به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از خراسان رضوی، وقت سحر که میرسد چراغها یکی پس از دیگری برای تلاوت قرآن روشن میشود و صدای آسمانی قرآن از زبان شاگردانی که معلم آنها امروز در خاک آرامیده، شنیده میشود و پیرمردان و پیرزنان امروزی بعد از 50 سال از درگذشت معلم قرآنشان، آنها را به خوبی به یاد دارند، معلمانی که دیگر امروزه برخی از آنها وجود ندارند و به ندرت میتوان آنها را یافت.
پای به روستایی میگذارم با 10 شهید دوران دفاع مقدس در حدود 40 کیلومتری سبزوار که از برگزاری مسابقات قرآن ادارات مختلف بیاطلاع هستند و کسی هم آنها را به یاد نمیآورد در مسابقه قرآن اسمشان را بنویسد اما بزرگترها و بسیاری از کودکان، به عشق خدا و فضیلت تلاوتش کلام الله را میخوانند.
پیرزنانی 70 ساله که در هر روز برخی از آنها دو تا سه جزء از قرآن را سحرها و روزها در حسینیهای قدیمی قرائت میکنند، امروز در گذر ایام تخریب، این محل را که روزگاری مکتبخانه آنها بود، بهخوبی به یاد دارند. روزگاری که کل جمعیت روستا در حدود 100 نفر بود و از درس و مدرسه هیچ خبری نبوده است.
به روستای برقبان از توابع شهرستان خوشاب قدم میگذارم، روستایی با حدود 1200 سکنه که در 15 کیلومتری سلطانآباد، شهرستانی محروم واقع شده است، این روستا دارای آب و هوایی معتدل است و در میان کوههای «مَحسَن تیغی»، «گنجهای»، «غلام شاه» و «ابراهیم بابا» محصور شده است.
در این روستا به جلسه قرآن بانوان که سابقهای 50 ساله دارد، در حسینیه برقبان وارد میشوم، از پنجره حسینیه نور آفتاب بر وسط آن تابیده است و زنان و دختران در کنار قرآن نشستهاند، با عذرخواهی از قطع تلاوت کلامالله مجید و برهم زدن نظم مجلس چند عکس میگیرم و خارج میشوم.
از بانویی که همراهم است درخواست میکنم یک نفر از افرادی که دارای سابقه قرآنی است را برای مصاحبه به بیرون جلسه دعوت کند.
عذرا برقبانی، از ساکنان روستای برقبان با بیان اینکه هر روز صبح قبل از اذان بیدار میشود و به عبادت و بندگی خدا مشغول میشود، گفت: از سن هشت سالگی به مکتب خانه قرآن در نزد کربلایی محمد علی میرفتم.
وی با اشاره به حسینیه قدیمی روستا، اظهار کرد: در حسینیه روستا برای آموزش قرآن از صبح تا شب حاضر میشدیم.
این پیرزن 65 ساله میگوید: پایم درد میکند و بهزحمت راه میروم ولی هنگام برگزاری جلسه قرآن، طاقت ماندن در خانه را ندارم و گویی که درد پایم خوب شده باشد از جایم بر میخیزم و خودم را به جلسه تلاوت قرآن میرسانم؛ جلسهای که تلاوت قرآن در آن به من آرامش میدهد، آرامشی که وصفنشدنی است و در هیچ کجا مانند آن وجود ندارد.
برقبانی با بیان اینکه در زمان کودکیام 10 تا 15 نفر بودیم که به مکتبخانه میرفتیم و سواد من با دو تا از دخترانم قرآنی است، گفت: بعد از انقلاب با ورود نهضت سوادآموزی به روستا، مدتی کلاسهای نهضت رفتم.
علیاکبر ملکی