به گزارش خبرنگار ایکنا؛ نشست نخبگانی با موضوع «تحلیل و بررسی تصوف فرقهای در ایران»، امروز، 5 اسفند، با حضور جمعی از اندیشمندان و علاقهمندان در خبرگزاری مهر برگزار شد.
حجتالاسلام حامد آلیمین، پژوهشگر حوزه عرفان و تصوف، در این نشست به بررسی آسیبهای فرقههای متصوفه پرداخت و بیان کرد: در مورد آسیبها صحبتهای زیادی شده است. باید این را بگویم که وقتی در مورد آسیب چیزی صحبت میکنیم، به معنای انکار و رد اصل آن نیست. هر تفکر و جریانی میتواند آسیبهایی داشته باشد و میخواهیم آسیبها را بررسی کنیم تا اصلاحاتی صورت گیرد و سوء تفاهمها برطرف شود.
وی در ادامه افزود: نکته اول این است که تصوف دو بخش دارد؛ یک چیزی که امروز به نام تصوف میبینیم و مسئله دیگری که در طول تاریخ اسلام در میان امت اسلام جاری بوده است، لذا نسبت اینها باید روشن شود. آیا آسیبهایی که تصوف امروز دارد، همانهایی است که دیروز بود؟ یا امروز به آن اضافه شده است؟ البته نمیتوان تصوف را فارغ از نگاه تاریخی بررسی کرد و آن را از تاریخ خود منفک کنیم.
این پژوهشگر حوزه عرفان و تصوف بیان کرد: باید به تاریخ آن توجه کنیم، چون خیلی از بحثهای امروزی نیز جدید نیستند. در طول تاریخ از ابتدای تصوف این اختلافنظرها بوده و تصوف نیز در حال بازسازی خودش بوده است؛ یعنی اگر اهل تصوف به این آسیبها دقت کنند میتوانند اینها را برطرف کنند و انتقادات از آنها نیز بعد از مدتی از بین میرود. مثلاً از ابتدا روی این مسئله که تصوف فرقه هست یا نیست بحث بوده است. متصوفه از خارج از اسلام به عنوان فرقه نگاه میشدند و اینها جدای از سایر مسلمانان بودند. همچنین گاهی نیز خود آنها خود را انسانهای متمایزی میدیدند و اینها «اهل الله» معرفی میشدند و مردم به امور ظاهری میپرداختند.
وی در ادامه افزود: این حالت در میان اهل تصوف بوده و سو استفادههایی از این نگاه نیز میشده است و یک نگاه خودبرتر بینی بوده است و امروز نیز اگر جریان دارد، مسئله جدیدی نیست. برخلاف دیگر علوم اسلامی که فقیه به کتاب فقهی نگاه میکند، یک بحثهای معنویت اسلامی نیز داریم که اخلاقی و عرفانی است و به اینها فارغ از مباحث علمی خود یک جنبه اضافه شده است که عنوان آن جریان اجتماعی است؛ یعنی میگویند آداب و رسومی داریم که مسلمانان ندارند. اگر همه مسلمانان پنج وعده نماز میخوانند، اینها میگویند که این مناسک را ظاهر میدانیم و ما اهل ذکر هستیم.
آلیمین بیان کرد: همچنین شاید بین حسینیه و خانقاه نیز مقایسههای صورت گیرد؛ در این زمینه باید گفت که حسینیه جایی است که همه میآیند و امام حسین(ع) را برای همه میدانند، اما وقتی که بخواهید فلان ذکر را بگویید حتماً باید تحت ولایت و نظر استاد باشد و تعدادش نیز مشخص است و برخی اوقات نیز به صورت جمعی است. بنابراین اینها آدابی میشود که از آدابی که اکثر جامعه به آن توجه دارند فاصله دارد و مردم میگویند که ما این کارها را انجام نمیدهیم.
وی در ادامه افزود: اینها نیز در قالب نمیگنجد و نمیتوان گفت که عزاداری اگر فلان مدل نباشد عزاداری نیست. اینها آداب و رسوم است و صوفیان نیز آداب خاصی دارند که فقها آنرا ندارند و این اتفاق نیز فقط در این جریان است؛ لذا این باعث شد که از ابتدا متصوفه را گروه خاص و یا خارج از دین بدانند. نشانه آن نیز این است که وقتی کتب متصوفه را ببینید، میفهمید که در حال پاسخ دادن هستند که طبقات اهل علم محدثین هستند و ما نیز مانند آنها وارث انبیا محسوب میشویم و علوم آنها را میگوییم. بنابراین این مسئله نشان میدهد که آنها در حال دفع شبهه هستند.
این پژوهشگر حوزه عرفان و تصوف بیان کرد: اگر امروز نیز به قطب بگویید فرقه هستید، ناراحت میشوند و میگویند که ما طریقت هستیم و هزار سال قبل نیز که دستینههای تصوف نوشته شد، با همین رویکرد نوشته شد که میگفتند ما فرقه نیستیم و نباید ما را جدای از دیگران بدانید؛ لذا قصد آنها پاسخ به شبهه و سؤال بوده است؛ لذا این مباحث امروزی نیز جدید نیست. همچنین این سؤال نیز مطرح است که تصوف مذهب هست یا نیست؟ امروزه فقهای ما تصوف را رد میکنند و در جهان اهل سنت نیز بیشترین ردیهها بر علیه تصوف نوشته شده است. در جهان اهل سنت تصوف را روشی خارج از اهل سنت میدانستند و فقها نیز خارج از اهل تشیع میدانند.
