مسائل اقتصادی به پاشنه آشیل انقلاب اسلامی تبدیل شده است
کد خبر: 3786758
تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱۳۹۷ - ۰۸:۱۷
حجت‌الاسلام راعی در گفت‌و‌گو با ایکنا:

مسائل اقتصادی به پاشنه آشیل انقلاب اسلامی تبدیل شده است

گروه سیاست و اقتصاد ــ عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد نجف‌آباد گفت: امروز مسائل اقتصادی به پاشنه آشیل انقلاب اسلامی تبدیل شده و دشمن نیز سرمایه‌گذاری عظیمی را در این زمینه انجام داده است تا بتواند به انقلاب اسلامی لطمه بزند.

مردم‌سالاری دینیانقلاب اسلامی مبتنی بر شعار محوری استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بود، در طول چهار دهه گذشته قرائت‌ها و خوانش‌های مختلفی از استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی مطرح شده، اما اکنون باید دید این شعار محوری تا چه اندازه تحقق پیدا کرده است و اگر تحقق پیدا نکرده، چه عواملی مانع تحقق آن شده است، در این رابطه برخی معتقدند که بروز نوعی تفکرات انقباضی و بسته به مسئله دین، مردم‌سالاری دینی، دموکراسی، آزادی و استقلال، می‌تواند این شعارها و آرمان‌های محوری را دچار آسیب‌های جدی کند. در همین رابطه خبرگزاری ایکنا اصفهان، گفت‌وگویی با حجت‌الاسلام مسعود راعی، عضو هیئت‌ علمی دانشگاه آزاد اسلامی نجف‌آباد داشته است که متن آن را در ادامه می‌خوانید. 

آنچه در این گفت‌وگو گفته شد: 

وجه تمایز انقلاب 57 با انقلاب‌های جهانی، دینی بودن آن است

انقلاب اسلامی برای احیا و حفظ ارزش‌های دینی بود 

زمان چهل سال برای تحقق استقلال اقتصادی زود هنگام است 

تحریم‌ها انقلاب را آزار می‌دهد 

آزادی‌های سیاسی و مدنی منوط به شرایط زمان و مکان است 

مردم‌سالاری دینی در مقایسه با دموکراسی گامی رو به جلو است 

مردم‌سالاری دینی بارعاطفی دارد 

مردم و رهبری فرازهای انقلاب هستند 

مسائل اقتصادی به پاشنه آشیل انقلاب اسلامی تبدیل شده است 

ایکنا: چه تفاوت‌هایی میان انقلاب اسلامی با دیگر انقلاب‌های هم تراز در دنیا وجود دارد؟
راعی: اصلی‌ترین تفاوتی که میان انقلاب اسلامی و انقلاب‌های دیگر می‌توان مطرح کرد، سبقه و جهت‌گیری اسلامی و بعد دینی آن است. اگر از این ویژگی عبور کنیم، شاید تفاوت عمده دیگری کمتر بروز و ظهور داشته باشد و نتوان انقلابی را یافت که در راستای حفظ ارزش‌های دینی و بر پایه آموزه‌های دینی شکل گرفته باشد. در پرتو این مسئله، ویژگی دیگری نیز خودنمایی می‌کند و آن، رهبری انقلاب است که با وصف مرجعیت دینی مطرح می‌شود. این ویژگی را مستقل مطرح نکردم، چون ناشی از وصف دینی بودن انقلاب است. در عصری که نگاه حاکمیتی به دین کلاً کنار گذاشته شده بود و به هیچ عنوان باور به اینکه دین می‌تواند در عرصه حاکمیت و حکومت خود را نشان دهد، وجود نداشت، وقتی در این عرصه به انقلاب اسلامی نگاه می‌کنیم، می‌توانیم به اهمیت و بزرگی این ویژگی پی ببریم.
اهمیت دینی بودن انقلاب نه تنها از عنصر زمان بهره‌مند می‌شود، بلکه ویژگی‌های دیگری نیز دارد که به اهمیت آن اضافه می‌کند. اگر حرکت‌های مردمی در راستای اصلاحات، انقلاب یا جنبش در کنار بعد دنیوی بتواند بعد اخروی را نیز دربر بگیرد، آورده بسیار خوبی می‌تواند داشته باشد. انقلاب اسلامی از رهگذر جهت‌گیری دینی خود، تلاشی بود برای اینکه بعد دنیوی و اخروی را در کنار هم محقق کند. استکبارستیزی و نگاه حمایتی به مظلومین، از دیگر عوامل اهمیت‌زای دینی بودن انقلاب اسلامی است. دور کردن منفعت شخصی یا عدم تمرکز صددرصدی بر منفعت ملی و مدنظر قرار دادن منفعت امت به جای منفعت ملی و لحاظ کردن عنصر امامت و امت، از دیگر ابعاد اهمیت حاکمیت دینی محسوب می‌شود و تأکید پایانی بر در اختیار داشتن مسند زعامت است توسط شخصی که ولی‌فقیه نامیده می‌شود و ویژگی‌های خاصی دارد که بارزترین آنها در جامعه جهانی کنونی، بهره‌مندی از عدالت اجتماعی است.

