به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) 15 شوال
مصادف است با سالروز واقعه «ردالشمس» توسط امیرالمومنین(ع). عظمت این رویداد
تاریخی بهحدی است که برخی با طرح شبهات مختلف و ایجاد شک و تردید، سعی در غیرواقعی جلوه دادن این واقعه
داشتهاند. حجتالاسلام سیدعلی احمدی، پژوهشگر بنیاد فرهنگی امامت و مدرس حوزه
علمیه در گفتوگو با ایکنا به بررسی این رویداد از منظر تاریخی و سندی پرداخت و گفت: یکی از معجزاتی که درباره امیرالمومنین(ع) در منابع روایی به آن
تصریح شده است، واقعه «ردالشمس» است. شبیه همین معجزه برای پیامبر اکرم(ص)، با عنوان «شقّ القمر» در
منابع متعدد روایی و در منابع تفسیری ذیل سوره انشقاق ذکر شده است.
وی ادامه داد: روایات ردالشمس جزء روایات مشهور
شیعه است و اگر سند برخی از آنها ضعیف باشد، شهرت روایات بهحدی است که ضعف سندی
را جبران میکند. این روایات هم در منابع شیعی و هم در منابع اهل سنت ذکر شده است.
مثلا شیخ مفید در کتاب «ارشاد» این موضوع
را مطرح کرده است، اگر کسی در کتاب حدیثی خودش روایتی را مطرح کند این ظهور در
پذیرش روایت دارد.
وی اضافه کرد: در منابع اهل سنت، یکی از مفسران به
نام سیوطی در یک کتاب مستقل این ماجرا را مطرح کرده است. در کتاب دیگری به نام «اللآلی
المصنوعة»، گرچه این کتاب را در موضوع روایات ساختگی تألیف کرده است، اما روایت
ردالشمس را در آنجا میآورد و تصحیح میکند و میگوید این حدیث، ساختگی نیست. در تفسیر «بیان المعانی» تألیف یکی از مفسرین اهل سنت نیز این مطلب مطرح شده است.
حجتالاسلام احمدی در ادامه به نمونه تاریخی این
رویداد اشاره کرد و گفت: در سوره «صاد» آیه 31 به بعد، آیاتی را میبینیم که بسیاری
از مفسران شیعه و سنی بر این باورند که این آیات اشاره به ردالشمس نسبت به حضرت
سلیمان دارد. حضرت سلیمان یک مشغلهای داشت و او را از این که عبادت خود را به
موقع انجام دهد، غافل کرد. در همان زمان از ملائکه خواست که خورشید به جای خودش
برگردد تا نمازش را بهموقع بخواند. حتی در منابع یهودیان در عهد قدیم گفته شده که
حتی برای حضرت یوشع هم این اتفاق افتاده است. ظاهرا در جنگی بودهاند که خورشید
غروب میکند. حضرت یوشع از خداوند میخواهد که خورشید بازگردد و بنیاسرائیل در
جنگ پیروز شوند و این دعا مستجاب میشود. پس این واقعه منحصر به امیرالمومنین(ع)
نیست و راجع به حضرت سلیمان هم وجود دارد.
وی افزود: بر طبق روایات شیعه و اهل سنت، این واقعه
دوبار تکرار شده است. یکبار در زمان حیات پیامبر اکرم(ص) و یکبار در زمان خلافت
امیرالمومنین(ع). لبّ داستان این است که روزی پیامبر اکرم(ص) از شدت قرب الی الله
سر را روی پای امیرالمومنین(ع) میگذارند و به خواب میروند. در همان حالت، خورشید
غروب میکند. امیرالمومنین(ع) نماز را با اشاره دست و صورت میخوانند و نمیتوانند
نماز را در حالت طبیعی خود اقامه کنند. وقتی پیامبر(ص) بیدار میشوند به
امیرالمومنین(ع) میفرمایند: علی جان نمازت قضا شد؟ امیرالمومنین(ع) میفرمایند:
بله، نمازم قضا شد اما به احترام شما از جایم بر نخواستم. پیامبر میفرمایند: دعا
کن خورشید به جای خودش بازگردد. امیرالمومنین(ع) دعا میکنند و خورشید به جای خودش
باز میگردد.
