به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، برنامههای سیما در ماه رمضان معمولاً شکلی ویژه و خاص دارد، زیرا برنامههای خاص در این ایام روی آنتن میرود که تماشاگر با آن ارتباط نزدیک برقرار میکند و در دیگر ایام سال نمیتوان این دست تولیدات را مشاهده کرد. این اتفاق را در چند برنامه مشخص میتوان به خوبی مشاهده کرده که به اختصار درباره چند برنامه منتخب به بحث خواهیم پرداخت.
«برادر» عنوان سریالی است که کارگردانی آن را جواد افشار برعهده دارد؛ فیلمسازی که چندی پیش سریالی 100 قسمتی با نام «کیمیا» را روی آنتن داشت. این کار در ژانر خانوادگی تولید شده و به لحاظ جذابیت داستان از کار قبلی فیلمساز بسیار بهتر است، هر چند ضعفهای بارزی نیز در خود دارد که نشئت گرفته از تعجیلی است که همیشه درباره کارهای مناسبتی وجود دارد. نکته عجیب اینجاست که هر ساله درباه این ضعف (تعجیل) حرف زده میشود، اما باز هم این نقصان وجود دارد و گویی قرار نیست که کسی برای آن دلیلی مشخص ارائه دهد؛ البته تا چندی پیش نبود بودجه دلیل این شتابزدگی عنوان میشد، اما با بهره بردن از اسپانسرهای متفاوت در سریالهای نمایشی، دیگر این گونه بهانهگیریها منطقی نیست.
درباره بحثهای فنی این سریال نیز نمیتوان مطلب خاصی را بیان کرد. یک
فیلمنامه معمولی که به لطف شیرین بودن قصه توانسته تماشاگر را پای تلویزیون نگاه
دارد. دلیل نگارنده برای بیان این گفته نیز آن است که همیشه داستانهایی که در آن دو
برادر با هم مشکل دارند و یک طرف خیر و طرف دیگر شر است، روایتی جذاب و گیرا برای مردم است، همان گونه که معمولاً داستانهایی که بر پایه انتقام شکل میگیرد هیچ گاه در
سینما و تلویزیون کهنه نخواهند شد. درباره اوج و فرودهای قصه هم باید گفت که کارگردان خواسته است در برخی صحنهها از کلیشه فرار کند، اتفاقی که در آن موفق هم بوده است،
اما شخصیتپردازیها در این کار بر پایه کلیشههای دهه 60 شکل گرفته است.
شخصیتپردازی کلیشه در «برادر»
در این سریال همانند بسیاری از تولیدات تلویزیونی نقشهای مثبت اساساً خوب هستند و هر کاری که میکنند پسندیده و نیکوست و نقشهای منفی هم از ابتدا خبیث هستند. این خباثت نیز نه به واسطه شخصیتپردازی، بلکه بیشتر به واسطه پوششهای تکراری در «برادر» تصویر میشود. برای نمونه به پوشش بازیگر نقش نازی (گلاره عباسی) دقت کنید. تا به امروز چند نقش منفی در سریالهای تلویزیونی دیدهایم که چنین پوششی دارند؟ جواب این سوال نشان میدهد که کار تا چند اندازه شعاری است. این سطحینگری در سریالهای ایرانی باعث شده که همیشه نقشهای منفی در تلویزیون از جذابیت بیشتری بهره ببرند، چون آنچه که از نقش مثبت در سریالهایی چون «برادر» میبینیم در جهان واقعیت نمود عینی ندارد.
درباره بازیگران این سریال به جز در چند مورد، دیگر انتخابها مناسب نیستند، به ویژه درباره نقش حسن پورشیرازی که به هیچ وجه در قالب نقش حاج پهلوان نمینشیند، چون بازیگری که تا به امروز اکثر نقشهایش منفی بوده، نمیتواند ایفاگر نقشی مثبت باشد. البته در این زمینه استثناهایی نیز وجود دارد، اما برای این نقش جواب مثبت حاصل نشده است. اما درباره کارگردانی هم تنها باید نمرهای متوسط به جواد افشار داد، هر چند باز هم میگویم که در مقایسه با «کیمیا» سریال «برادر» اثری دوستداشتنیتر است.
