یکی از موضوعات مهم در دینورزی رابطه دین و جامعه است. آیا در شرایط بحرانی این رابطه دچار نوسان میشود؟ کرونا به عنوان یک بحران در جوامع بشری منشأ چه تغییراتی خواهد شد؟ آیا میتواند دینورزی را دچار چالشهای اساسی میکند یا به تعبیر کلیتر فرهنگی را دچار تغییرات بنیادین خواهد کرد؟ بر رفتار دینداران چگونه تأثیر خواهد گذاشت؟
در همین راستا با خسرو باقری، استاد دانشگاه تهران، گفتوگو کردیم. وی معتقد است که ارتباط دوگونه افقی و عمودی است. ارتباط افقی ارتباط انسان با دیگر انسانها و بحرانهاست و در ارتباط عمودی هم انسان با خدا ارتباط دارد؛ انسان حتی در این شرایط باید این دو رابطه را با هم ببیند و اگر جانب یکی از آنها را بگیرد، دچار انحراف میشود. در ادامه گفتوگویی را که با وی داشتهایم میخوانید؛
ایکنا ـ کووید-19 که جهان را درگیر خودش کرد و به تبع آن ایران هم درگیر آن شد، طبیعتاً تأثیراتی بر جوامع از جمله حوزه دین و فرهنگ خواهد گذاشت. نسبت دین و جامعه در جهان کرونایی چگونه است؟
در حالت کلی دین و جامعه روابطی با هم دارند. البته روابطی در محدوده آن چیزی که دین میتواند نظر بدهد که خود این هم مسئله قابلی بحثی است که حیطه دین چه چیزی است؟ اما به هر صورت یا حداقل دین درباره همه مسائل جامعه که نظر نمیدهد، اما در همان حد پیامی که دیندار میخواهد ارتباطی بین دین و مسائل جامعه برقرار میشود، اما کرونا یک پدیده آسیبزا برای بشر و به تعبیر دینی یک شر است.
در ادیان و مباحث فلسفه دین بحثی به نام شر داریم که آیا این شر هست یا نیست. نسبت و جایگاه این شر معمولاً مورد بحث بوده است، مثلاً در ادیان ثنوی منشأ مستقلی برای شر و خیر قائل هستند. ادیان توحیدی هم ممکن است دو جور باشد یکی توحیدیای باشد که بنیاد همه چیز را شر بداند و یک توحیدی باشد که بنیاد همه چیز را خیر بداند که در این حالت شر یک حالت جانبی و عارضی پیدا میکند.
در قرآن که کتاب آسمانی ما مسلمانان است، تعبیر شر به کار رفته؛ مثلاً پناه بردن به خدا از شر ماخلق در آیه «مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ». این نشان میدهد که به هر حال کرونا به عنوان یک پدیده آسیبزا برای انسان در مفاهیم دینی در مقوله شر قرار میگیرد. حالا بسته به اینکه دین مورد نظر چه برداشت و جایگاهی برای شر قائل شود، نسبت انسان یا جامعه انسانی با این پدیده طبق آن تعریف خواهد بود.
ایکنا ـ موضوع شر که در قرآن کریم و ادیان دیگر وجود دارد، دقیقاً به چه معناست؛ مثلاً پدیدهای مانند کرونا وقتی به عنوان یک شر لحاظ میشود، میتواند در برداشتها یا قرائتهای ما از دین چه تأثیری داشته باشد؟
در قرآن پناه بردن از شر مطرح شده است: «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ، مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ» به شر ماخلق؛ یعنی از شر هر آنچه که خداوند آفریده است. به هر حال کرونا هم یکی از آفریدههای خداست. اگر در جهان موجود باشد و از آن یکسری مشکلات صادر شود، مخلوق خدا میشود. منتها من شر ماخلق، یعنی انگار شر نیستی میشود؛ یعنی یک موجودی برای موجود دیگر میتواند آسیبزا باشد؛ مثلاً خود آن موجود فی حد ذاته شر باشد، بحث دیگری است و ممکن است از این سخن مستفاد نشود.
