دعا در قامت اصولی از اصول دین
کد خبر: 3968816
تاریخ انتشار : ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۲۲:۱۶

دعا در قامت اصولی از اصول دین

حجت‌الاسلام نقویان با اشاره به نقش و جایگاه دعا بیان کرد: چنان جایگاه دعا و نیایش را در معارف شیعی برجسته و پُررنگ می‌بینیم که انسان حس می‌کند گویی اشتباهی در اصول دین صورت گرفته است و باید دعا را نیز به این اصول افزود. تا جایی که قرآن حتی به کسانی که به دعاخواندن پشت می‌کنند، وعده عذاب داده است.

به گزارش ایکنا، نشست «نیایش در معارف شیعی»، شب گذشته، 11 اردیبهشت‌ماه، به همت خانه اندیشمندان علوم انسانی و با سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین ناصر نقویان، برگزار شد که در ادامه متن آن را می‌خوانید؛

وقتی ما یک گذر بسیار سریع و نگاه گذرایی به معارف شیعی می‌اندازیم، چنان جایگاه دعا و نیایش را برجسته و پُررنگ می‌بینیم که انسان حس می‌کند گویی اشتباهی در اصول دین صورت گرفته است و باید دعا را نیز به این اصول افزود. تا جایی که قرآن حتی به کسانی که به دعاخواندن پشت می‌کنند، وعده عذاب داده است. ابتدا می‌گوید من را بخوانید تا اجابت کنم و بعد می‌گوید کسانی که من را نمی‌خوانند به جهنم می‌روند؛ یعنی اگر کسی عدل الهی را قبول نداشته باشد، وعده عذاب به او داده نشده، اما در مورد دعا این تهدید را داریم. یا در آیات دیگری نیز داریم که فرمود اگر این دعای شما نباشد، خدا نیز توجهی نخواهد کرد. حافظ هم می‌گوید: «هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق، بر او نمرده به فتوای من نماز کنید». اگر کسی وارد این مسئله دعا نشود، مانند مرده‌ای بین زندگان است و می‌شود بر او نماز میت خواند.

بنابراین نیایش در معارف شیعی بسیار برجسته است. علاوه بر دستورات عمومی یک جایگاه ویژه‌ای برای نیایش در نظر گرفته شده است، تا جایی که سراسر زندگی یک امام(ع) با نیایش گره خورده است. همچنین عده الداعی ابن فهد و یا برخی نیایش‌های سیدبن طاوس را داریم که در باب نیایش و دعا است و کمتر محقق شیعی را داریم که در این زمینه حرفی نداشته باشد.

اما در این زمینه، چند مسئله نیز وجود دارد که از جمله تفاوت بین دعا و نیایش است که تفاوت‌هایی دارند. نکته دیگر فلسفه دعا است و اینکه ببینیم جایگاه دعا کجا است؟ نیایش کجای سبد زندگی عابدانه و مسلمانانه ما را پُر کرده است؟ آیا یک امر در حال فراغت است؟ درست این است که خیر، انسان باید خودش را برای دعا فارغ کند و این طور نیست که اگر از هیچ کجا مشکلش حل نشد، به دعا روی آورد. آنها که برای غذا خوردن پروتکل‌های خاصی قائل هستند، مراقبت می‌کنند و به بهترین حالت این غذا را می‌خورند. اگر ما نیز به اندازه یک غذا خوردن، جایگاه نیایش را می‌فهمیدیم، کم‌لطفی نمی‌کردیم.

یکی دیگر از مسائل، دعا و سرنوشت است. چون برخی می‌گویند سرنوشت ما از ابتدا روشن شده است و در اینجا دیگر دعا چه جایگاهی دارد و یا مسئله دعا با قضا و قدر چه می‌شود؟ اگر دعا کردیم، استجابت آن چطور است؟ این که دعا می‌کنند و به قول حافظ «از هر کرانه تیر دعا کرده‌ام رها، باشد کز آن میانه یکی کارگر شود»، که گاهی همین یکی نیز کارگر نمی‌شود. اما در اینجا خوب است به داستانی اشاره کنم؛ طرف مدتی با خدا قهر بود. به خاطر جمع دوستان و سفارش بزرگان آمد و با خدا آشی کرد. مدتی دعا کرد و دید خبری نیست و کم‌کم شیطان در او وسوسه کرد که خدا جواب تو را نمی‌دهد، این فرد هم می‌خواست نیایش رها کند، ولی آن هاتف در خوابش آمد و گفت: چه کسی گفته ما جواب نمی‌دهیم؟ این «الله» که تو می‌گویی، پیش از آن ما گفته‌ایم. بنابراین این نیز یک مسئله است.

توصیه‌ها و دستوراتی نیز به دعا خواندن داریم و چقدر ائمه(ع) ما توصیه می‌کردند که این ادعیه را داشته باشید و نکته دیگر اینکه از چه کسی باید خواست تا دعا کند. همچنین اساس و ریشه دعا را باید یافت. انسان باید ببیند با دعا چه می‌خواهد و چه واگویه‌ای از نهان‌خانه باطن جانش به آن ملکوت و آن بالاترین قله لاهوت می‌خواهد برود و باید دید این سیم چطور متصل می‌شود و این خواسته چطور به جایگاه خود می‌رسد که شیرین‌ترین بحث، دعا است.

