبت را در دل دیگران قرار میدهد و محبوب خلق خدا هم میشویم، البته مشروط بر اینکه خالص برای خدا باشد، چرا که بنده خوب خدا را مردم دوست دارند، اما اینکه سعی کنیم بنده خالص خدا باشیم، نباید ذرهای غیر خدا در رفتار و گفتارها ما در زندگی باشد که این همان شرک خفی است.
وقتی خالصانه برای خدا باشیم، این موضوع در برخورد منعکس میشود، چرا که دین براساس فطرت است و مهربانی، راستی و عدالت را دوست دارد، اما خداوند نهی میکند به آنچه اعتقاد داریم و عمل نکنیم، لذا این مسئله نشان میدهد که عمل در اولویت است.
ایکنا- عوامل تربیتی در خانواده را چگونه ارزیابی میکنید؟
بر خلاف گذشته که والدین به ویژه پدر نقش اول را در تربیت فرزندان داشتند، اما شرایط امروز جامعه ما مشکل است و تنها خانواده عامل تربیت فرزند نیست، در گذشته آنچه مهم بود، صحبت پدر و نصیحت مادر بود، اما امروز با وجود فضای مجازی کنترل فرزندان مشکلتر و اشراف پدر و مادر برای تربیت فرزند کمتر است، اما از آنجا که باید زنجیر بین والدین و فرزندان حفظ شود تا فرزند از دست نرود، باید اندکی نیز کوتاه آمد.
گاهی مأنوس بودن فرزندان با فضای مجازی کار تربیت را مشکل میکند و لذا والدین به عنوان اصلیترین عامل تربیتی تسلط کمتری نسبت به فرزندان دارند، علاوه بر این نیز با افزایش سن فرزندان اشراف والدین به مقوله تربیتی کمتر شده و لذا تفکر و اعتقادات فرزندان بیشتر در معرض تغییر و تحول گروهها و محیطها و... قرار میگیرد.
دعای همه پدر و مادرها این است که فرزندانشان بنده خوب خدا باشند. دو فرزند دارم، یک دختر که در رشته تربیتبدنی فعالیت میکند و یک پسر که مدیریت استودیو جامعه قاریان قرآن، که ضبط تلاوت اساتید بهصورت حرفهای است، برعهده دارد و زیرنظر جامعه قاریان و ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی فعالیت میکند.
ایکنا- نحوه ارتباط و ورودتان به مرکز قرآنی شهید شهریاری دانشگاه فردوسی چهطور صورت گرفت؟
خدا را شاکرم با این مجموعه قرآنی در سال 95 آشنا شده و بهعنوان مدرس تجوید به این مرکز دعوت شدم و تدریس را آغاز کردم. فضا را بسیار صمیمی و مخلصانه دیدم با توجه به اینکه ورود به این مجموعه با سطحبندی همراه است و بسیار علمی انجام میشود و خروجی هم با برگزاری آزمون و اعطای مدرک معتبر از سازمان تبلیغات اسلامی است، ضروری است تا بیشتر در سطح دانشگاه معرفی شود، این دو مولفه در بحث نحوه ورود و خروج از لحاظ جذب بسیار حائز اهمیت است.
این مرکز با توجه به اینکه در آموزش قرآن، به رشته تفسیر نیز میپردازد، بعد از دوران دانشجویی میتواند برای محیطی که فارغالتحصیلان در هر رشته مشغول به کار میشوند، توسط قرآنآموزان به کار گرفته و مورد استفاده قرار گیرد.
از آنجا که بیشتر با دانشجویان در ارتباط هستم، شاهد استقبال آنان از مباحث قرآنی بودهام، ضمن اینکه من قرآنآموزانم را به حفظ قرآن تشویق میکنم، چراکه ویژگی مهم حافظان، مانوس بودن با قرآن است که تأثیر بسیاری در زندگی فردی و اجتماعی آنان میگذارد.
رفتار و عملکرد قرآنیان در جامعه بسیار تأثیرگذار است، اما باید این نگاه تغییر کند، چرا که جامعه قرآنی هم انسان هستند و امکان اشتباه نیز دارند، اما در هر صورت برای ما بهعنوان جامعه قرآنی مسئولیت بسیار دشواری است تا بهعنوان الگو برای افراد جامعه باشیم.
خوشبختانه اساتید خوبی در مسیر قرآنی من قرار داشتند، یکی از آنان، استاد سیدجواد سادات فاطمی بودند. استاد حسنی نیز از دیگر اساتیدی هستند که در طرح اقراء از اساتید من بودند و شرط مهم در این دوره را تقوا در خلوت و جلوت بیان کردند و اگر گوش شنوا داشته باشم، همین توصیه برای من کافی است.
یکی از مباحثی که برای زندگی شخصی من مؤثر بود، بحث تخصصی وقف و ابتدا بود که باید اطلاعات به لحاظ تفسیر و ترجمه و... تقویت شود، لذا آموزش در کنار توجه به معنویت نیز جریانی ادامهدار است، از طرفی با عنایت خدا علاوه بر اساتید برجسته نیز توجه به تفسیر و ترجمه قرآن در زندگی من بسیار مؤثر بود.
در دوره اقراء که حدود چهار سال پیش عملیاتی شد و اولویت حضور با آقایان بود، استاد حسنی 20 روایت از قاریان را از حفظ گذراندند و من نیز روایت حفص از عاصم را نزد استاد حسنی که باید از اول تا آخر قرآن تلاوت میشد، داشتم تا اجازه تلاوت برای من صادر شود که این مسئله در کشورهای عربی مرسوم بود. لذا حضورم در این دوره که متصل شدن به سلسله اساتید تا صدر اسلام با کسب اجازات از اساتید است، برایم یک افتخار بود.
در پایان باید بگویم انتخاب الگوهای برتر برای زندگی بهتر ضروری است و امید است نسل امروز به سرچشمه اصلی یعنی اهلبیت متصل شوند و از الگوی اهلبیت و شهدا تأسی کنند.
انتهای پیام