وی در ادامه افزود: اشکال به تصوف از نگاه فقها و عالمان شیعی و سنی مشترکالورود است و همه منتقد تصوف بودند که در دین به این شکل نداشتهایم که پیامبر(ص) بنشیند و ذکری را با حالات مشخص بگوید، ولی دستوراتی در مورد کلیات آن داریم، اما به این شکل نبوده است. باید در مورد معضلاتی که خود صوفیه نیز به آنها میپردازند بپردازیم. خود آنها نیز میگویند که انتقاداتی به ما وارد است که باید برطرف کنیم، اما این جریان کمتر در میان متکلمان جریان دارد که چند علت دارد. یکی این است که تصوف تبدیل به بحث اجتماعی شد؛ یعنی از کتابها خارج و عموم مردم نیز داخل آن شدند و در این صورت بحث از خواص جامعه و رهبران نیز خارج میشود.
آلیمین تصریح کرد: مثلاً آسیبشناسی عزاداری امام حسین(ع) را داریم، اما چرا؟ برخی اوقات فقها از نوع عزادارایها ایراد میگیرند که این مدل از عزاداری را در دین نداریم؛ بنابراین چون عموم مردم وارد میشوند و تبدیل به فولکلور اجتماعی میشود، این آسیبشناسی صورت میگیرد. همچنین یکی از چیزهایی که باعث شد تصوف دچار این آسیبها شود این بود که وارد عموم مردم شد و شاید اگر در مورد برخی از کارها از رهبران آنها سؤال شود، میبینید که خیلی موافق نیستند با کارهای خاصی که انجام میشود و برخی اوقات نیز چیزی نمیگویند که اگر بگویند تعداد اندک مریدانشان نیز از بین میروند.
وی در ادامه افزود: نکته بعدی که باعث میشود این مشکل زیاد شود، این است که تصوف بر خلاف دیگر علوم اسلامی که یک کلاسی وجود دارد و استادی میآید و مشکل این است که ادعای شخصی صورت میگیرد که استاد برای خودش سلسهای را قرار میدهد و خود را به پیامبر(ص) میرساند. البته فقها نیز میگویند که ما داریم حرف امام صادق(ع) را میزنیم اما تفاوتی در اینجا وجود دارد و آن اینکه فقیه میگوید از کتاب کلینی میگویم و همه افراد نیز میتوانند این را بررسی کنند و بر این بررسی جای صدق و کذبش برای همگان باز است. اما در تصوف چطور است؟ آن کسی که خود را شیخ میداند میگوید مطلب را از رسول خدا(ص) مطرح میکنم اما میگوید در عالم رویا رسول خدا(ص) را دیدم که گفت این کار را انجام بده و ... . این یعنی آن ادعاهایی که میکند که امروز این شخص ولی خدا است را نمیتوان اثبات کرد و همچنین رد هم نمیشود و شما حرفی را میشنوید و نمیتوانید آن را اثبات کنید.
این پژوهشگر حوزه عرفان و تصوف بیان کرد: چون نظامی بر این جریان حاکم نیست که تایید یا رد کند. در مورد فقه اینطور است که فقیه اجازه اجتهاد دارد و کتب او نیز روشن است اما هیچ وقت شما نمیتوانید یک صوفی را رد کنید. آنها از ظواهر استفاده نمیکنند بلکه از باطن استفاده میکنند که بسیار نیز جذاب است. لذا هر چه خلاف از اینها میبینید، باید تایید کنید. گناه هم اگر انجام دهند، این تصور وجود دارد که حتما چیزی میفهمد که گناه میکند. چون کسانی که مرید میشوند، نمیتوانند انکار کنند. معمولا مریدان نیز مسیری را طی میکنند که از مسیر ظاهری قابل رهگیری نیست. لذا با اساتیدی برخورد دارند و اگر هم چیزی از زندگی خود میگویند خودشان نقل میکنند.
وی در ادامه افزود: یکی از مسیرهای جذاب نیز خواب است. در حالی که استخاره گرفتن و آمدن به خواب، مسیرهایی دارد که میشود از طریقهای انحرافی نیز به آنها رسید، لذا برخیها از مسیرهای نادرست به این امکانات و ... میرسند. یعنی نمیدانیم که اینها از ولایت خدا دارند استفاده میکنند یا شیطان. همچنین اینها میگویند که ما با باطن دین و معنویت کار داریم و شریعت و فقه را به شریعت میسپاریم. میگویند شریعت را از اهل ظاهر بپرسید و طریقت را از اهل آن. البته میبینید که گاها دستورات آنها با شرع نیز گره میخورد و مثلا میگویند که موقع نماز، نماز نخوان بلکه فلان شعر مولوی را بخوان.
آلیمین با طرح این سؤال که چرا فقها اینقدر مخالف متصوفه هستند؟ تصریح کرد: آنها، این مشکلات را دیدهاند و میگویند آنها وارد حوزه شریعت میشوند و با انکار علوم رسمی نیز این کار را میکنند. بالاخره اگر علما علم دارند، نباید با هم تعارض داشته باشند. امروزه در برخی از جریانهای متصوفه میبینیم که به جای خمس بحث دیگری دارند و میگویند شما یک دهه، آن اموال را به شیخ طریقت بدهید. اینها است که حساسیت ایجاد میکند. لذا برخی اوقات فقها میگویند که اصل آن میتواند مشکل داشته باشد.
انتهای پیام