ایکنا: امروز بعد از گذشت چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، آرمان‌های آن اعم از استقلال و آزادی چقدر تحقق پیدا کرده است؟
راعی: وقتی سخن از آرمان‌های انقلاب به میان می‌آید، دو عنصر و پارامتر باید لحاظ شود؛ یکی مدت زمانی که از طرح یک آرمان گذشته است و دوم، میزان انتظاری که از یک آرمان وجود دارد. این دو عنصر باید در کنار هم دیده شود تا بتوانیم به این سوال پاسخ دهیم که انقلاب اسلامی چقدر در دستیابی به آرمان‌های خود موفق بوده است.
همان‌طور که می‌دانید، استقلال ابعاد زیادی دارد، اعم از سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، داخلی و بین‌المللی. به جرأت می‌توان گفت که در برخی از زمینه‌ها، مدت زمان چهل سال برای دستیابی به استقلال زمان مناسبی بوده است، مثل استقلال سیاسی و فرهنگی. از طرف دیگر، شاید در کشوری مثل مالزی، چهل سال زمان زیادی برای دستیابی به استقلال اقتصادی باشد، ولی واقعیت‌های جمهوری اسلامی را باید در نظر گرفت که با لحاظ آنها، مدت زمان چهل سال برای تحقق استقلال اقتصادی زود هنگام به نظر می‌رسد و شاید نتوان ادعا کرد که انقلاب نتوانسته است به هدف خود یعنی استقلال اقتصادی دست یابد، بلکه می‌توان گفت شاید این مدت زمان برای تحقق آرمان استقلال اقتصادی کافی نباشد. اگر در کنار مدت زمان سپری شده، مشکلات را نیز لحاظ کنیم، به هر حال تحریم واقعیتی است که انقلاب را آزار داده و می‌دهد و محدودیت‌هایی که برای سرمایه‌گذاری در داخل کشور و به تبع آن، محدودیت‌هایی که برای استفاده از توان و ظرفیت داخلی وجود دارد، اگر همه اینها را در کنار هم قرار دهیم، شاید بتوانیم بگوییم که انتظار استقلال مطلق اقتصادی به منظور نشان دادن اینکه انقلاب در زمینه استقلال به آرمان و شعار خود دست یافته است، کمی زود هنگام باشد و باید این فرصت و موقعیت را همچنان برای انقلاب در نظر گرفت تا بتواند در این زمینه نیز به استقلال دست یابد.
از طرف دیگر، وقتی سخن از آزادی سیاسی، اقتصادی، مدنی و اعتقادی به میان می‌آید، دو پارامتر زمان و میزان انتظار نیز در اینجا خود را نشان می‌دهد. در واقع در زمینه‌های مختلف، با روند رو به رشدی مواجه هستیم، البته همواره یک‌سری محدودیت‌ها نیز وجود دارد که روند اعطای آزادی‌ها را با مانع یا چالش مواجه می‌کند؛ مثلاً مواقعی که مسائل امنیتی یا اقدامات تروریستی یا حرکت‌های براندازانه مطرح می‌شود، طبیعی است که با یک‌سری محدودیت‌ها مواجه شویم که در نتیجه آنها، میزان انتظاری که از آزادی در زمینه‌های مختلف وجود دارد، به طور کامل به منصه ظهور نرسد، هر چند این امر نیز بر همه دلدادگان به انقلاب اسلامی مفروض است که استثنائات مربوط به آزادی را با تفسیری مضیق مواجه ساخته و به دنبال تفسیر موسع حرکت نکنند. بنابراین اگر بخواهیم راجع به موفقیت انقلاب در دستیابی به آرمان‌های خود، به‌ویژه استقلال و آزادی قضاوت کنیم، علاوه بر دو پارامتری که پیشتر گفته شد، وجود موانع و مشکلات را نیز باید در کنار آن مورد بررسی قرار دهیم.

