به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین علی نصیری، استاد حوزه و دانشگاه، 31 تیرماه در ادامه مباحث تفسیری خود در فضای مجازی، با اشاره به تعبیر قرآنی «يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا»، گفت: این تعبیر نظیر تعبیر «کذَلِک یضِلُّ اللَّهُ مَنْ یشَاءُ وَیهْدِی مَنْ یشَاءُ» در سوره مدثر است. با این تفاوت که در سوره مدثر، بدون گزارش دادن از شمار افراد، ضلالت و هدایت به مشیت الهی تعلیق شده است، اما در این آیه از شمار ضلالت و هدایت از سوی خداوند سخن به میان آمده است.
وی افزود: خداوند در این آیه چنان که دأب او در سرتاسر قرآن است، از ذکر دقیق شمار گمراهان و هدایتیافتگان در پی تمثیل به پشه اجتناب کرده است؛ زیرا افزون بر آنکه با فخامت سخن سازگاری ندارد، عدد و رقم در عصر نزول آیات و تا روز قیامت پیوسته میتواند در حال تغییر باشد.
نصیری بیان کرد: چگونگی استناد اضلال به خداوند مهمترین پرسش درباره این آیه و آیاتی از این دست است که چرا خداوند ضلالت را به خود نسبت داده است؟ مراد از این پرسش، آن است که چون خداوند منشأ همه خیرات، برکات و نماد رحمت در هستی است، آن چه سزاوار اوست، هدایت کردن بندگان است، نه گمراه ساختن او!.
وی اضافه کرد: از خداوندی با رحمت، فضل و لطف بیکران شایسته نیست که خود دست به گمراه کردن بندگان خود اقدام کند؛ به ویژه آنکه بندگان خود به اندازه کافی در زمینهسازی بیچارگی و نگونساری خویش دخالت دارند! در پاسخ به این پرسش، 5 دیدگاه از سوی مفسران ارائه شده است.
استاد دانشگاه علم و صنعت در تشریح دیدگاه نخست اظهار کرد: اشاعره که حسن و قبح عقلی را مردود میدانند و مجبور بودن آدمیان در کارهای خود را هر چند با اصطلاح «کسب» مورد پذیرش قرار دادهاند، در برخورد با این دست از آیات معتقدند که انتساب اضلال به خداوند هیچ مانعی ندارد؛ زیرا اگر گفته شود که انتساب فعل اضلال به خداوند قبیح است، به آنان گفته میشود که ما حق نداریم درباره زیبایی و زشتی افعال الهی اظهار نظر کنیم و هر چه آن خسرو کند، شیرین بُوَد!
نصیری افزود: وقتی خداوند در قرآن به صراحت اضلال را به خود نسبت میدهد، پس میتوان دریافت که اضلال امر نکوهیدهای نیست؛ زیرا «الحسن ما حسنه الشارع و القبیح ما قبحه» چنان که کسی مدعی شود که اضلال الهی عملاً به معنای سلب قدرت از بندگان و مجبور بودن آنان در گزینش ضلالت است.
استاد حوزه علمیه اضافه کرد: اشاعره میگویند ما اساساً با تفسیری که عدلیه برای اختیار ارایه کردهاند، مخالفیم و معتقدیم که همه کارها در عالم با خواست و اراده خداوند انجام میگیرد و بندگان جز «کسب» هیچ ارادهای از خود ندارند. از این جهت حتی اگر اضلال به مجبور شدن بندگان در انتخاب گمراهی منتهی شود، مانعی نخواهد داشت. با توجه به اینکه دیدگاه اشاعره در تحلیل حسن و قبح و نیز در مجبور دانستن آدمیان از اساس باطل و مردود است، این دیدگاه قابل دفاع نخواهد بود.
وی در تشریح دیدگاه دوم، گفت: فراء میگوید استناد ضلالت و هدایت به خداوند ادامه سخن کافران است و در حقیقت آیه چنین است: «وَأَمَّا الَّذِینَ کفَرُوا فَیقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا یضِلُّ بِهِ کثِیرًا وَیهْدِی بِهِ کثِیرًا»؛ یعنی کافران میگویند خداوند از تمثیل به پشه چه مقصودی دارد که باعث گمراه ساختن و هدایت بسیاری شده است و آنگاه خداوند در پاسخ آنان فرمود: « وَمَا یضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِینَ».
وی افزود: این دیدگاه هم مردود است؛ زیرا اولاً چگونه کافران خود حاضرند اعتراف کنند که خداوند از طریق تمثیل به پشه بسیاری را گمراه کرده است؟ چگونه آنان برای خداوند نقش مثبت هدایتگری را اذعان میکنند؟ ثانیاً در سوره مبارکه مدثر که آیهای نظیر آیه مورد بحث بازتاب یافته، چنین آمده است: «وَلِیقُولَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْکافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا کذَلِک یضِلُّ اللَّهُ مَنْ یشَاءُ وَیهْدِی مَنْ یشَاءُ» (مدثر، 30 – 31).
نصیری ادامه داد: در این آیه چنان که پیداست، واژه «کذَلِک» میان سخن بیماردلان و کافران و سخن خداوند فاصله انداخته که نشان میدهد که ادامه گفتار دیگر سخن بیماردلان و کافران نیست. ثالثاً: در آیاتی نظیر آیه «قُلْ إِنَّ اللَّهَ یضِلُّ مَنْ یشَاءُ وَیهْدِی إِلَیهِ مَنْ أَنَابَ» (رعد، 27) بدون آنکه حکایتی از گفتار کافران در بین باشد، ضلالت و هدایت به خداوند نسبت داده شده است.
انتهای پیام