شکوفایی عقل؛ مهم‌ترین رسالت رسولان / تقریری بر پندارهای غلط دینداران
کد خبر: 3967356
تاریخ انتشار : ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۲۱:۰۳

شکوفایی عقل؛ مهم‌ترین رسالت رسولان / تقریری بر پندارهای غلط دینداران

غلامرضا ظریفیان بیان کرد: مأموریت بنیادین پیامبران، شکوفایی عقل است تا انسان را متوجه فطرت کنند و کارشان چیزی جز کنار زدن حجاب و رهایی از زنجیرها نیست. آنها آمده‌اند تا زنجیرهای بردگی را از روی دوش ما بردارند و خود حق‌پنداری را از روی دوش ما بردارند.

به گزارش ایکنا؛ غلامرضا ظریفیان، استاد تاریخ دانشگاه تهران، 5 اردیبهشت‌ماه، در نشست «دین و چالش‌های اخلاقی جامعه امروز» که به همت انجمن اندیشه و قلم برگزار شد، به طرح بحثی با عنوان «چالش‌های توهم دیندارپنداری خود» پرداخت که در ادامه متن آن را می‌خوانید؛

مهم‌ترین غایت دین رشد و رستگاری و نجات از رهگذر عبودیت و بندگی خدا است. دین الهی که زیباترین جلوه رحمانیت حق برای هدایت بشری است، به دلیل جایگاه قدسی و میزان تعمیق تأثیرگذاری می‌تواند و توانسته از سوی مبلغین و پیروان خودش در معرض آسیب‌ها و آفات فراوانی قرار بگیرد. قرآن کریم از زوایای مختلفی به معرفی این آسیب‌ها پرداخته و در عالی‌ترین سطح یعنی تذکر به پیامبر اسلام(ص) به اهمیت آسیب‌های دینداری نادرست تأکید کرده است. یکی از آسیب‌ها و آفات دینداری نادرست، توهمات و پندارهای نادرست است. این توهمات منشأ خطاها و اشتباهات بسیاری در زندگی فردی و اجتماعی دینداران شده است. در اینجا نمی‌خواهم به دلایل شکل‌گیری این پندارها بپردازم که دلایل مختلفی هم دارند، بلکه می‌خواهم به برخی از آثار این خودپنداری دیندارانه توجه بدهم.

در قرآن کریم ما با عباراتی روبه‌رو می‌شویم که از جمله آنها محاسبه و یا زعم هستند که اشاره به باورهای غلط و محاسبات نادرست برخی از دینداران است. برای نمونه زعم به معنای گمان و سخنی است که احتمال دروغ در آن است و بر باورهای غلط اطلاق می‌شود. برای نمونه قرآن در نقد نگرش برخی از زعمای یهود تصریح می‌کند که ای یهودیان اگر فکر می‌کنید شما اولیای خدا هستید، پس آرزوی مرگ کنید. اما قرآن تأکید می‌کند که هرگز این تمنا را نمی‌کنند، چون حاضر نیستند این پندارها را کنار بگذارند. این عبارات از ریشه زعم به معنای خیال باطل است.

یکی از پندارهای غلط دینداران این است که انسان‌هایی که می‌پندارند مومن هستند، قضاوت خود را در اختیار طاغوت قرار می‌دهند. فرمود آیا دیدی کسانی که می‌پنداشتند ایمان دارند؟ اینها قضاوت خود را در اختیار طاغوت قرار می‌دهند، اما ما امر کرده بودیم که به طاغوت کافر شوند. سپس قرآن می‌گوید این پندار اراده شیطان است و از آن گمراهی‌های عمیق است؛ لذا در ادعیه مشهور اهل بیت(ع) از خدا می‌خواهیم که ما را از تاریکی‌های توهم نجات بدهد. چون پندارهای غلط ذلت را در پی دارد و پندارهای درست و فهم درست به کرامت می‌انجامد.

شأن دین این است که آدمی را هر نوع خودکامگی آزاد و به بندگی حق واصل کند. قرآن ضمن تکرار بشر بودن پیامبر(ص)، صراحتا ایشان را به عنوان اصلی‌ترین متولی دین این گونه خطاب قرار می‌دهد که تو مُذکر دهنده هستی و بر آنها سیطره نداری. در مقابل مذکر، مصیطر را قرار می‌دهد و نمی‌گذارد پیامبر(ص) از نبوت پندار نادرستی داشته باشد. بنابراین می‌فرماید ای پیامبر(ص)، نباید از موضع قدرت و تسلط و خودکامگی با پیروان سخن بگویی و باید با زبان فطرتشان با آنها سخن بگویی. یکی از آفات و توهم غلطی که ممکن است دینداران به آن مبتلا شوند که برخی از دینداران مبتلا شده‌اند، تبدیل حقیقت و امر وجودی دین به سیطره و سلطه است. سیطره قدسی که خدا آن را برای پیامبرش نفی می‌کند از سیطره اسلحه نیز بدتر است.

