حجتالاسلام جواد معین، مدرس حوزه و دانشگاه در مشهد در گفتوگو با ایکنا از خراسان رضوی، اظهار کرد: از آنجا که قرآن کریم، در دورهای نازل شد که دانشهای «بلاغی و ادبی» در میان مردم عرب جایگاه ویژهای را به خود اختصاص داده بود، میتوان ادعا کرد که اعجاز قرآن از زاویه «بلاغت» نقش بسزایی را در معرفی این کتاب آسمانی داشت. همه قرآن معجزه است، تکتک سورهها و آیات آن و حتی واژگان و شیوه گزینش و چینش آنها در بین آیات، خود حکایتگر نوعی زیبایی در قرآن است. تصویر کلی سوره قمر، فرجام «تکذیبکنندگان» را در چند مرحله به نمایش میگذارد که در این بین آرایههای ادبی بلاغی در نقش «بازیگران» و نظم آهنگ بسیار دقیق سوره به عنوان «موسیقی متن»، نمایش هنرمندانهای از درونمایه سوره قمر را که بیشتر «انذار» و «هشدار» برای تکذیبکنندگان است به مخاطب نشان میدهد. ناگفته نماند که پیوند ادبی معنایی سوره قمر، با سوره پیشین(نجم) و سوره پسین(الرحمن) نیز بر زیبایی این نمایش افزوده است.
وی بیان کرد: قرآن کریم، از همه جهات معجزهای بیبدیل است و با فرود آمدن نخستین آیات، زیباییهای ادبی و بلاغی آن عرب را شگفتزده کرد. شاید، پیش از هر چیز، آنچه عرب را به خود جذب کرد، اعجاز بیانی و ادبی قرآن بود. اندیشمندان علوم بلاغت و علوم قرآن، وجوه متفاوتی را برای اعجاز قرآن یادآور شدهاند، اما آن وجهی که در آن اختلاف نشده، «اعجاز بیانی» است. با نزول سایر آیات و سُور، روزبهروز شگفتیهای بلاغی و زیباییهای ادبی قرآن برای مردم شبه جزیرهالعرب نمایانتر میشد، بهطوریکه بزرگان زبان و ادب عربی را در مقابل خود به ستایش واداشت. کفار و بزرگان قریش چون عرصه را بر خود تنگ دیدند، بر آن شدند که به آیات قرآن گوش فرا ندهند و چنین دستور دادند که «وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآن» (فصلت/26). اعجاز قرآن نه تنها بر آدمیان، بلکه بر طایفه جن نیز شگفت آمد بهطوری که ایشان، کلام الهی را «گفتاری شگفت» میدانستند و از همین رو قرآن کریم، جن را نیز به هماوردطلبی فراخواند.
معین افزود: خوشبختانه مباحث ادبی قرآن و زیباشناسی آن، از ابتدای امر بهطور کلی مورد توجه پژوهشگران قرار داشته و هرکدام از زاویهای بدان پرداختهاند، تا آنجاییکه برخی از موضوعات فصلنامهها و مجلات، رویکردی ادبی و بلاغی دارند. مباحث ادبی قرآن گاهی در آثار ادبی مورد بحث قرار می گیرد، مانند «الصناعتین»، «الکتبابة و الشعر عسکری» «سر الفصاحة خفاجی»، «مفتاح العلوم سکاکی»، «أسرار البیان فی علم البیان جرجانی» و آثار دیگری که به مباحث ادبی پرداختهاند و در آن به اعجاز بیانی و ادبی قرآن نیز اشاره کردهاند. گاهی این مباحث ادبی در تفاسیر قرآن به چشم میخورد که برخی از این تفاسیر رویکرد ادبی دارند و برخی با گرایش دیگری نگاشته شده اما به مناسبت، به موضوعات ادبی و بلاغی نیز اشاره کردهاند، از جمله «الکشاف زمخشری»، «مجاز القرآن ابوعبیده»، «تفسیر غریب القرآن ابن قتیبه»، «روحالمعانی آلوسی»، «البحر المحیط فی التفسیر ابوحیان»، «معانی القرآن فراء» و تفاسیر دیگری که به این مهم پرداختهاند.