جدا از بحثهای فنی سریال باید به موضوعات مفهومی کار نیز پرداخت. در این مجموعه موضوعاتی که بتوان آنها را قرآنی یا اسلامی عنوان کرد کم نیستند؛ از احترام به پدر و مادر گرفته تا روزی حلال و حرام، اما یک جای این کار میلنگد و همین مسئله نیز سبب شده باورپذیری کار پایین بیاید. منظور اینکه وقتی ما به طور دائم در این سریال مشغول تبلیغ محصولات مختلف هستیم، چگونه تماشاگر میخواهد با کار ارتباط برقرار کند. در ضمن بسیاری از آموزهها و مفاهیم مورد نظر به همان دلایلی که پیشتر گفته شد شکلی شعارگونه دارد، پس نمیگذارد مجموعه با استقبال تماشاگران مواجه شود.
«پادری» دیگر سریال مناسبتی رمضان امسال است که کارگردانی آن را محمدحسین لطیفی برعهده دارد و هر شب از شبکه یک روی آنتن میرود. این سریال در حقیقت
قسمت دوم سریال «دودکش» است؛ کاری که در قسمت نخست آن نیز حرفی برای گفتن نداشت، اما
متاسفانه هزینهای که صرف چنین کاری شد میتوانست، امکانی باشد برای ساخت «صاحبدلان
2». این خواسته نیز به هیچ وجه عجیب نیست،
چون زمانی که میشود برای سریالی چون «دودکش» قسمت دوم را ساخت، چگونه نمیتوان برای
«صاحبدلان» قسمت دوم را ساخت؟ این سوالات این تصور را در ذهن به وجود میآورد که
مدیران نیز به ساخت مجموعههای خنثی علاقهمند هستند، برای همین برایشان فرقی نمیکند
که کیفیت چه جایگاهی داشته باشد.
شوخیهای سطحی در «پادری»
در «پادری» باز هم شاهد شوخیها سطحی هومن برقنورد و بهنام تشکر در
قالب نقشی تکراری هستیم که حداقل برای نگارنده شیرینی ندارد. جدا از آن، دیگر
بازیگران هم بازی غلو شده دارند. در ضمن فضاسازی که برای کار انجام شده در
بسیاری از سریالهای ایرانی پیشتر دیده
شده است. برای همین جذابیتی غیر از شوخیهای کلامی برای «پادری» نمیتوان متصور شد. «پادری»
حتی در مقایسه با «تنهایی لیلا» سریال قبلی محمدحسین لطیفی نیز کاری ضعیفتر است.
آن مجموعه حداقل در بحث اجرا و داستان زیباییهای خوبی داشت، حتی در حوزه بازیگری
هم انتخابها بسیار دلنشین بود، اما در این مجموعه تنها تکرار را در شخصیتپردازیها
میبینیم.
جدا از موضوعات فنی باید به چند مورد هم اشاره داشته باشیم. ابتدا اینکه یک سریال مناسبتی باید جدا از ساختاری که دارد با آن مناسبت نیز همراه باشد، چنین اتفاقی را در «پادری» نمیبینیم، زیرا داستان به نحوی است که تنها سرگرمی ویژگی بارز مجموعه است. در حقیقت باید گفت که این مجموعه بیشتر برازنده این بود که در نوروز پخش شود نه اینکه در ایام ماه مبارک روی آنتن برود. ضعف دیگری که در این کار میبینیم تصویرسازی نادرست از سبک زندگی ایرانی اسلامی است که به هیچ وجه پسندیده نیست. این نکته را گفتم تا تاکید کنم آنچه از روابط در این مجموعه میبینیم آن چیزی نیست که مسئولان سیما مبلغ آن هستند. در این مجموعه به راحتی احترام به والدین یا روابط همسران به سخره گرفته میشود حتی در جاهایی بدآموزی دارد.