چون در اطراف شخص دیندار نوعی قداست ایجاد کرده و او را به موجوی مافوق انسان و برتر از دیگران تبدیل می‌کند. به همین خاطر، خدا به رسول خود می‌گوید تو عبد من هستی تا تذکری داده باشد تا از این سیطره جلوگیری کند. قرآن به ما می‌گوید پایداری سیطره معنوی روحانی، فرد تحت سیطره را به نحوی تربیت می‌کند که از مقهور بودن خودش نه‌تنها ناخشنود نیست که به آن هم افتخار می‌کند و حتی نمی‌داند که تحت سیطره قرار گرفته و چنان مجذوب سلطه معنوی می‌شود که حاضر نیست بفهمد به ابزار قدرت تبدیل شده است. علی‌رغم هشدارهای قرآن به اینکه حتی پیامبر(ص) حق این سیطره را ندارد، در بستر تاریخ با توهمات غلط از سوی برخی از مبلغان دین رو‌به‌رو می‌شویم که انسان‌ها را به جای عبودیت خدا به عبودیت خود می‌خوانند. اما قرآن به پیامبر(ص) می‌گوید خدا را عبادت کند.

برخی از متولیان دین در تاریخ این سیطره را تبدیل به یک ابزار رسیدن به مطامع غلط کرده‌اند و تلاش می‌کنند انسان‌ها را مریدپرور کنند و این البته متفاوت با این است که قرآن و اهل بیت(ع) و رسول خدا(ص) جذبه معنوی را خادم معرفت و منتج از دینداری حقیقی و متکی بر خردورزی و آزاد شدن انسان‌ها از طواغیت معرفی کرده‌اند. فرمود آیا دیدی آنها چطور هوای نفس خودشان را خدا قرار دادند؟

مأموریت بنیادین پیامبران شکوفایی عقل است تا انسان را متوجه فطرت کنند و کارشان چیزی جز کنار زدن حجاب و رهایی از زنجیرها نیست. آنها آمده‌اند تا زنجیرهای بردگی را از روی دوش ما بردارند و خود حق‌پنداری را از روی دوش ما بردارند. ادیان و متن مقدس‌ آمده‌اند تا عقل را به تحرک وادار کنند و انسان را از جهنمی که قرآن به آن اشاره می‌کند نجات دهد. از جهنمی‌ها می‌پرسد چرا جهنمی شدید؟ می‌گویند اگر گوش شنوایی برای حقیقت داشتیم و تعقل می‌کردیم از اصحاب جهنم نبودیم. بنابراین،‌ یکی از پندارهای غلط سیطره و حق سیطره است که قرآن و سیره پیامبر(ص) و انبیا(ع) آن را نفی می‌کنند.

دومین پندار غلط در مورد دینداران خودحق پنداری است. یکی از چالش‌های مهم در تاریخ دین و دین‌ورزی متوهمانه همین مورد است و تصور می‌کنند به حق رسیده‌اند و یا صاحب حقیقت هستند. این اندیشه تا زمانی که در ذهن افراد است، آثار وضعی‌اش کم است اما وقتی به حوزه اجتماعی می‌آید و آثار بیرونی پیدا می‌کند بسیار خطرناک می‌شود و تاریخ دین مشحون از این افراد است که جنایت کرده‌اند، چون جامعه را تبدیل به اقلیت رستگار و اکثریت گمراه می‌کند و از این رهگذر، دیندار حق‌پندار، طالب پاکسازی گمراهان می‌شود. در قرون وسطی نسل‌کشی کردند و یا ما داعش را دیدیم که چطور با نگاه دینی خودشان دست به نسل کشی زدند. این توهم زبان آنها را به طعن و لعن و بدگویی با دیگران روبه‌رو می‌کند.

گاهی اوقات اینکه خود دین حق است این مغالطه را ایجاد می‌کند که پیرو آن نیز حق است. دین حق ضرورتا منجر به پیرو حق نمی‌شود و گاهی اوقات این تلقی، پنداره غلط است. دیندار این چنینی به خودش اجازه می‌دهد که به عمل دیگران دخالت کند و نمی‌توان از او سوال کرد. اما یک انسان سالک کسی است که نسبت به خودش سوءظن دارد و نسبت به دیگران حسن ظن. قرآن می‌گوید شما خود را تزکیه نکنید و این خودستایی عواقب خیلی بدی را برای انسان حق‌پندار دارد چون فکر می‌کند او و جمعیت منتسب به او نجات یافته‌اند.  

انتهای پیام
captcha