به گزارش خبرنگار ایکنا؛ میدانید آیه نخست سوره قمر مربوط به شکافته شدن ماه یا «شق القمر» است؟ حتماً معجزه «شق القمر» پیامبر اکرم (ص) به گوشتان خورده اما نکته مهم این است که آیه نخست سوره قمر، به عنوان رویدادی است که پیش از روز قیامت رخ میدهد یا معجزهای محمد (ص) است تا نبوت خود را به ناباوران مکه اثبات کند.
بررسی این مسئله، موضوع پژوهش آرش جمشیدپور است که آن را در کتاب «جان نو در تن حرف کهن» بر اساس تفسیر بررسی کرده و انتشارات طه این اثر ۱۲۰ صفحهای را روانه بازار نشر کرده است.
بسیاری از مفسران معتقدند که این آیه بر حادثهای در روزگار پیامبر (ص) دلالت دارد که در طی آن، ماه به دو نیم شکافته شد. در مقابل، برخی از مفسران معتقد بودهاند که آیه اول سوره قمر فقط به واقعهای که در هنگام قیامت رخ خواهد داد دلالت دارد و حادثه شکافته شدن ماه در گذشته رخ نداده است.
کدام تفسیر موجه یا موجهتر است؟ تفسیر متداول، آیه را حاکی از رویدادی در گذشته میداند، یا تفسیر قیامتشناختی که آیه را خبری از آینده میداند؟ اثر حاضر به داوری در میان این دو تفسیر بدیل مینشیند.
مدعای اصلی این کتاب نیز این است که تفسیر رایج و متداول از آیه اول سوره قمر که براساس آن ماه در زمان نبوت پیامبر به دو نیم شکافته شد، تفسیری ناموجه و ناپذیرفتنی است و عموم مفسران در تفسیر این آیه دچار سوء فهم شدهاند، زیرا کلیت آیات قرآنی مرتبط با این آیه را نادیده گرفته، به پژوهشهای بینامتنی نپرداخته و اسناد و روایات تاریخی را نقادی نکردهاند.
تفسیر سازگار و منسجم خود این آیه با آیات مشابه دیگر، به همراه بررسیهای بینامتنی و نقادی روایی-تاریخی، نشان میدهند که این آیه به حادثهای در زمان پیامبر اشاره ندارد، بلکه مانند بسیاری از آیات آخرالزمانی دیگر قرآن به حادثهای در روزگار ظهور قیامت دلالت دارد.
این کتاب در دو بخش ارائه شده است. در بخش اول در دفاع از تفسیر قیامتشناختی است که خود از سه فصل تشکیل شده است. در فصل اول تفسیری درونمتنی از آیه اول سوره قمر ارائه شده، یعنی معنای این آیه را در پرتو آیات دیگر قرآن و در چارچوب سوره قمر توضیح داده است. در فصل دوم تفسیری بینامتنی از این آیه ارائه شده و در فصل سوم بحث بر سر این است که تفسیر متداول از این آیه با برخی آیات دیگر قرآن ناسازگار است و به نظر میرسد برخی آیات قرآن امکان تفسیر متداول را منتفی میکنند. در بخش دوم نیز که از دو فصل تشکیل شده، به نقد دلایل قرآنی و روایی تفسیر متداول پرداخته شده است.
انتهای پیام