تفاوت‌های میان اخلاق مراقبت امروزی با گذشته
کد خبر: 3815632
تاریخ انتشار : ۰۸ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۷:۰۹

تفاوت‌های میان اخلاق مراقبت امروزی با گذشته

گروه اندیشه ــ یک پژوهشگر حوزه اخلاق به طرح بحث در زمینه اخلاق مراقبت و تفکیک بین اخلاق مراقبت به معنای امروزی آن با چیزی که در گذشته مطرح بوده پرداخت.

به گزارش ایکنا؛ نشست «موانع ترویج اخلاق مراقبت در جامعه مردسالار» روز گذشته، هفتم خردادماه با سخنرانی مصطفی ملکیان، از پژوهشگران حوزه اخلاق برگزار شد.

وی بیان کرد: سؤالی که مطرح می‌شود این است که نظام‌های مردسالار از اخلاق مراقبت چه زیانی می‌بینند که در مقابل ترویج این اخلاق مقاومت نشان می‌دهند و دست جلو را می‌گیرند؟ البته، چون اساساً ادبیات اخلاق مراقبت یعنی مجموعه نوشتار‌ها و گفتار‌ها در باب اخلاق مراقبت در کشور ما بسیار جوان است، در مباحثی که در مجلات و ... در مورد اخلاق مراقبت طرح می‌شود سوءفهم‌های فراوان و خلط مبحث‌های فراوانی را در این زمینه می‌بینم، لذا قبل از اینکه به سؤال بپردازم باید نخست این خلط مبحث‌ها و این ابهام‌ها را از بین ببرم و روشن شود که وقتی می‌گوییم اخلاق مراقبت، به چه معنا است. آن وقت می‌توانیم بگوییم که در مقابل این اخلاق، نوعی مقاومت از ناحیه نظام‌های مردسالار وجود دارد.

اخلاق مراقبت به معنای امروزی

ملکیان با اشاره به اینکه باید تفکیک‌هایی را بین اخلاق مراقبت به معنای امروزی با آن چیزی که در گذشته مطرح بوده داشته باشیم، تصریح کرد: اولین تفکیک این است که باید مراقبت را به عنوان یک پدیده اخلاقی از مراقبت به عنوان یک نظام اخلاقی تفکیک کنیم. یک بحث سر این است که در انسان حسی وجود دارد که یکی از حس‌های اخلاقی است و در طول تاریخ نیز بوده است که جدید هم نیست. در واقع یک حس و احساس اخلاقی است که از آن، به مراقبت تعبیر می‌کنیم و قدما از آن به تیمارداری، غم‌گساری و غم‌خواری تعبیر می‌کردند؛ لذا این امر جدیدی نیست و این غم‌خواری، به این معنا یعنی من دغدغه نیک‌زیستی یک نفر را داشته باشم. اگر نسبت به نیک‌زیستی و نیک‌بود او دغدغه داشته باشم، در این‌صورت می‌گویم که نسبت به او غم‌خواری و مراقبت دارم و این احساسی است که هر کسی ممکن است نسبت به دیگران داشته باشد که دغدغه نیک‌باشی آن‌ها را دارد.

این پژوهشگر اخلاق بیان کرد: مثلاً دغدغه‌ای که والدین نسبت به فرزندان دارند، یکی از مصداق‌های مراقبت است و این حس اخلاقی است که در طول تاریخ بوده و هست. همچنین از لحاظ اخلاقی نیز مورد تأیید است. اما آن چیزی که جدید است، اینکه اصلاً مبنای تمام اخلاق مراقبت باشد، نه اینکه یکی از حس‌های اخلاقی ما مراقبت باشد و در کنار دیگر حس‌های اخلاقی قرار گیرد. نه اینکه یکی از فضایل آدمی این فضیلت دغدغه‌مندی نسبت به نیک‌زیستی دیگران باشد، بلکه بگوییم تمام اخلاق از آبشار مراقبت سرازیر می‌شود و مبنای کل اخلاق است؛ یعنی عدالت کل اخلاق نیست، چیز‌های دیگری که نامزد شده‌اند تا مبنای اخلاق باشند نیز مبنا نیستند، بلکه مبنای اخلاق، یعنی مادر اخلاق و به تعبیر دیگر، آبشاری که تمام اخلاق از آن سرازیر می‌شود، فقط مراقبت است.