پژوهشگر حوزه امامت اضافه کرد: مورد دوم در زمان
خلافت ایشان است. در مسیر یکی از جنگها به سرزمینی رسیدند که محل نزول بلا و عذاب
الهی بوده است. امیرالمومنین(ع) فرمودند: اینجا سرزمینی است که هیچ کدام از انبیای
الهی در این محل نباید نماز بخوانند و من هم نماز نمیخوانم. راوی این واقعه میگوید:
من هم نماز نخواندم و همراه امیرالمومنین(ع) بودم. زمانی که از آن سرزمین خارج
شدیم، آفتاب غروب کرد. امیرالمومنین(ع) اشاره کردند و خورشید به جای خودش بازگشت و
ما نماز عصر را خوانیم. الآن هم در نزدیکی شهر حلّه مسجدی وجود دارد به نامه مسجد
ردالشّمس که سابقه تاریخی هم دارد. بحث ردالشّمس در اشعار سده اول و دوم و سوم
هجری هم ذکر شده است. مرحوم ابن شهرآشوب در کتاب «مناقب» برخی از این اشعار را
آورده است. یکی از آنها شعر سیدحمیری است.
کارشناس امامت پژوهی در ادامه به بررسی دلایل اثبات
این واقعه تاریخی پرداخت و اظهار کرد: ما میتوانیم را از دو زاویه به این بحث نگاه
میکنیم. زاویه اول این که خداوند متعال قدرت مطلق و نامتنهای دارد؛ یعنی هر کار
ممکنی را میتواند انجام دهد، حتی اگر برای ما خلاف عادت باشد. خداوند برای این که
نشان دهد یک فرد منتسب به اوست و از او سخن میگوید این قدرت را میتواند به برخی
افراد اعطا کند که ما از آن با عنوان «اعجاز» یاد میکنیم. در مقابل، اگر ما قدرت
خداوند را محدود دانستیم، آنگاه این سوال مطرح میشود که چطور ممکن است خورشید از
مدار خودش خارج شود؟ این باز میگردد به عادت و طبیعت ما.
وی ادامه داد: خداوند غالب امورات عالم را بهنحو
طبیعی انجام میدهد. اما آیا همه اتفاقات عالم بر طبق طبیعت هستند یا خلاف عادت و
طبیعت هم داریم؟ وقتی دقت کنیم میبینیم که امور خارق عادت هم داریم چنانکه در
قرآن کریم، آیات متعدد در خصوص کارهای خارق عادات طبیعی وجود دارد؛ مثلا خداوند به
حضرت موسی(ع) عصایی میدهد که به اژدها تبدیل میشود. یا همان عصا را به رود وسیعی میزد
که آن رود 12 ورودی پیدا میکند. یا در ماجرای حضرت سلیمان یک تخت باعظمت را در یک
چشم به هم زدن از سرزمینی به سرزمین دیگر میآورد. اینها همه خارق عادت است، محال
نیست. خداوند امر محال انجام نمیدهد اما امر ممکنی که انجام آن از قدرت بشری خارج
باشد را خداوند قادر است انجام دهد.
احمدی افزود: اگر ما این نکته را پذیرفتیم که
خداوند متعال قدرت نامحدود دارد و میتواند این قدرت را به یکی از افراد بشر بدهد،
دیگر این واقعه هیچ استبعادی برایمان ندارد. این از یک جهت قضیه. جهت دیگر قضیه در
آیه 55 سوره مائده مطرح شده است: «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَالَّذِينَ
آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ».
شیعه و سنی نوشتهاند این منظور از این گروه سومی که در آیه آمده است، شخص
امیرالمومنین(ع) است. اگر ولایت امیرالمومنین(ع) را بر مبنای این آیه پذیرفتیم،
ولایت به دو معنا قابل تصور است: یکی ولایت تکوینی و دیگری، ولایت تشریعی.
