گونه‌شناسی چهره‌های حق و باطل در نبرد با تکفیر/ از ظلمت تکفیر تا لبخند شهید
کد خبر: 3542440
تاریخ انتشار : ۱۱ آبان ۱۳۹۵ - ۱۱:۴۲

گونه‌شناسی چهره‌های حق و باطل در نبرد با تکفیر/ از ظلمت تکفیر تا لبخند شهید

گروه جهاد و حماسه: با نگاهی به تقابل چهره‌ها در نبرد با تکفیری متوجه می‌شویم این جنگ، جنگ چهره‌هاست؛ چهره‌هایی که نگران از برملاشدن حقیقت هستند، چهره‌هایی که مظلوم‌اند، چهره‌هایی که منتظر طلوع حقیقت هستند، چهره‌هایی که تمثل وحشی‌گری جاهلی هستند؛ چهره‌هایی که غبارروبی می‌کنند و چون ستاره‌ای می‌درخشند و هر کدام امیدی هستند برای پایان سیاهی.

«و [به یاد آور] وقتی که پروردگارت فرشتگان را فرمود که من در زمین خلیفه‌ای خواهم گماشت، گفتند: آیا کسانی در زمین خواهی گماشت که در آن فساد کنند و خون‌ها بریزند و حال آن‌که ما خود تو را تسبیح و تقدیس می‌کنیم؟! خداوند فرمود: من چیزی [از اسرار خلقت بشر] می‌دانم که شما نمی‌دانید»(بقره/30).
چهره زیبای شهادت انگار شبیه مه صبح‌گاهی است که هر کس زودتر از خواب بیدار شود می‌تواند آن را ببیند و از طراوتش لذت ببرد و هر آن‌کس که به پاخیزد و قدم در راه گذارد می‌تواند در این مه دل‌انگیز خدایی قدم بزند؛ شهادت گویی شهدی است که از جان انسان سرچشمه گرفته و چونان شیرین است که بیداران را مشتاق نوشیدنش کرده است.

جنگ با داعش؛ جنگ میان چهره‌ حق و چهره باطل/ حقیقت نهفته در چهره‌ها است

ندایی که قرن‌ها است در گوش زمان می‌پیچد

ندایی که مدت‌ها است در گوش زمانه بی‌داد می‌کند، ندایی از جنس کیست مرا یاری کند!؟ و چه زیبا اجر کسانی که به این ندا لبیک می‌گوند را می‌دهند؛ گویی تمام ملائک در خدمت لبیک‌گویانند تا بر بال آن‌ها بنشینند و بعد از تازیدن بر لشکر سیاه و خون‌خوار کفر به دیدار صاحب ندا بروند و روزی خود را از دست مبارک او بگیرند.
چندی است غباری سیاه و مخوف بر آسمان پاک و دلنشین ولایت و حقیقت جاخوش کرده است و در ذهن بیمار خود حکومتی ساخته و خود را قدرت می‌داند، قدرتی که دست زورش فقط توان بستن زبان مردم مظلوم و بی‌پناهی را دارد که وسیله‌ای برای دفاع از خود ندارند و در محاصره این غبار سیاه‌ چاره‌ای بجز توکل ندارند و چشمشان به آسمان است تا شاید باران رحمت نازل شود و این غبار سیاره را از تن خسته‌ شهرها بشوید و به قعر زمین فرو ببرد و جایی در زباله‌دان تاریخ به دست فراموشی سپرده شوند.

جنگ چهره‌ها
این جنگ، جنگ چهره‌هاست؛ چهره‌هایی که نگران از برملاشدن حقیقت هستند. چهره‌هایی که مظلوم‌اند، چهره‌هایی که منتظر طلوع حقیقت هستند، چهره‌هایی که حقیقت وحشی‌گری وجود خود با اعمالشان را نشان می‌دهند؛ چهره‌هایی که غبارروبی می‌کنند و همچون ستاره‌ای می‌درخشند و هر کدام امیدی هستند برای پایان سیاهی.

رد پای سیاهی

اگر نگاهی به چهره شهر‌های اشغال شده توسط این غبار ضعیف بی‌ریشه کنیم، چیزی جز خرابی و ویرانی نمی‌بینیم، در حالی که این شهر‌ها قبل از اشغال بسیار آباد و شاداب بودند و چه زیبا خداوند قوم کفر را توصیف می‌کند، قومی که به هرکجا وارد شود فسار را می‌گستراند و چیزی بجز ویرانی و خرابی‌ها به‌جای نمی‌گذارد.

