سعید مستغاثی، کارشناس، مؤلف و مستندساز سینما و تلویزیون، در گفتوگو با ایکنا، با بیان اینکه تبلیغات تلویزیون مروج زندگی غربی است، اظهار کرد: درباره رویکرد سریالهای نمایشی به سبک زندگی ایرانی و اسلامی نمیتوان نظر قاطعی داد، چون در برخی آثار سادهزیستی است که روی آن تأکید شده و در آثار دیگر روشی که منظور بوده، همسویی با زندگی غربی است.
وی افزود: درباره تبلیغات تلویزیونی وضعیت کاملاً متفاوت است، چون آنچه دیده میشود با سادهزیستیای که دین مبین اسلام بر آن تأکید دارد همسو نیست و دقیقاً در خدمت سبک زندگی غربی است، حتی میتوان گفت در برخی از آثار اشرافیگری ترویج میشود!
رواج اسامی غربی در تبلیغات تلویزیونی
داور سابق جشنواره فیلم فجر اضافه کرد: وقتی از سبک زندگی غربی در تبلیغات تلویزیونی حرف میزنم تنها به وسایل و امکانات زندگی اشاره ندارم، بلکه در آثاری حتی روی اسامی هم، شکلی غربی حاکم شده است، در حالی که در گذشته روی اسامی دقتی ویژه صورت میگرفت تا نامهای غربی و فرنگی در تبلیغات تلویزیونی ترویج نشود، ولی امروز به راحتی اسامی فرانسوی و انگلیسی استفاده میشود!
رئیس سابق انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی با بیان اینکه رایجترین اسم در انگلیس «محمد» است، گفت: چندی پیش آماری از طرف انگلیسیها رسانهای شد که در آن کشور اسم محمد، بالاترین میزان را در بین اسامی داراست. البته منظورم این نیست که مسیحیها اسم محمد را روی فرزندشان میگذارند، بلکه مسلمانان انگلیس روی اسم محمد تعصبی خاص دارند. این نکتهای جالب است، چون مسلمانان آن کشور کاملاً با فرهنگ غربی درآمیخته شدهاند، اما باز هم روی اسم فرزندشان دقتنظر دارند، درحالیکه در کشور مسلمان ما چنین نیست.
این منتقد سینمایی ادامه داد: بگذارید مثالی دیگر بزنم. در استرالیا سال گذشته اولین و محبوبترین خوراک، غذای حلال بود. این موضوع نشان میدهد در فرهنگ غربی گرایش به سمت غذاهای حلال که بخشی از فرهنگ اسلامی را شامل میشود وجود دارد، اما در داخل کشورمان حتی در شکل خوراک نیز گرایش به سمت فرهنگ غربی دیده میشود. در همین رابطه باید نکتهای دیگر را متذکر شوم. زندگی که در تبلیغات تلویزیونی شاهد آن هستیم تنها بخشی بسیار کوچکی از کشور را دربرمیگیرد، زیرا عمده مردم چنین نیستند، پس چرا باید رسانه ملی توده مردم را نادیده بگیرد و تنها برای درآمدزایی خود مروج اشرافیگری باشد؟
درآمدزایی بهانهای موجه برای اقدامات سیما نیست
این منتقد بیان کرد: وقتی درباره دلیل چنین تبلیغاتی از مسئولان تلویزیونی سؤال میشود آنها درآمدزایی را بهانه میکنند و میگویند در شرایطی که بودجه آنها کاهش پیداکرده و آنها مجبورند خود هزینهها را تأمین کنند، چارهای باقی نمیماند، جز همین رویکردی که اکنون شاهدش هستیم.
مستغاثی توجیهات مدیران سیما را غیرموجه توصیف کرد و گفت: اینکه بگویم برای به دست آوردن درآمد اقتصادی باید به هر کاری تن داد، دقیقاً مخالف آرمانهایی است که از ابتدای انقلاب روی آن تأکید داشته ایم، چون اگر ناچاری دلیل خوبی برای هر کاری بود، باید به آن بازیگری هم که قبل از انقلاب فیلمهای سخیف بازی میکرد اجازه داد تا مجدد جلوی دوربین رود، چون او هم مجبور بوده در آن تولیدات حضور داشته باشد.
وی متذکر شد: جدا از بهانههای که مطرح شد، عدهای دیگر معتقدند که اتفاقات سیما در راستای جذب مخاطب است تا بیننده داخلی به سمت کانالهای ماهوارهای سوق پیدا نکند! این عجیبترین بهانهای است که میتوان مطرح کرد. یعنی بگوییم اگر نمیخواهیم غرب، منادی سبک زندگی خود باشد ما مبلغ رفتاری باشیم که در آن نشانی از سادهزیستی نیست، بلکه عیناً همسویی با تجملگرایی غربی است. این دقیقاً عذر بدتر از گناه است که مطرح میشود.
آسیبهای سادهانگاری در سبک زندگی اسلامی
این فعال نشریات سینمایی با بیان اینکه سطحینگری هیچگاه به معنای ترویج سادهزیستی نیست، ابراز کرد: قبل از انقلاب در ایام عزاداری، برنامهها شکل دیگری میگرفت و از پخش فیلمهای سینمایی هم خودداری میشد. تنها اواخر حکومت شاهنشاهی روزهای عزا دو فیلم سینمایی «آوای وحش» و «پیرمرد و دریا» پخش میشد، اما آیا این رویکرد در خدمت فرهنگ اسلامی بود؟ مطمئناً جواب خیر است. این سادهانگاری به موضوعات، اکنون نیز وجود دارد. یعنی وقتی در آثار نمایشی و غیرنمایشی حرف از سادهزیستی میزنیم نمیتوانیم در میان آن برنامهها تبلیغاتی را پخشکنیم که دقیقاً در آنها اشرافیگری تبلیغ میشود و کوچکترین نشانی از سادهزیستی را در آن شاهد نیستیم.
مستغاثی در انتها به مدیران رسانه پیشنهاد کرد: برای آنکه هزینهها و درآمدهای رسانه ملی میزان شود نباید آرمانها را فدا کنند، بلکه باید از خرجهای اضافی کاسته شود. آیا در صداوسیما واقعاً اینهمه نیرو نیاز است، درحالیکه برخی از شبکههای ماهوارهای که اتفاقاً در جذب مخاطب موفق بودهاند با چند ده نفر کار میکنند؟
انتهای پیام