وی اظهار کرد: همچنین آثار علوم قرآنی، بخشهایی از مباحث خود را به اعجاز ادبی و بلاغی اختصاص دادهاند که از آن جمله میتوان به این آثار «البرهان فی علوم القرآن زرکشی»، «الإتقان فی علوم القرآن سیوطی»، «إعجاز القرآن باقلانی»، «البدائع فی علوم القرآن ابن جوزیه» و... اشاره کرد. در شهر مکه، سورهای فرود آمد و آن را «قمر» خواندند. ساختار آن از 55 آیه سامان یافت که هر آیه، «تصویری» پر معنا را به نمایش میگذاشت. در ابتدا تصویر نخستین سوره رونمایی میشود که جلال، هیبت و بیم و اضطراب در آن موج میزند. گویی شخصی ایستاده و میخواهد رویداد مهمی را حدیث کند. ندا سر داده میشود، «اقْترَ بَتِ السَّاعَةُ وَ انشَقَّ الْقَمَرُ، «قيامت نزديک شد و ماه از هم بشكافت». سوره با واژهای سترگ آغاز میشود و خبر از رویدادی مهم میدهد، «اقْترَ بَتِ السَّاعَةُ، گاهِ واپسین نزدیک است.»
این مدرس حوزه و دانشگاه بیان کرد: اما آن سوتر، با اندکی درنگ، پیوند معنایی، میان این آیه و آیات واپسین سوره قبل (سوره نجم) دانسته میشود. گویی که سوره نجم و قمر، در تدارک ارائه تصویری ویژه از «روز واپسین» هستند، این پیوند بسیار زیبا در سازههای واژگانی آیات پایانی سوره نجم و آیات آغازین سوره قمر، نشاندهنده جلوههای دیگری از زیباشناسی آیات قرآن کریم است. آغاز سوره، تصویری زیبا و البته سراسر شکوه و حشمت از روز رستاخیز و شکافته شدن ماه، ارائه میدهد، زمینهای از بُهت، هیجان و اضطراب به وجود میآورد. در ادامه این آغاز، پردههای دیگر این نمایش، یکی پس از دیگری به کناری میرود. گویی که این سوره، درون مایهای از ترس و دلهره برای کسانی دارد که آیات الهی را دروغ و کذب میخوانند و از این رهگذر دانسته میشود که چرا سوره قمر، با پیامی از «فرجام جهان» آغاز شد، چون میخواهد به کسانی که آیاتش را انکار میکنند، جلوهای از هیبت و اضطراب روز موعود را نشان دهد.
وی افزود: در واپسین آیات این سوره، پس از سپری کردن 53 آیه با تصویری هولناک و سراسر شکنجه و ترس و ارائه نمایشی دراماتیک از سرگذشت تکذیبکنندگان، حال نوبت به پرده پایانی نمایش میرسد. در برابر آن 53 آیه که در ساختار معنائی آن، سخن از «عذاب» بود، تنها دو آیه در پایان میآید که دیگر در آن سخن از شکنجه و ترس و عذاب نیست، بلکه نویدگر سرنوشتی فرحبخش از زندگی پرهیزکاران است: «إِنَّ المْتَّقِينَ فىِ جَنَّاتٍ وَ نهَرٍ، اهل تقوا در باغها و كنار نهرها جا دارند». (آیه 54) «فىِ مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِرِ، در جايگاه حقيقت، نزد فرمانروايى مقتدر». (آیه 55) در حقیقت پایان سوره قمر، آغازی است برای یک نمایش دیگر؛ نمایش سورهای بهنام «الرحمن»، که با رحمت و لطافت آغاز میشود. سخن گفتن از «بهشت» و نعمتهای آن در آیات پایانی سوره قمر از یکسو و آغاز سوره الرحمن با «رحمانیت» از سوی دیگر، خود نشاندهنده ژرفای همبستگی معنایی این دو سوره است.
این مدرس حوزه و دانشگاه ادامه داد: فخررازی میگوید: «بین سوره قمر و الرحمن، پیوند دیگری هم برقرار است، سوره قمر با معجزهای بسیار با هیبت و باجبروت آغاز میشود (انشقاق قمر) و در سوره الرحمن، سخن از معجزهای بسیار بزرگتر و عظیمتر به میان میآید، اما از جنس لطافت و رحمانیت که همان قرآن باشد.» همچنین تکرار «فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ» در سوره قمر، جلوههای کوبندگی و صلابت را نشان میدهد و در مقابل در سوره الرحمن، تکرار »فبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ»، از ابراز رحمت، لطف و إمتنان سخن میگوید و به همین دلیل، خداوند در برابر کفار و فاجران در سوره قمر، «مقتدر» است و در مقابل نیکوکاران در سوره الرحمن، مهربان و «رحمان» است.
انتهای پیام