جنگ با داعش؛ جنگ میان چهره‌ حق و چهره باطل/حقیقت نهفته در چهره‌ها است

دست‌کش‌های تمیز
چهره‌های همیشه نگران این جنگ را می‌توان از صحبت‌هایشان شناخت، چهره‌هایی که نگرانند مبادا دستانشان که ریز این دستکش سیاه پنهان شده است روزی شناخته شود و حقیقت بر همگان آشکار شود، در زمانی که این افراد باید برای کشور خود برنامه بچینند و از آینده کشور خود بگویند، همدیگر را متهم ساختن این غبار سیاه می‌کنند و در این حال کم‌کم شکست را قبول می‌کنند، این خود حقیقتی است که نشان می‌دهد زیر این دستکش سیاه دستان چه کسی مخفی شده است.

جنگ با داعش؛ جنگ میان چهره‌ حق و چهره باطل/حقیقت نهفته در چهره‌ها است

در انتظار صبح امید
در انتهای نگاه و چهره کودکان مظلومی که هنوز طعم دوران خوش زندگی را نچشیده‌اند و اسیر دیو وحشتناک ساهی شده‌اند، یک سوال و یک امید به‌چشم می‌خورد، سوالی که چرا و به چه گناهی باید اسیر این دیو شوند؟ و امیدی از این باب که صبح امید نزدیک است و بالاخره روزی این دیو سیاه کشته می‌شود.

جنگ با داعش؛ جنگ میان چهره‌ حق و چهره باطل/حقیقت نهفته در چهره‌ها است

بزرگانی که حقیقت را می‌دانند
این نمایش که با خون‌ریزی و قتل همراه است و توسط غرب و هم‌دستانش به‌راه انداخته شده در نظر تجربه‌داران، کهنسالان و دنیا دیدگان چیز تازه‌ای نیست و این افراد می‌دانند که ظلم و زور تا ابد ماندگار نیست و روزی می‌رسد که خورشید حقیقت چنان تابنده شود که هیچ غباری توانایی عرض‌اندام را نداشته باشد. در چهره این باتجربه‌ها و صاحب‌نظران می‌توانیم صبوری را ببینیم، نگرانی و ترس در چهره این افراد جایی ندارد و نگاهشان چنان محکم و دلگرم‌کننده است که گویی پایان این شب سیه را می‌بینند و منتظرند تا دستان ترسیده و لرزان آلوده به خون مظلومان را برملا کنند و گردن سرکشان را بشکنند.

جنگ با داعش؛ جنگ میان چهره‌ حق و چهره باطل/حقیقت نهفته در چهره‌ها است

چهره ولگردان تاریخ
ملعبه‌هایی که بازیچه دست خائنان و خون‌خواران جهان شده‌اند نیز در این نمایش ترسناک دست دارند. بازیگرانی که با دیکته‌های حامیان خود در اوج پوچی دست به قتل می‌زنند و نامش را دین می‌گذارند و وحشت را می‌توان به سادگی در چهره آن‌ها دید مانند سگ‌های ولگرد قلاده‌دار، قلاده اربابانشان را به گردن کرده‌اند و شبانه به کشتار مردم بی‌گناهی می‌روند که نمی‌خواهند وطن و تن به دست مزدوران بسپارند و در نظر این ولگردان تاریخ محکوم به اعدام شده‌اند و اکنون که عرصه را تنگ دیده‌اند پا به فرار گذاشته‌اند. از چهره جنازه‌های این مزدوران سیاه می‌توان اعمال ننگ‌بارشان را دید و از عاقبت جنایاتشان با خبر شد. چهره‌هایی وحشت‌زده، سیه‌چرده و زجرکشیده خبر از عذابی می‌دهد که در انتظار آن‌ها است.

جنگ با داعش؛ جنگ میان چهره‌ حق و چهره باطل/حقیقت نهفته در چهره‌ها است

رازی که فقط خدا آن را می‌داند
و در تمام این جریان چهره‌هایی نورانی وجود دارد که نویدبخش روزهای زیبا و آرام هستند، چهره‌هایی که سخت با سیاهی در پیکارند و با مظلومان مهربانند و فقط خدا می‌داند چه رازی بین‌ شهدا و خداوند است و خود اوست که می‌داند در لحظه شهادت چه دیده‌اند که همواره لبخند به لب دارند.

جنگ با داعش؛ جنگ میان چهره‌ حق و چهره باطل/حقیقت نهفته در چهره‌ها است

چه دیدنی است صف عاشقانی که منتظرند تا نوبت آن‌ها برسد تا به پا خیزند و درنهایت مه‌ الهی و دلنشین شهادت را ببینند و شهد آن را بچشند و پایان این شب سیه نزدیک است.
امیر صالحی

captcha