به گزارش ایکنا؛ نشست نقد و رونمایی از کتاب «گفتمانهای تفسیری شیعه در کوفه» نوشته مریم ولایتی، عضو هیئت علمی دانشگاه قرآن و حدیث، امروز 20 اسفندماه به صورت مجازی برگزار شد. در ادامه متن سخنان مریم ولایتی، عضو هیئت علمی دانشگاه قرآن و حدیث را که مشتمل بر توضیحاتی در زمینه محتوای کتاب است، میخوانید؛
مسئله اصلی در این کار، تبیین هویت تاریخی تفسیری شیعه در کوفه، از شکلگیری تا تثبیت است. همچنین نگاهی پدیدارشناسانه داشتهایم و این شیوه، گفتمانها و نگرههای پیرامون مسئله را از این میراث تفسیری مفسران کوفی استخراج میکند و چیزی که ما میخواستیم این بود که از متن گذر کنیم و به فضای صدور متن برسیم و ببینیم چه اتفاقهایی افتاده بود که بازتاب آن در متن دیده میشود. حرف اصلی این است که جامعه شیعه از ابتدا یعنی پس از وفات رسول خدا(ص) در صدد مفهومسازی مشخصی است. یعنی میخواست یکسری مفاهیم را به جامعه شیعه آموزش دهد که در نهایت آن مفاهیم ساختیافته بتواند یک چهره مکتبی و اعتقادی از شیعه را ارائه دهد.
ساختار کلی در مباحث ما اینطور است که عمده کنشهای زمانی مفسران، بازتابدهنده گفتمانهای اعتقادی شیعهبنیان هستند؛ مانند امامت و وصایت که 80 یا 90 درصد گفتمانهایی که از دادههای تفسیری استخراج کردیم، در این زمینه بوده است و مراد از گفتمان نیز بستری برای تعامل است که گفتوگوهای مختلفی که در آن بستر شکل گرفته، بهقدری بسامد دارد که تبدیل به یک گفتمان میشود؛ مانند امروز که میگوییم گفتمان برجام وجود دارد. در قالب دو شاخصه که عبارت از مولفههای هویتبخشی گفتمان و نگرههای مرتبط با آن باشند بحث کردهایم. مولفههای هویتبخش گفتمان، شاکله اساسی را تشکیل میدهند و نگرههای مرتبط با آن، هرچند شاکله را تشکیل نمیدهند، اما در نهادینهشدن گفتمانها موثر هستند و اینها را بررسی کردیم.
برای نمونه، اصبغ بن نباته از مفسرینی بود که در قرن اول روایاتش مورد بررسی قرار گرفت. در قرن اول دو نفر روایات تفسیری داشتند؛ اصبغ بن نباته و سعید بن جبیر و پس از بررسیهایی که به عمل آمد روشن شد، گفتمانهای امامت و وصایت، دو گفتمان پربسامد هستند. اما گفتمانهای غیرشیعهبنیان هم دوازده مورد بوده است. همچنین نکات مهی که میتوانیم در مورد روایات تفسیری وی بگوییم در مورد پربسامدترین گفتمان است که مربوط به امامت و وصایت است و اینها را میتوانیم بگوییم گفتمانهای صدر اسلام در حوزه تفسیر هستند.
مفسر دیگری که مورد مطالعه قرار گرفت، سعید بن جبیر، مفسر نحوی در قرن اول و سده اول هجری است و نکاتی که در این مورد قابل تدوین است اینکه، ایشان تمایل به قرائت متعارف داشته است. البته فضای تقیه را که در نظر بگیریم، متوجه میشویم این مسئله یک امر خیلی طبیعی است که در این دوره به دلیل محددیتها این اتفاق افتاده است. اندیشههای وی نیز شاید متأثر از فضای عقلگرایی کوفه بوده است. در مجموع اگر بخواهیم روایات تفسیری سعید و اصبغ را مقایسه کنیم، میبینیم یک تفاوت در نظام اندیشگی آنها دیده میشود که منجر به تقویت میراث تفسیری شده است. در نگاه اصبغ بن نباته همه آموزهها از جمله توحید و ... بر محور امام تعیین میشود که برخلاف نظر سعید بن جبیر است که این بیانگر دو طیف متفاوت از شیعه در مواجهه با مفهوم بنیادین امامت است که یک نوع تفاوت است.
گفتمان غالب در سده دوم نیز امامت و وصایت است. در این دوره جریان بطائنی را داریم، اما همزمان با ورود به سده دوم هجری، مولفههای هویتبخش این گفتمان را میبینیم که افزایش این مفاهیم است و مولفههایی مانند عصمت، خلقت وجودی و مقامات ائمه(ع) نیز افزوده شده است، اما در دوره قبل، علم و دانش و ولایت مطرح بود. نگره افتراض طاعت نیز در این دوره به وجود میآید و در این دوره وقتی دادههای تفسیری مفسرین را میبینیم، اینطور است که کاربست متعدد تعابیری مانند اهل بیت(ع) و آل محمد(ص) را در تبیین جایگاه امام داریم که نشان میدهد اینها در تقابل با نگرههای موجود، سعی داشتند اهل بیت(ع) پیامبر را معرفی کنند. لذا خوانش هر مفسر متفاوت است و افرادی مانند ابان بن تغلب و بطائنی بر بُعد معنوی وجود امام تأکید دارند، اما افرادی نظیر ابوحمزه یک نگاه جامع دارند.
در این دوره، روی مرجعیت علمی امام(ع) نیز تأکید شده است. از طرفی ولایت و جانشینی اهل بیت(ع) را با اشاره به آیه غدیر و اکمال دین مطرح کردهاند که در تقابل با زیدیه و ... بوده است که میخواستند مصداق دیگری از امام(ع) ارائه دهند. نگرههایی مانند خلقت وجودی نیز یکی دیگر از موارد است و جایگاه امام(ع)، علم و عصمت هم از جمله مولفههای هویتبخش مفهوم امامت هستند که وقتی اینها را تبیین میکنیم، مشخص میشود، در تقابل نگرههایی قرار میگیرد که سعی میکنند معنای دیگری از امام ارائه دهند.
انتهای پیام