ایکنا ـ یعنی در نسبت با موجودی دیگر این معنی دارد؟
بله، همان طور که ممکن است دیواری فروبریزد و سر ما بشکند، برای ما شر است. اما خود آن دیوار فی حد ذاته ممکن است شر نباشد. این تعبیری که در اینجا به کار رفته است؛ یعنی من شر ماخلق، شری که در نسبت با ما به ظهور میرسد. این نشان میدهد که به لحاظ تفکر دینی شر امری ثانوی است؛ یعنی در نسبت میان موجودات پیدا میشود. نکته دیگر اینکه انسان طبیعتاً از این شر فرار میکند. حالا یک وجه این فرار پناه بردن به خداست و در واقع جنبه معنوی و الهیاتی قضیه این میشود که انسان خدا را به عنوان مأمن خودش در مقابل شر در نظر میگیرد.
خدا توفیقی ایجاد کند که انسان از این شر در امان باشد، اما این وجه معنوی داستان است؛ یعنی انسان به لحاظ روحی احساس یک پناهگاه بکند. این مهم است چون الان درباره کرونا هم گفته شده است که آرامش انسان در برخورد با آن و مهار استرس خیلی مهم است؛ یعنی اگر انسان احساس یک پشت و پناه جدی کند، اطمینان و آرامش بیشتر پیدا میکند تا اینکه احساس بیپناهی بکند و احساس کند که مورد هجوم واقع شده است و هیچ پناهگاهی هم ندارد. این جنبه معنوی هم در فهم این پدیده و هم در نحوه مواجه شدن با آن میتواند نقشی را ایفا کند، اما جنبه دیگری هم هست و آن این است که انسان در رابطه با این شرها، اولاً باید پرهیز مناسب را کند و تا آنجایی که روابط بین موجودات مطرح است.
یکی رابطه بین انسان و خدا بود که اشاره کردم؛ یک رابطه هم بین انسان و موجودات است. به عبارت دیگر میتوان گفت یک رابطه افقی است. در رابطه افقی بین موجودات انسان باید خودش را از شرّ با تدابیر خودش مصون نگه دارد؛ یعنی نباید بگوید که چون به خدا توسل کردم پس هیچ کاری نمیکنم. یادآوری آن داستان حضرت علی(ع) است که در زیر یک دیوار کج نشسته بود و وقتی متوجه شد که دیوار کج و ممکن است که فروبریزد، سریع جایش را عوض کرد. فرد تقدیرگرایی در آنجا پرسید که چرا جایتان را عوض کردید، بالاخره اگر خدا بخواهد آسیب بزند میزند، اگر نخواهد نمیزند.
اما ایشان اشاره کرد: «أَفِرُّ مِنْ قَضَاءِ اللَّهِ تَعَالَى إِلَى قَدَرِهِ»؛ یعنی من از قضای خدا به قدرش پناه میبرم، قضا یعنی اینکه حکم است؛ یعنی اگر حکم شده که این دیوار میخواهد بریزد میریزد و سر آدم هم میشکند، اما قدر یعنی همین نسبتها؛ یعنی همین رابطه ما با موجودات دیگر. ما وقتی فاصلهمان را از این دیوار زیاد کنیم، دیگر در معرض تهدید نخواهیم بود. این نشان میدهد که ما در رابطه با کرونا در رابطه افقیمان باید تمام جوانب پرهیز مؤثر را هم بشناسیم و هم به کار بگیریم و آن را به توکل به خدا موکول نکنیم. این دو تا یک مغالطه است؛ یعنی در واقع رابطه افقی را با رابطه عمودی اشتباه کردن است. در حالی که این دو دو داستان متفاوت است که هرکدام در جای خودش باید تعریف شود.
در نتیجه کلیه تدابیر پرهیزی، درمانی و مهار آن از طریق یافتن واکسن و غیره در آن رابطه افقی قرار میگیرد و دین هم ما را از این رابطه بازنمیدارد، بلکه حالا به تعبیر سخن حضرت امیر تشویق هم میکند که ما این تقدیرها و نسبتها را بشناسیم و آنها را به کار بگیریم. لذا اگر در تفکر دینی این رابطه عمودی و افقی را اشتباه بگیریم که گاه افراد این کار را میکنند یک نوع خطاست و آسیب آن هم به ما میرسد. بنابراین اینها را منفک از هم نمیتوان به کار گرفت.