یک نکته نیز این است که در ادبیات ما، می‌بینیم که کلمه دعا نیامده، بلکه آن خواسته آمده است و گاهی هم کلمه دعا را می‌بینیم. یک مقداری در تاریخ هم که نگاه کنیم می‌بینیم، این معارف شیعی مختص شیعه نیست و در کتب عهد عتیق، مزامیر داود و غزال‌های سلیمان این نیایش‌ها را را داریم و در وِداها و اوپانیشادها نیز این مطالب را داریم و نیایش‌هایی مطرح شده است. در معارف شیعی نیز این قضیه پُررنگ‌تر و جان‌مایه‌های قوی‌تری پیدا می‌کند و چنان می‌شود که با زندگی روزمره ما پیوند می‌خورد و انسان‌های معتقد با یک نیایش کوتاه هم که شده، وقتی می‌خواهند روز را شروع ‌کنند «بسم الله الرحمن الرحیم» می‌گویند و با گفتن این عبارت، گویی مرغ جانشان به آسمان ملکوت پرواز می‌کند و یک لقلقه زبان نیست. برخی‌ها سر سفره که می‌نشینند ابتدا نیایش می‌کنند. یکبار با جمعی از کشیشان یهودی بودیم و برای غذا خوردن به رستوران رفتیم. یکی از آنها گفت باید ابتدا کشیش فلانی دعا کند و چند دقیقه ایشان نیایش کرد و بعد اجازه خوردن غذا داده شد.

اما آنکه شیعه را ممتاز می‎کند و جایگاه ویژه‌ای برای او قائل می‌شود، متن ادعیه و نیایش‌های او است و نوع گفت‌وگو و نوع نگاه او به معبود مقدسی است که با او حرف می‌زند و با او نیایش کرده است. مرحوم آقای موسوی لاری، کتاب‌هایی در ترجمه و نگارش داشتند و اینها را برای گمشدگان حقیقت در تمام دنیا می‌فرستادند و با بیش از 120 کشور ایشان در ارتباط بود و ایشان نامه می‌فرستاد و به ایشان نیز نامه می‌فرستادند. این نامه‌ها در حیات ایشان تحت عنوان نامه‌هایی به مرکز نشر معارف اسلامی در جهان چاپ شده است. لابه‌لای آنها نامه‌ای بود که به واتیکان نوشته بودند که به همراه آن یک جلد کتاب مستطاب صحیفه سجادیه را نیز فرستاده بودند. محتوای جوابی که از واتیکان آمد این بود که تاکنون کتابی به این زیبایی برای نیایش خدا ندیده بودیم و این کتاب را در بهترین جا نگهداری می‌کنیم، ایشان نیز به این نامه می‌بالید.

بنابراین، وقتی بتوانیم در یک بیان زیبا و گفت‌وگوی فرهنگ‌آمیز معارف خود را به دنیا نشان دهیم و معرفی کنیم، دیگران نیز استقبال می‌کنند. وقتی وارد این باب می‌شویم، سطح دعا هم بالا می‌آید. بخش عمومی دعا خواسته‌های ما است اما وقتی دعا را از زبان کسانی که خدا را والاتر دیده‌اند مطرح می‌کنیم، می‌بینیم مسئله متفاوت می‌شود.

اگر بیاییم با نگاه مولانا پر بکشیم و در کنار امام سجاد(ع) به بالا رویم، در این صورت آیه: «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ» نیز می‌شود دعا. در حالی که در نگاه دیگران یک آیه حزن‌آمیز است و انسان در آخر خط این را می‌گوید، اما وقتی مولانا به این آیه می‌رسد، به وجد می‌آید. وقتی از این منظر به دعا نگاه می‌کنید، می‌بینید که نیایش با دعا متفاوت می‌شود.

جایگاه اصلی دعا در معارف شیعی جایگاه نجوا با یک عزیز دل است. در اینجا خوب است به داستانی هم اشاره کنم؛ یک سال در مکه بودم. یکی دو سال بود که مسئولین بعثه مقام معظم رهبری از من خواستند تا برای اهل سنت سخنرانی کنم. وقتی صحبتی داشتم و خیلی هم محترمانه از صحابه نیز یاد کردم و از منبر پایین آمدم، یک خانمی آمد و گفت من تحصیلات آکادمیک دارم، اما تا امروز یکی از روحانیون سنی برای ما این‌طور شیرین سخن نگفته بود. می‌خواهم بگویم اگر شما بخواهید از زاویه شیعی به مسئله نگاه کنید، شیرین‌تر می‌شود، به همین دلیل وقتی از منظر ادعیه شیعه نگاه می‌کنیم، بسیار شیرین است. امام علی(ع) در دعای کمیل دارد که فرض کن من بر آتش تو می‌توانم صبر کنم، اما هجران تو را نمی‌توانم تحمل کنم. کسی که عشق را نچشیده باشد، نمی‌تواند این حرف را بزند.

انتهای پیام
captcha