وی در توضیح ولایت تشریعی خاطر نشان کرد: ولایت
تشریعی یعنی جعل حکم شرعی برای انسانها. یعنی امیرالمومنین(ع) امر میکند که فلان
کار را انجام دهید و بر ما هم لازم است که
از آن تبعیت کنیم. خداوند متعال در آیه 36 سوره احزاب همین نکته را بیان میکند: «وَمَا
كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ
لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ
ضَلَالًا مُبِينًا: و هيچ مرد و زن مؤمنى را نرسد كه چون خدا و فرستادهاش به كارى
فرمان دهند براى آنان در كارشان اختيارى باشد و هر كس خدا و فرستادهاش را نافرمانى
كند، قطعا دچار گمراهى آشكارى گرديده است». این آیه میگوید وقتی خدا و رسول(ص) در
موضوعی حکم کردند، مردم باید بپذیرید. رسول اکرم(ص) و امیرالمومنین(ع) از طرف خداوند ولایت
تشریعی دارند.
احمدی در تعریف ولایت تکوینی نیز تصریح کرد: بخش
دوم، ولایت تکوینی است؛ یعنی خداوند و اهل بیت(ع) ولایت در تکوین دارند. خداوند
خالق کون و مکان است. این ولایت را خداوند به پیامبر اکرم(ص) و امیرالمومنین(ع) هم
داده است. توضیح سخن آن که این آیه سه گروه را معرفی کرده است. آیا این سه گروه در
طول هم هستند یا در عرض هم؟ یعنی آیا مستقل از هم کار میکنند یا در طول هم هستند؟
پاسخ این است که اگر اینها در عرض هم باشند این منجر به شرک است. پس ناچاراً باید بگوییم
در طول هم هستند. یعنی پیامبر(ص) و امیرالمومنین(ع) همان ولایت خدا را در روی زمین
انجام میدهند.
وی افزود: خداوند یک ولایت تکوینی و تشریعی بر کل
عالم دارد که مجرای صدور این ولایت الهی میشود، پیامبر(ص) و اهل بیت(ع). پس اگر
امیرالمومنین(ع) به خورشید اشاره میکند و خورشید جابجا میشود، در حقیقت این
خداوند است که دارد این کار را انجام میدهد. ولایت، ولایةالله است از مجرای امر و
نهی و اراده و خواست امیرالمومنین(ع).
پژوهشگر حوزه امامت اضافه کرد: اگر این آیه را
پذیرفتیم، آیهای که هزار سال علمای شیعه در مجامع روایی از آن بحث کردند. اگر
پذیرفتیم که ولایت شامل ولایت تکوینی و تشریعی است. اگر این آیه پذیرفته شود لازمهاش
این است که خداوند ولایت خود را از مجرای امیرالمومنین(ع) انجام میدهد. به واقعه
ردالشمس از یک منظر دیگر هم میتوان نگاه کرد و آن بحث «اعجاز» است.
وی توضیح داد: برخی متکلمین
تأکید دارند که اعجاز در مورد پیامبران است و در خصوص اهل بیت(ع) ما کرامت داریم. در
مقابل، علما و محدثینی داریم که درباره ائمه(ع) از لفظ معجزه استفاده کردهاند. در
واقع کرامت همان معجزه است، فرقی نمیکند. شیخ مفید در کتاب خود به اعجاز اهل
بیت(ع) تصریح کرده است. کتابی وجود دارد به نام «عیون المعجزات» که در آن معجزات
اهل بیت(ع) گردآوری شده است.
احمدی در پایان گفت: پس ما از دو جهت میتوانیم به
واقعه ردالشمس نگاه کنیم: یکی از جهت
اعجاز و دوم از جهت ولایت تکوینی. گرچه هر دو
جهت به یک محور اصلی باز میگردد. از این طریق خیلی راحت میتوان جواب شبهات
را داد. اگر من جا به جایی تخت بلقیس در یک چشم به هم زدند توسط آسف بن برخیا، وصی
حضرت سلیمان را پذیرفتم، اگر زنده شدن مردگان توسط حضرت عیسی را پذیرفتم، دیگر
پذیرش واقعه ردالشمس هم ممکن خواهد بود.