به گزارش ایکنا؛ حکمتالله ملاصالحی، 8 اردیبهشت، در نشست «دین و چالشهای اخلاقی جامعه امروز» که به همت انجمن اندیشه و قلم برگزار شد، به طرح بحثی با عنوان «از دینباوریهای آغازین تا دینپژوهیهای سپسین» پرداخت که در ادامه متن آن را میخوانید؛
سخن پیرامون دو نحوه نگاه و دو گونه نسبت و دو نوع رابطه است که یکی دروندینی، پیشینی، گرم، زنده و مومنانه است و سرشتی حضوری و بازیگرانه بر صحنه دارد و دیگری بروندینی، پسینی و باواسطه است و میخواهد سه نوع پرده نمایش بازیگران را ببیند، تحلیل کند و بنگارد و میکوشد و میخواهد بداند و بشناسد و بفهمد که در پرده نمایش دین چه میگذرد. بفهمد بازیگران صحنه چه کسانی هستند و در پس پشت اینها چه نیت، حکمت و حقیقتی نهفته است. در یک نگاه کلی، ما آدمیان به چند طریق با انسان بودن خویش، با هستی و یا هر چیزی در نسبت هستیم و به سه نحو ارتباطگیری با آنها برای ما میسر است و اساسا جهان ما، جهان نسبتها و رابطهها است.
این نسبتها را درون یک مقولهبندی کلی قرار دادهام و به آنها اشاره میکنم؛ یکی نسبت و رابطه گرم، زنده، بیواسطه، حضوری و بازیگرانه است، دو دیگر، رابطه بروننگرانه، تماشاگرانه و پرسشگرانه است که میتوانیم با انسان بودن خویش، با هستی و واقعیتها و رخدادهای عالم چنین ارتباطی برقرار کنیم و سه دیگر، هرچند چونان نسبت دوم بروننگرانه است، اما با واقعیت نفسالامری نیست، بلکه پرسشگرانه است، ولیکن با عوارض، شواهد، نمادها، نشانهها و آیاتی که از واقعیت در دست ما است. در دین نیز همینطور است. سنتها، آموزهها، شهودها، مشاهدات، دریافتها، حالهای دینی و اعمال دینی را نیز در سپهر همین سه نسبت که یکی عمیقا درونی، گرم، زنده و مومنانه است میتوان دید و نسبت دیگر که بروننگر و پرسشگرانه است و حضوری نیست، بلکه میخواهد از بیرون ببیند چه اتفاقی افتاده و سوم علیرغم آنچه بروننگارنه است، اما با واقعیت دین درگیر نیست، بلکه با شواهد بهجا مانده از سنتها و آموزهها و اعمال مردمان میکوشد به درون دین راه برد.
دانش باستانشناسی، تاریخ ادیان و انسانشناسیهای تاریخی و فرهنگی نظر به همین نگاه بروننگرانه سوم دارند. البته که در میان همه دینشناسیهای روزگار ما، باستانشناسی دین از همه پیچیدهتر است، اما از همه مهمتر و جذابتر هم هست، چون بسیار حساس هستیم بدانیم تجربههای آغازین حیات دینی انسان و حس انسان نسبت به امر قدسی چطور بوده است. دوره جدید، دوره عُسرت، غربت و غروب نحوه نگاه و نسبت و رابطه دروندینی و مومنانه و زنده است و برعکس، روزگار رونق و رمق گرفتن و گرمی بازار نحوههای نگاه بروندینی و پرسشگرانه به دین است و مشتریان فراوردهها و دستاوردهای فکری، علمی و فلسفی این نگاه بروندینی نیز بسیار زیاد است. این چرخش پیامد و معلول تحولات عظیم و بیسابقه و زلزلههای سنگین و سهمگین تاریخی است که طی سدههای اخیر اتفاق افتاده است.
انسانها به طور کلی مادام که سرشان گرم زندگی است و زیر بار ارزشها، باورها و مواریث معنوی جامعه و جهان خود سکنی دارند و در آن احساس امنیت میکنند، از ریشههای ذخایر معنوی تغذیه میشوند و نسبتی گرم، زنده و بیواسطه با اقلیم و عالم معنوی خود دارند و با ارزشها، باورها و سنتها و مواریث خود زندگی میکنند و بازیگر سه نوع صحنه و پرده زندگی فردی و جمعی خویش هستند، تا زمانی که امر دستخوش اختلال نشده است، زلزلهای وجودشان را به لرزه درنیاورده است و پایههای خانهای که زیر سقف آن سکنی دارند و خود را صاحب خانه ارزشهای خود میدانند و زیر سقف ارزشها و باورهای خود زندگی میکنند، در دیوار خود سستی و شکافی احساس نکردهاند و آواری بر سرشان فرونریخته است و احساس نکردهاند از اینکه در درون و بیرون خانه آنها چه قیامتی به پا است و پرسش نمیکنند.
