به
گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) محمد خواجوی، قاری و پیشکسوت قرآن متولد سال 1331 میهمان برنامه طلیعه از شبکه قرآن و معارف سیما بود و به بیان دستاوردهای قرآنی قبل و بعد از انقلاب پرداخت و بیان کرد: خداوند در آیه 8 سوره صف میفرماید: «يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ» (مىخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند و حال آنكه خدا گر چه كافران را ناخوش افتد، نور خود را كامل خواهد گردانيد)، آیه دیگری در سوره رعد داریم که مضمون آن این است که خداوند نعمتی را از کسی نمیگیرد مگر اینکه خودشان این کار بکنند، آیه اول در واقع به این معنا است که، کفار هدفشان این است که نور خدا را با یک حرکت مذبوحانه آن هم با دهان خاموش کنند اما خداوند اراده کرده دین خودش را تمام کند.
وی در ادامه افزود: این مطلب نشان میدهد که خداوند به عنوان مسببالاسباب، فرمانده کل جهان است اما در عین حال در آیه دومی که فرمود: «إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ»، خداوند میخواهد بگوید که این مسبب بودن بالعرض که به انسان اختیار داده لذا خود انسان باید تغییرات را ایجاد کند و دست خودش است و خداوند چیزی را تغییر نمیدهد مگر خود قوم تغییر دهند، این خواسته خداوند و آن اختیار انسان در سال 57 این اتفاق شکوهمند در جهان را رغم زد.
قاری و پیشکسوت قرآن با اشاره به برکات انقلاب اسلامی تصریح کرد: این انقلاب برکات زیادی داشته، ما در ارتباط با فعالیتهای قرآنی از قبیل قرائت و حفظ و محفل و مسابقات و ... و به لحاظ احیاء ارزشها پیشرفتهای زیادی داشتهایم، اما این که قرآن در عمل وارد شد و دستورات اسلام تبدیل به ارزش شد اینها را ارزش قرآنی میدانیم.
خواجوی در ادامه افزود: وضعیت پیشرفت در فعالیتهای قرآنی و ارزشها به لحاظ کمی و کیفی قابل مقایسه با قبل نیست، در آن زمان مضیقههایی داشتیم چراکه هم امکانات کافی وجود نداشت و هم فضا و حکومت دینی نبود در نتیجه هیچ اهتمامی برای فعالیتهای قرآنی در اختیار مردم نبود. وضعیت قرآنی به گونهای بود که برای پیدا کردن یک نوار از یک قاری مصری مانند غلوش سختیهایی زیادی را تحمل میکردیم.
خواجوی در مورد فعالیتهای قرآنی قبل از انقلاب تصریح کرد: فعالیتهای ما زیر نظر استاد بیوک محمدی بود و ایشان هم در این زمینه فعال بودند، ایشان گروهی تشکیل دادند که به اتفاق چند نفر در مساجد و مدارس کلاسهای قرآن برگزار کنیم البته در مدارس این اقدام خیلی مورد استقبال قرار نمیگرفت اما برای برگزاری این کلاسها در حد کلاس قرآن منعی وجود نداشت ولی این که این کلاس با چه هدفی است و چقدر روشنگری دارد محل بحث بود اما به هر حال نظارت داشتند و اگر احساس خطر میکردند قطعاً وارد میشدند.
قاری و پیشکسوت قرآن به خاطرهای از آن دوران اشاره کرد و گفت: در سال 51 هیئتی داشتیم که درصدد بهروزرسانی آن برآمدیم و در کنار این هیئت نیز هم جلسه قرآن و هم برنامه داستانگویی هم داشتیم در آن زمان مجلهای به نام «مکتب اسلام» در قم چاپ میشد که داستانهای انقلابی منتشر میکرد ما هم این داستانها را برای نوجوانان میخواندیم و در کنار آن نیز خود درنظر داشتیم که برای بهروزرسانی این برنامه اقدام به تهیه آپارات کنیم و این کار را انجام دادیم تا از این طریق بتوانیم فیلم علمی و ... پخش کنیم.
وی در ادامه افزود: آن زمان از این برنامهها استقبال خوبی میشد با یکی از دوستان برای تهیه منابع مالی آن اقدام کردیم، در نهایت به شخصی به نام آقای شریفی رسیدیم که در استان قزوین صندوق قرضالحسنه داشتند و حاضر شدند به ما مبلغ 5 هزار تومان قرض بدهند بعد از اینکه پول را گرفتیم به تهران بازگشتیم و به محض اینکه رسیدیم مطلع شدیم که دوست قزوینیمان را برای این اقدام دستگیر کردهاند.
خواجوی بیان کرد: مسئولان رژیم سابق این محدودیتها را اعمال میکردند و به محض اینکه مطلع میشدند کوچکترین فعالیتی در حال انجام است و احساس خطر میکردند وارد عمل میشدند. مخصوصاً اگر مطالبی گفته میشد که با نظام زاویه پیدا میکرد با برخوردهای بدی مواجه میشدیم.
قاری و پیشکسوت قرآن در مورد دستاوردهای قرآنی بعد از انقلاب تصریح کرد: بعد از انقلاب به لحاظ کمی و کیفی پیشرفتهای بسیار خوبی صورت گرفت که جای شکر دارد و خداوند هم میفرماید: «در مقابل نعمات و الطافی که هر کس انجام میدهد شاکر باشیم»، این فرهنگ باید همه جا حاکم شود و برای این اتفاق باید هر روز شاکر باشیم، اگر هم بعضیها شاکر نیستند باید بدانند دود فرهنگ ناسپاسی به چشم کسانی میرود که این فرهنگ را ایجاد میکنند.
وی در ادامه افزود: شاکر بودن از صفات خدا و بنده خدا است و به قدری این مسئله مهم است که خداوند هم شاکر است و از بندگان خودش تشکر میکند و ما هم باید شاکر باشیم و مورد خطاب من به کسانی است که یا دوران رژیم سابق و سختیهای آن دوران را فراموش کردهاند یا اینکه از سر بعضی ناراحتیها و به حساب مشکلات همه چیز را با یک چوب میزنند که این مصداق ناسپاسی است.