نکته دیگر اینکه در «پادری» عصبیت به شدت بارز و واضح است، یعنی
قهرمانان سریال دائم در حال جنگیدن با یکدیگر هستند. این رویکرد به ویژه درباره
شخصیتهایی تشکر و برقنورد بسیار تکراری و غلو آمیز است. درباره این سریال بیش از
این چیزی نمیتوان گفت و تنها یک نکته باقی مانده است. آنهم اینکه این قبیل کارها
جدا از اینکه جذابیت مفهومی ندارند، حربهای هستند تا تماشاگر به واسطه آن از سیما
دور شود. این اتفاق در شرایطی است که ما باید کاری کنیم که تماشاگر بیشتر سمت
تلویزیون بیاید تا به نوعی جلوی هجوم ماهوارهها گرفته شود.
اجرای خوب علیخانی در «ماه عسل»
جدا از دو سریال نمایشی، برنامه ترکیبی دیگری نیز وجود دارد که چندین سال است روی آنتن سیما میرود و اتفاقاً تماشاگران بسیاری نیز دارد. این کار «ماه عسل» نام دارد که به مدد اجرای خوب مجری آن توانسته تماشاگران بسیاری را پای گیرندههای سیما نگاه دارد. این کار چند امتیاز مهم دارد که نمیتوان آنها را نادیده گرفت. ابتدا اجرای علیخانی است که به نظرم در این کار به خوبی جا افتاده است. علیخانی علاوه بر اجرا، کار تهیه را نیز برعهده دارد همین مسئله نیز سبب شده، دستش به خوبی در مجموعه باز باشد.
اتفاق دیگری که در این برنامه ترکیبی به خوبی میتوان دید، بار غنی مجموعه است که نشان میدهد برای «ماه عسل» کار تحقیقاتی خوبی انجام شده. برای همین است که شخصیتهایی که به عنوان میهمان در «ماه عسل» حضور دارند، عموماً از جنس مردم هستند. امتیازی که باعث میشود کار بین بینندگان از جذابیتهای خوبی بهره ببرد. مطلب دیگر که در این بحث به روی آن تاکید دارم این است؛ افرادی که در برنامه «ماه عسل» حضور دارند، اغلب افرادی عادی هستند که در مواجهه با اتفاق خاص، عکسالعملهای ویژه نشان میدهند، همین گوناگونی باعث شده که تماشاگر آن را باور کند.
درباره تاثیرگذاری این کار هم باید گفت، برخی مواقع بابت این برنامه (ماه
عسل) اتفاقاتی رخ میدهد که ممکن است هیچ کس قادر به انجام آن نباشد. برای مثال به
برنامهای اشاره میکنم که کودکی از پدر و مادرش دزدیده شده بود، اما به واسطه
تقاضای احسان علیخانی، رباینده کودک را به خوانده وی بازگرداند؟ آیا از این برنامه میتوان،
تاثیرگذاری بالاتری را نام برد، حتی به نوعی میتوان گفت که دستاوردهای قرآنی این
کار قابل مقایسه با هیچ کار دیگری نیست.
دکورسازی خوب در «ماه عسل»
تاثیرگذاری این کار حتی به روی قشر بزهکار نیز تاثیرگذار بوده است، چون همان گونه که در برخی برنامههای این کار دیدهایم، بسیاری از معتادان یا بزهکاران به لطف دیدن این برنامه تصمیم به بازگشت به زندگی گرفتهاند. از این دست مثالها به وفور درباره «ماه عسل» وجود دارد. نکته دیگری که در این بحث باید حتماً به صورت ویژه به آن توجه داشت، دکورسازی زیبا برای برنامه است. این اتفاق سبب شده که تماشاگر و میهمان در آن احساس راحتی کند، هر چند نوع برخورد مجری برنامه هم در به وجود آمدن چنین اتفاقی کمک شایان توجهی کرده است.
مطلب پایانی که حتماً در «ماه عسل» باید مد نظر قرار گیرد این است که به مرور شکلی تکرارگونه به خود میگیرد. برای همین تهیهکننده این برنامه باید برای سالهای بعد حتماً ساختاری را انتخاب کند تا این تکرار در کار از بین برود، چون حیف است برنامهای که تا به این اندازه تاثیرگذار است به سرنوشت دیگر آثار سیما دچار شود.