ایکنا ـ وقتی به تاریخ بشر نگاه میکنیم، بیماریهایی مانند وبا که حالت اپیدمی داشتند دچار تغییرات بسیاری در تاریخ بشریت شدهاند؛ مثلاً وبا در تاریخ مسیحیت منشأ تغییرات زیادی میشود. همچنین وبا در تاریخ کشورمان هم انقلاب مشروطه و بعد از آن نوگرایی و تجدد را به دنبال دارد. به تعبیری یک نوگرایی دینی را که از ابوالحسن فروغی شروع میشود شاهدیم. آیا کرونا هم مانند وبا میتواند منشأ تغییراتی شود، زیرا همان طور که امیرارسلان افخمی میگوید وبا موجب شیوع مدرن شد و به گفته دکتر فراستخواه کرونا هم میتواند منشأ پسامدرن باشد و دینداری هم شاید یک دینداری پراگماتیکتر شود. نظر شما در این باره چیست؟
فکر میکنم که اولاً نباید آن اشتباه را کنیم؛ یعنی خیال نکنیم که حالا به جای توسل به خدا مردم میفهمند که باید بروند و آمپول بزنند. البته فهم غلطی از دین همیشه هست و افرادی این گونه هستند و اینها طبیعتاً به این نتیجه میرسند که اگر قرار باشد بنشینیم و فقط از خدا شفا بخواهیم و بعد هم ببینیم که خبری نمیشود، ناگزیر میشویم که سراغ درمان برویم، اما این نوعی بدفهمی دینی است. اگر هم چنین چیزی برای جامعه باب شود، میتواند به صورت انحرافی منجر به این شود که بگوییم که پناه بر خدا را رها کن و برو سراغ دوا و درمان، در حالی که به نظرم جنبه عمودی و افقی در یک نگاه نهایی باید با هم قابل جمع باشند؛ یعنی ما نگوییم که چون این پدیده ایجاد شد، دینداران متوجه میشوند که از خدا کاری ساخته نیست و میروند و سکولار میشوند و... نه به این صورت نیست. هرچند ممکن است که سکولار هم شوند یا اینکه پراگماتیک شوند. پراگماتیک شدن انحرافی است از جنبهای دیگر.
انحراف اول این است که خیال کنیم جنبه عمودی و افقی رقیب هم هستند که حالا برویم سراغ افقی و پراگماتیست بشویم. در حالی که فکر میکنم اگر قرار باشد که اتفاق درستی بیفتد باید این ارتباط افقی و عمودی را جمع درستشان را بیاموزیم و بدانیم که پناه بردن به خدا جایگزین دارو و درمان نیست، ولی با آن قابل جمع است.
باید دید که مثلاً در اکثریت یک جامعه دینی کدام نگاه حاکم است. اگر نگاه اول حاکم باشد که خدا را میخواهد به جای اسباب بنشاند، ممکن است به عملگرایی منجر شود که به نظرم خطایی در سطح خطای دیگر است. به هر حال کار درست این است که ما فهممان را از ارتباط شرّ و خدا و شر و انسان تصحیح کنیم و به جمع دو حالت با یکدیگر برسیم.
ایکنا ـ در رفتار دینی دینداران در جامعه در زمان کرونا و پساکرونا چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا این رفتارها تغییرات جزئی خواهد کرد یا کلی؟
اگر ببینیم که در جامعهمان کدام فکر دینی غالب بوده است. جریانهایی در این زمان میگفتند که در مراسم امام حسین(ع) کرونا شیوع نمییابد. اینها دارند یک برداشت غلط از دین را مطرح میکنند؛ یعنی فکر میکنند که اگر به خدا متوسل شویم، دیگر اسباب و وسایل در ما اثر نمیکنند، حداقل که این دو اصلاً با هم ارتباطی ندارند. طبیعتاً اگر برخورد عاقلانه کنیم، این قشرها در جامعه باید رفتارشان اصلاح شود. منظورم این است که نمیتوانیم بگوییم بعد از کرونا مردم دیندار پراگماتیست خواهند شد. این بستگی به این دارد که تفکرشان چگونه باشد، مثلاً من الان دیندارم اصلاً من قبل از کرونا و بعد از کرونا فکرم این نبوده که بگویم چون چنین شد، خدا را کنار بگذاریم و به سراغ دوا و درمان برویم.