وقتی زلزلهای رخ میدهد و سقفها و دیوارهای خانه ارزشها شکاف برمیدارند و بر سرمان فرو میریزند، در آن هنگام است که از درون به بیرون میجهیم و سعی میکنیم خود را از مرگ نجات دهیم و در آن هنگام است که از خود میپرسیم که بر ما چه گذشته است که در این شرایط بحرانی و پیچیده و احساس ناامنی قرار گرفتهایم و کنجکاو میشویم که بدانیم منشأ علت آنچه انتفاق افتاده در کجا است. عصر ما یکی از زلزلهخیزترین اعصار است. عالم جدید، عالم زلزلهها، چالشها و طوفانهای عظیم و سنگین و بیسابقه به لحاظ وسعت و شدت و شتاب است. ما از زلزلههای وجودی کمتر سخن گفتهایم و انفاقا آیه زلزله که در قرآن آمده نیز، آیه زلزلههای ارض وجود انسان است و نه طبیعت.
سنتهای دینی، نظامهای اخلاقی، حیات معنوی و زیستجهان تجربهها، شهودها و اشراقات دینی، بیش از سپهرهای دیگر تجربه و آگاهی در معرض طوفانهای سهمگین دورههای جدید بودهاند و از زلزلههای سهمگین که در دوره جدید اتفاق افاده است، آسیب دیدهاند. همه ما یا زیر آوار ساختارهای حیات معنویِ از کف رفته دستوپنجه نرم میکنیم و یا روی آوار بنیانها و بناهای کهن فروپاشیده نگران ایستادهایم. بنیانها و بناهایی که سقفهای آسمانیشان در کیهانشناسی دوره جدید فروپاشیده است.
آنها که زلزلهها را جدیتر گرفتهاند، از احیای دین، تفکر دینی، بازگشت به خویشتن، بازگشت به خانه خویش و یا نو کردن خانه دین سخن میگویند و میخواهند دوباره آن ساختارها را بسازند و گروهی هم هستند که میگویند باید از اینجا کوچ کرد. اما آنچه در دوره جدید میبینیم که سخن از احیای تفکر دینی، بازسازی تفکر دینی و بازگشت به خویشتن مطرح میشود، تصادفی نیست، بلکه نشان میدهد زلزلهای اتفاق افتاده است و طوفانی رخ داده و دیوارهای ارزشهای اخلاقی و معنوی آسیب دیدهاند و شکاف برداشتهاند و این شکاف را بسیاری احساس کردند و بسیاری هم خیر. اما دوره جدید تنها دوره زلزلههای سنگین و سهمگین در ارض تاریخ و وجود انسان نبوده است، بلکه به لحاظ معنوی، دوره خشکسالیهای جدی و در نوع خود بیسابقه بوده است. خشکسالی از نوعی دیگر، نه طبیعی که تاریخی و معنوی و اخلاقی است.
برای تصریح بیشتر و ارائه تصویری ملموستر، به مثلی اشاره میکنم؛ منابع تاریخی موثق و اطلاعات فراوان در دست است که دو سده و نیم و یا سه سده قبل، در بسیاری از مناطق سیاره ما، منابع و ذخایر و سفرههای آبهای زیرزمینی به قدری غنی بودند که بهراحتی در اختیار قرار میگرفتند. در مناطق مرطوبتر، چشمهها و جویبارها به وفور جوشان و جاری بود. اما امروزه در زیر شهر، کانالهای فاضلاب جاری است. نظم طبیعی آب و هوایی سیاره ما نیز به شدت به هم ریخته است. مشابهت عجیبی میان ارض تاریخ و ارض وجود ما و وضع وجودی انسان با جغرافیای طبیعی اکنون سیاره ما وجود دارد که مقایسه آنها میتواند به فهم ما از چالشها کمک کند.
زیستجهان مشاهدات روحانی که تصویری زنده از جریانهای عظیم روحانی در لایههای ارض وجود انسان را در ادوار گذشته به تماشا مینهاد و شادابی حیات طیبه را به آدمیان بشارت میداد و در کام آدمیان میریخت، در ارض وجود و تاریخ انسان دوره جدید تا لایههای نهان و زیرین ارض تاریخ عقب نشستهاند و دیگر آن سمتِ درگذشته، به راحتی در دسترس نیستند.
انتهای پیام