ملکیان بیان کرد: البته سابقه این بحث بسیار اندک است. آن چیزی که الان محل بحث است نیز مورد اول نیست، یعنی یکی از حس‌های اخلاق ما، باید دغدغه‌مندی نسبت به دیگران باشد، اما محل بحث نیست، بلکه محل بحث این است که تمام اخلاق را بر مبنای حق، عدالت، وظیفه، نتیجه و ... استوار نکنید، بلکه کل آن را بر اساس مراقبت قرار دهید. این تفکیک اول است و لذا اینکه بگوییم مراقبت، سخن نویی نیست، ناشی از عدم فهم مسئله است که مراقبت به عنوان یک مکتب اخلاقی جدید با مراقبتی که از قدیم‌الایام بوده متفاوت است.

وی در ادامه افزود: تفکیک دیگری که باید صورت گیرد این است که در روزگار قبل از قرن بیستم و مثلا در قرون نوزده، هجده و هفده در اروپا و در شرق مانند بودا، در ۲۸۰۰ سال قبل مفاهیمی بوده که به مفهوم مراقبت امروزی شبیه هستند، اما باز هم با این مراقبت فرق دارند. شباهت دارند، اما تفاوت هم دارند. بودا قائل بود به اینکه باید نسبت به همه موجودات زنده، شفقت بورزیم و آن چیزی است که در متون فلسفه اخلاق به شفقت یاد می‌شود. شفقت بودائیان، نزدیک به مراقبت امروزی است، اما با آن تفاوت‌های لطیفی دارد؛ لذا شفقت بودائیان نیز محل بحث نیست. در ادبیات دینی نیز رحمانیت و رحیمیت خدا را ترجمه می‌کنند به این که خدا شفقت دارد و می‌خواهند بگویند، رحمتی که در اسلام مطرح است نیز نزدیک به شفقت بودا است، اما این نیز با مراقبت تفاوت جدی دارد.

این پژوهشگر اخلاق تصریح کرد: در میان آرائی که در این باب بوده است، فقط نظر یک فیلسوف نزدیک به مراقبت امروزی است و او نیز «شوپنهاور» است که گرایش‌های او زن‌ستیزانه بوده، اما اخلاق را در یک مفهوم زنانه مبتنی کرده است و تنها اندیشه‌ای که نزدیک به مراقبت امروزی است اندیشه شوپنهاور است. پس تفکیک دوم این است که مراقبتی که امروزه به عنوان نظام اخلاقی محل بحث است با شفقت بودایی و رحمانیتی که در اسلام است، تفاوت دارد.

ملکیان در ادامه افزود: تفکیک سوم این است که در مراقبت، یک مراقِب و یک مراقبت شونده داریم. یک کسی است که مراقِب است و مثلا من برای او مراقبت شونده می‌شوم. در روایت‌های امروزی، مراقب و مراقبت کننده انسان است و مراقبت شونده انسان یا انسان‌های خاص هستند و نه همه انسان‌ها. در تلقی‌های امروز، اینطور است و مخصوصا در گرایش‌های فمنیستی که وجود دارد اینطور است که همیشه مراقبت‌کننده را انسان می‌دانند، اما مراقبت شونده را انسان یا انسان‌های خاص در نظر می‌گیرند. اما در اندیشه اصلی، مراقبت اینقدر محدوده تنگی ندارد. اولا در اندیشه اصلی مراقبت، مراقبت کننده هم می‌تواند انسان و هم می‌تواند نگرش‌های انسانی و یا رفتار‌های انسانی باشد. یعنی هم می‌شود مراقبت را به من نسبت داد و هم به نگرش‌ها و رفتار‌های من؛ بنابراین مراقبت‌گر فقط خود من نیستم، بلکه نگرش‌ها و رفتار‌ها نیز می‌توانند مراقبت کننده باشند یا نباشند.

وی تصریح کرد: در باب مراقبت شونده نیز انسان‌های خاص مراقبت شونده هستند، اما همه موجودات زنده یعنی حیوانات هم می‌توانند دریافت کننده مراقبت تلقی شوند. یعنی می‌شود نسبت به حیوانات نیز ارتباط مراقبت‌گرایانه داشت که آن‌ها را نیز تحت پوشش مراقبت خود گرفت. همچنین نهاد‌های اجتماعی نیز می‌تواند از مراقبت انسان برخوردار شوند. حتی نسبت به افکار نیز می‌توان مراقبت داشت؛ بنابراین دریافت کننده منحصر در انسان‌های خاص نیست، انسان‌های خاص و همه حیوانات و نهاد‌های اجتماعی و حتی افکار نیز می‌توانند از مراقبت من و شما برخوردار شوند.