ایکنا: منظور از مردم‌سالاری دینی که بعد از انقلاب بر آن تأکید شده است چیست و چه تفاوتی با دموکراسی رایج در غرب دارد؟
راعی: واژه مردم‌سالاری دینی بار عاطفی بالایی را در قبال دموکراسی القا می‌کند. وقتی از دموکراسی سخن می‌گوییم، دو نکته مدنظر قرار می‌گیرد؛ اولاً دموکراسی واژه‌ای متعلق به دنیای غرب است و طبیعتاً اگر در کنار آن بتوان واژه بومی شده‌ای را مطرح کرد که همان فضا یا حتی بهتر از آن را القا کند، گامی به جلو محسوب می‌شود. مردم‌سالاری دینی می‌تواند خود را گامی به جلو در ارتباط با دموکراسی نشان دهد و نشان داده است، چون بومی‌سازی آن در ارتباط با ادبیات دینی مطرح می‌شود. دومین تفاوت مردم‌سالاری دینی با دموکراسی، رابطه عاطفی تنگاتنگ میان حاکمیت و مردم است. وقتی سخن از دموکراسی به میان می‌آید، بیش از آنکه رابطه عاطفی در حاکمیت مطرح باشد، سهم و جایگاه مردم در حاکمیت خود را نشان می‌دهد، ولی در مردم‌سالاری دینی، علاوه بر تبیین جایگاه و نقش‌آفرینی مردم، نگاه عاطفی و کارگزاری نیز مطرح می‌شود.
در برابر مردم‌سالاری دینی، واژه کارگزار نظام یا به عبارت روشن‌تر، خادمین مردم خودنمایی می‌کند و تداعی‌گر این آموزه اسلامی خواهد بود که آن کس که مسئولیتی را برعهده گرفته، بار امانتی را به دوش کشیده و خدمت به مردم را پذیرفته است. در واقع مردم‌سالاری دینی با نگاهی درونی و در قالب واژه بدهکار بودن به مردم، خود را نشان می‌دهد. مردم‌سالاری دینی بیانگر آن است که مسندنشینان قدرت در ذهن و باور خود حس بلندی به نام بدهکار بودن به مردم دارند و به دنبال آن، خود را مدیون مردم می‌دانند تا بتوانند در راستای بدهی بلند خود ایفای وظیفه کنند؛ بنابراین هر چقدر تلاش کنند، به اقناع و رضایت درونی نسبت به کاری که برای مردم انجام می‌دهند نمی‌رسند، بلکه همیشه این سؤال گوشه ذهنشان هست که آیا توانسته‌اند دین خود را در قبال امانتی که پذیرا شده‌اند، ایفا کنند یا خیر. به نظر می‌رسد انتخاب واژه مردم‌سالاری دینی با چنین نگاه و بار معنایی‌ای مدنظر قرار گرفته و دموکراسی انتخاب نشده باشد و مردم‌سالاری دینی علاوه بر ابعاد عاطفی و رابطه عمیق‌تری که میان حاکمیت و مردم در نظر می‌گیرد، نگاه حداکثری حق مردم در تعیین سرنوشت خود را نیز به منصه ظهور می‌رساند.

