به گزارش ایکنا به نقل از روابط عمومی اداره کل کتابخانههای عمومی استان تهران، همزمان با روز بصیرت، محفل ادبی فیض با موضوع «امین ادب» و با محوریت پرداختن به شخصیت ادبی مقام معظم رهبری و تدقیق در بیانات ایشان در دیدار با شاعران و اهالی ادب، شب گذشته دوشنبه ۸ دی برگزار کرد.
در این محفل ادبی که به صورت مجازی برگزار شد، بیش از ۴۰ نفر از شاعران و اعضای محفل ادبی حضور داشتند و به شعرخوانی و صحبت پیرامون جلسات دیدار شاعران با مقام معظم رهبری پرداختند.
در ابتدای محفل علی داودی نکاتی را پیرامون جلسات دیدار شاعران با مقام معظم رهبری و ویژگیهای منحصر به فرد این محافل از جمله صمیمیت ویژه این جلسات و اشراف کامل مقام معظم رهبری نسبت به مباحث ادبی مطرح کرد.
در این نشست محدثی خراسانی نیز درباره حضور مقام مقام معظم رهبری در محافل و انجمنهای ادبی خراسان و سابقه آشنایی ایشان با چهرههای شاخص شعر معاصر و شعر انقلاب گفت: معظمله علاوه بر شناخت کامل از ادبیات معاصر بر متون کهن نیز کاملا مسلط هستند و حافظه و حضور ذهنی بی نظیری در این زمینه دارند.
وی در ادامه به موضوع مطروحههای پیشنهاد شده از طرف رهبری و تاثیر آن در احیای جریانهای اصیل ادبی مطالبی بیان کردند و شعری را که در پاسخ به یکی از این مطروحهها سروده بود، قرائت کرد.
رضا اسماعیلی از دیگر شاعران متعهد کشور در این نشست به لزوم توجه شاعران به ویژه نسل جوان به نکات مطرح شده در بیانات رهبری و نقطه نظرات کارآمد ایشان در زمینه شعر و ادبیات متعهد اشاره کرد و این امر را یکی از موهبات کم نظیر ادبیات معاصر بر شمردند.
سپس فریبا یوسفی به ذکر نکاتی پیرامون توجه ویژه مقام معظم رهبری به حمایت از شعر و زبان فارسی پرداخت و این امر را موجب دلگرمی شاعران و اهالی ادب دانست.
در ادامه این نشست مریم عربلو، لیلا حضرتی، کاظم رستمی، سمانه رحیمی و تعدادی از شاعران دیگر به شعر خوانی پرداختند.
«سماع سرخ»عنوان غزلی از مصطفی محدثی خراسانی است که در این نشست خواند.
اگر همراه بودم با تو در دشت جنون من هم
رها بودم رها از پیلههای چند و چون من هم
رها باقدسیان خاک تا سرمنزل خورشید
رها میگشتم از این خاکدان تیرهگون من هم
اگر فهمیده بودم راز حجت را به شهرشام
سماعی تازه میکردم میان موج خون من هم
به دل گر میسپردم گوش در جمع شما بودم
درون حلقه ره مییافتم از این برون من هم
تو که رفتی طلب کن از خدا در کاروان بعد
نمانم پشت در راهی بیابم تا درون من هم
نخواهم شد وبال کاروان، قدری توانم هست
به کار آیم مگر در خیمهای جای ستون من هم
سلیمان ای سبکبار سفر تا خانه خورشید
صدایم کن که برخیزم از این سنگ و سکون من هم
انتهای پیام