ملکیان در ادامه افزود: تفکیک دیگر این است که همه مفاهیم مانند شفقت و ... که بیان شد، همه آن‌ها فقط بعد عاطفی داشتند و مراقبت امروزی هم بعد عاطفی و هم بعد معرفتی دارد. یعنی وقتی می‌شود گفت نسبت به شما مراقب هستم که هم عواطف خاص و هم معرفت خاصی نسبت به شما داشته باشم. یک پدر را در نظر بگیرید که مسلما به جهت عاطفی به فرزند خود علقه دارد، اما لزوما از این علقه بر نمی‌آید که موقعیت بچه را ادراک می‌کند. یعنی می‌شود که من عاطفه مثبت شدیدی نسبت به شما داشته باشم، اما این عاطفه با معرفت خاصی همراه نباشد و به سود شما عمل نکنم. آن مفهومی که امروزه در آثار فلاسفه اخلاق که معتقد به مکتب اخلاقی مراقبت هستند این است که من نسبت به شما، بعد عاطفی و معرفتی می‌خواهم.

وی تصریح کرد: بعد عاطفی این است که در من، به معنای دقیق کلمه شور و التهاب درونی وجود داشته باشد که ببینم آیا شما خوب زندگی می‌کنید یا خیر و آیا زندگی شما از خوشی برخوردار است یا نیست. اگر تب‌و‌تاب و هیجان درونی نسبت به این مسئله دارم، آن‌وقت بعد عاطفی من از این لحاظ نقصی ندارد، لذا بعد عاطفی یعنی تو باید در خود نسبت به او التهاب درونی ایجاد کنی که ببینی او چگونه روزگار می‌گذارند.

ملکیان با اشاره به بعد معرفتی بیان کرد: بعد معرفتی اینطور است که من نسبت به سه چیز شما باید معرفت داشته باشم. معرفت و فهم نیز با یکدیگر فرق دارند، اما فلاسفه این اخلاق، گاهی بر معرفت و گاهی بر فهم تکیه دارند، اما در عین حال مشترک هستند، چون هر دو از سنخ شناخت محسوب می‌شوند و باید به سه چیز شما معرفت و یا فهم و یا معرفت و فهم داشته باشم؛ یکی نسبت به اوضاع و احوال شما است. اینکه شما الآن چه توانایی‌های جسمانی دارید؟ چه توانایی‌های ذهنی دارید؟ و شما الآن در چه محیطی قرار گرفته‌اید؟ به این مجموعه، فهم به موقعیت می‌گویند. دوم این است که باید به نیاز‌های طرف مقابل توجه کنم. باید فهمید که چقدر نیاز‌ها و خواسته‌ها همسویی دارند؛ لذا باید سعی شود که این نیاز‌ها را برآورده کرد. اما سومین مورد این است که من چقدر به طرف مقابل کمک و چقدر خدمت کرده‌ام.

وی در ادامه افزود: این تفکیک این‌گونه است که فرق است بین این مراقبتی که امروز می‌گوییم با آن چیزی که قبلاً مطرح بوده است. این مراقبت بعد معرفتی و عاطفی دارد و بعد معرفتی نیز سه نکته دارد؛ یعنی باید نسبت به موقعیت شما فهم داشته باشم و نیاز‌های شما را بفهمم و اینکه فرق است بین خدمت و کمک و هر آنی باید خودم را آماده به خدمت به شما بدانم.

ملکیان بیان کرد: نکته دیگر این است که اخلاق مراقبت که محل بحث است باید توجه کنیم که با سه مکتب اخلاقی امروزی چه نسبتی دارد. تا قبل از اینکه اخلاق مراقبت پیش آید، سه مکتب اخلاقی بزرگ داشته‌ایم و کسانی گمان کرده‌اند که اخلاق مراقبت، یک مکتب چهارم است، اما خیر این گونه نیست و اخلاق مراقبت یکی از مصادیق یکی از مکاتب اخلاقی قبلی است. همه مکاتب یا اخلاق نتیجه، یا وظیفه و یا فضیلت هستند و این‌ها سه مکتب اخلاقی بزرگ محسوب می‌شوند.

انتهای پیام

captcha