ایکنا: انقلاب اسلامی در طول حیات خود با چه فراز و فرودهایی مواجه بوده است و چقدر توانسته خود را بازیابی و احیا کند؟
راعی: اگرچه این سؤال به پایش عمیقی نیاز دارد و باید در چهار محور فرصت‌ها، تهدیدها، موانع و ظرفیت‌ها مدنظر قرار گیرد و سخنی کاملاً مفصل است، ولی به نظر می‌رسد می‌توان کمی کلان‌تر به موضوع نگاه کرد، بدین صورت که حرکت انقلاب اسلامی در راستای آرمان‌های خود در طول چهل سال گذشته را مدنظر قرار داده و فراز و فرودهای انقلاب را با فرصت‌ها، تهدیدها، موانع و ظرفیت‌هایی که با آنها روبرو بوده است، سنجیده و نگاه خود را از این وضعیت توسعه داده و کمی کلان‌تر به موضوع نگاه کرده و با توجه به ظرفیت‌های درونی در جمهوری اسلامی ایران و وضعیت بیرونی در خارج از مرزها، موضوع را مورد بررسی قرار دهیم. انقلاب اسلامی گفتمانی را مطرح کرده است که به طور جدی با نظام استکبار در تعارض و چالش بوده و نظام استکبار نیز به طور جدی در برابر این گفتمان ایستاده است. در این فضا و شرایطی که برای انقلاب اسلامی ایجاد شده، باید به قضاوت بنشینیم تا بتوانیم دقیق‌تر فرازها و فرودهای انقلاب را مطرح کنیم.
بالاترین فرازی که انقلاب اسلامی تجربه کرده است، مردم هستند، مردمی که در شرایط مختلف، به‌ویژه جریان 9 دی به بهترین شکل وفاداری خود را به آرمان‌های انقلاب نشان دادند و بزرگترین یا یکی از سخت‌ترین چالش‌هایی را که برای انقلاب اسلامی به وجود آمده بود، به یکی از بزرگترین فرصت‌ها تبدیل کردند. در کنار این فراز، باید به فراز دیگری نیز اشاره کنیم که رهبری عالمانه و حکیمانه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است. شاید این دو را بتوان بهترین فرازهای انقلاب در نظر گرفت که توانسته است حرکت کشتی انقلاب را در مسیری که انتخاب کرده، ادامه دهد.
اگر بخواهیم از فرودها صحبت کنیم، شاید یکی از مهمترین آنها، مسائل اقتصادی کشور باشد. شاید تعبیر بی‌جایی نباشد که بگوییم امروز مسائل اقتصادی به پاشنه آشیل انقلاب اسلامی تبدیل شده و دشمن نیز سرمایه‌گذاری عظیمی را در این زمینه انجام داده است تا بتواند به انقلاب اسلامی لطمه بزند. عملکرد برخی از مدیران در حوزه‌های مختلف اقتصادی، یکی دیگر از فرودهایی است که به دقت تمام عیار نیاز دارد. این واقعیت را باید بپذیریم که مدیر انقلاب اسلامی یعنی مدیری که قصد دارد در برابر سخت‌ترین جریان استکباری و در اوج تلاطمی که در دنیا علیه انقلاب اسلامی ایجاد کرده‌اند، مسائل اقتصادی کشور را مدیریت کند. اگر چنین نگاهی در میان مدیران اقتصادی کشور خود را نشان دهد، طبیعتاً شاهد اتفاقات دیگری خواهیم بود و مطمئناً وضعیتی که در حال حاضر تجربه می‌کنیم، وجود نخواهد داشت.
انتهای پیام

 

captcha