وقتی ما ارتباط افقی و عمودی را با هم قابل جمع میدانیم، در رفتار دینی ما تغییر ایجاد نخواهد کرد؛ یعنی ما هنوز احساس اتکای بنیادی به خدا را خواهیم داشت و در کنار آن تقدیرها و روابط را بررسی و نسبتهایمان را با این پدیده مطالعه و خودمان را در مقابل آن مصون کنیم. حالا باید ببینیم که در جامعه دیندار ما کدام فضا غالب بوده است. البته هر دو هست. برخی از اقشار آن حالت را دارند که میخواهند خودشان را با پناه بردن به خدا از دوا و درمان مصون نگه دارند، اما فکر میکنم این خط غالب در دینداران ما نیست، بلکه خط نسبتاً محدودتری است.
ایکنا ـ آیا در این زمان تکثر دینداری بیشتر نمیشود؟ یعنی قرائتهای مختلف از دین بیشتر نمیشود؟
چرا، برداشتهای مختلفی که وجود داشته است، میتواند تعدادشان بارز شود؛ یعنی اگر عدهای معتقدند که با توسل به خدا میتوانیم مصونیت پیدا کنیم و عدهای هم معتقدند که نه اصلاً باید برویم سراغ تدابیر علمی و مورد دیگر اینکه بگوییم اینها با هم قابل جمع هستند که طرفدارانی هم در جامعه دارند. مثلاً الان در همین فضاهای مجازی میگویند که کفار دارند برای مؤمنان دارو درست میکنند؛ یعنی میخواهند بگویند که علم کار را انجام میدهد؛ یعنی یک عده علمگرا هستند و معتقدند که مشکل را فقط باید علم و دانشمندان حل کنند که به این صورت به حاشیه میرویم. عدهای دیگر میگویند که نه، خدا باید حل کند و پناه ما خداست. تمام وسایل دست خداست. اگر آن حالت چندوجهی را قبول کنیم عدهای هم میگویند که پناه جستن به خدا یک کار میکند که دارو نمیکند و دارو هم یک کار میکند که پناه جستن به خدا آن کار را نمیکند و این دو مکمل هم هستند. این امکان هست که بین این سه قرائت رقابتی برقرار شود، چون هر کدام طرفدارانی دارند. منظورم این است که در فضای دینی جامعه نمیتوانیم بگوییم که آن حالت غالب عبارت است از اینکه پناه بردن به خدا کافی است. فکر میکنم این حالت غالب نباشد و کسان و افرادی که از این دیدگاه حمایت کردند، به نظر میرسد که در جامعه اقلیت باشند نه اکثریت.
ایکنا ـ معمولاً در جوامع در زمان بحران اسطورهها و به تعبیری لایههای زیرین جامعه خودنمایی میکنند. آیا این امکان وجود دارد که اسطورهها و استعارههایی که پشت برخی از این رفتارها هستند خودنمایی و بروز کنند و گرایشی به ماوراءالطبیعه ایجاد شود؟ در واقع همان چیزی رخ دهد که به گفته «اینگلهارت» وقتی امنیت حیاتی انسان به خطر میافتد، اسطورهها خودشان را نشان میدهند.
با این بحثی که کردیم و به تعبیر شما آن اسطوره یا ایدهای که در زیر این جریان پنهان است، میتواند خودش را نشان بدهد، اما این ایده به خودی خود پشت یک جریان پنهان نیست، بلکه این آدمها برداشتهایشان مختلف است و اگر هم ایدهای در کار باشد همین برداشتهای رقیب است که به سه تا از آنها اشاره کردم.
این سه ایده میتوانند در پس این جریان بروز کنند چنانکه بروز کردهاند. در این ایام حوادثی در کل دنیا در فضای مجازی بروز یافته، مثلاً عدهای مناجات میکنند و توجهشان به عالم ماورائی قوی شده است. ایده دیگری هم هست که خدا را رها کنیم، اعتقادات را کنار بگذاریم و به سراغ علم، عالم و دانشمندان برویم. در نتیجه جریانهای حادی مانند کرونا میتواند ایدههای انسان را که از آن برداشت میشود بروز دهد. میتوانیم هر سه نوع را انتظار داشته باشیم.
گفتوگو از خداداد خادم
انتهای پیام