علیرضا قیامتی، عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان مشهد و شاهنامهپژوه، به مناسبت 25 اردیبهشتماه و سالروز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی، اظهار کرد: شاهنامه را باید دانشنامه بزرگی از دانش، اخلاق و حکمت دانست. شاهنامه اثری است که روی در اخلاق، انسانیت، اخلاقگرایی و منشهای نیکوی انسانی دارد. در واقع میتوان گفت قهرمانی در شاهنامه تنها به بازوان ستبر و قوی نیست، بلکه در اندیشه، آزادگی و نیکی است که در سرشت پهلوانان و شهریاران وجود دارد.
وی ادامه داد: آنچه در شاهنامه مایه سرافرازی و شکوه ایران است، نه زور بازو و جنگ و پهلوانی، بلکه آزادگی، مهرورزی، خردمندی، دانشپژوهی، راستی و مکارم اخلاقی است، از این جهت میتوان گفت شاهنامه در میان تمام حماسههای جهان متفاوت است و من تعبیرم این است که شاهنامه بزرگترین حماسه اخلاق جهان است. در هیچ حماسهای در جهان نکات اخلاقی اینگونه در محور و معیار قرار نگرفته و کمتر نکته اخلاقی و حکمت و انسانیت است که در شاهنامه از آن سخن گفته نشده و بهنوعی ستایش نشده باشد.
قیامتی بیان کرد: در واقع میتوان گفت، اصلیترین نیازهای انسانی چه در بعد فردی و چه در بعد اجتماعی، در شاهنامه جلوه پیدا کرده و فردوسی سرنوشت بشر را فارغ از هر دین، آیین و ملیت و نژادی که داشته به تصویر کشیده و از این جهت است که شاهنامه کتابی ویژه است. داستانها در شاهنامه در خدمت اخلاق و حکمتاند و راه رسیدن به قلههای متعالی و آرمانهای انسانی را برای انسانها بازگو میکنند و در واقع گویی داستانها، حماسهها و پهلوانیها در شاهنامه همه برای این است که به این ابیات برسد:
بیا تا جهان را به بد نسپریم
به کوشش همه دست نیکی بریم
نباشد همی نیک و بد پایدار
همان به که نیکی بود یادگار
همان گنج و دینار و کاخ بلند
نخواهد بُدن مر تو را سودمند
فریدون فرخ فرشته نبود
ز عود و ز عنبر سرشته نبود
به داد و دهش یافت آن نیکویی
تو داد و دهش کن، فریدون تویی
این شاهنامهپژوه تصریح کرد: در واقع اسطوره و حماسه در شاهنامه مقدمهای برای رفاه، آسایش، مردمداری و پروراندن با مردم بودن شده و از این جهت است که فردوسی سروده:
به گیتی به از مردمی کار نیست
بدین با تو دانش به پیکار نیست
همه مردمی باید و راستی
نباید بدادند درون کاستی
بیآزاری و مردمی بهتر است
تو را کردگار جهان یاور است
به جز داد و نیکی مکن در جهان
پناه کهان باشو و فر مهان
همان بندگان را مدارید خوار
که هستند هم بنده کردگار
به نزد کهان و به نزد مهان
به آزار مویی نیارزد جهان
کنون گوش دل سوی درویش دار
غم کار او چون غم خویش دار
این پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی افزود: این ابیات را که سراپا اخلاقی و معنوی هستند، در هیچ حماسه دیگری نمیتوان نظیری مانندش را پیدا کرد و از این جهت است که اخلاقگرایی در شاهنامه بهصورت یک شعار صرف نیست، بلکه یک دستور به واقع نظام اندیشه و فکری راهگشای همه ناهنجاریهاست و حتی میتوان گفت راه به زیستن را به انسان نشان میدهد و این اخلاقگرایی در شاهنامه اصلا تکراری و ملالآور نیست.
عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان بیان کرد: نخستین دعوت شاهنامه از انسانها دعوت به یکتاپرستی و روح معنویت خداوند و نیایشهای یزدانی است و از همان ابتدا با به نام خداوند جان و خرد آغاز میشود و دعوت به یکتاپرستی کاملا بارز و مشخص است و از این جهت هم هیچ حماسهای در جهان پیدا نمیشود که مانند شاهنامه یکتاپرستی در آن تا این اندازه اصل و اساس باشد تا جایی که میتوان گفت شخصیت چهرههای مطرح و برجسته شاهنامه و شهریاران بزرگ بستگی به رابطه آنها با خداوند دارد و هرچه رابطه با خداوند گستردهتر و پیوستهتر باشد، موفقیت آنها هم بیشتر است.
وی تصریح کرد: به همین دلیل چهرههایی مانند رستم و کیخسرو که دو شخصیت بارز شاهنامه هستند، هر دو از مطرحترینها در رابطه با خداوند بوده و بهترین نیایشها مربوط به نیایشهای رستم و کیخسرو است. کیخسرو پادشاه آرمانی، مردمدار، نیکاندیش و دادگر و رستم نیز که نماینده سترگیها، پهلوانیها و اخلاقگراییهای همه ایرانیهاست. بازتاب یک هزار و 100 بیت از نیایشهای خالصانه در شاهنامه وجود دارد و این نیایشها سرشار از احساس و سفرهای ملکوتی و درونی انسانهاست.
قیامتی ادامه داد: در واقع میتوانیم بگوییم این نیایشها پناهگاه همه خداجویان و تمام خردمندان، پهلوانان و شخصیتهاست. خدایی که در شاهنامه توصیف میشود خدای یگانهای است که مورد تایید هر انسان یگانهپرستی است و هر انسان یگانهپرستی در هر دین و آیینی میتواند با خدای خودش نیایش کند. به همین روی است که نیایشهای شاهنامه پر سوز و گدازند؛ نیایشهای از سر درد هستند و بیشتر برای منافع ملی و رستگاری معنویاند و این نیایشها، نیایشهای عاشقانه هستند.
این پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی گفت: یکی از نیایشهای زیبا، نیایش گیو است به درگاه یزدان در زمانی که میخواهد فرزند نوجوانش بیژن را به جنگ پهلوان بزرگی مانند افراسیاب بفرستد و بیمناک است و میداند که جنگ با افراسیاب بسیار سخت خواهد بود و به احتمال زیاد فرزندش را از دست خواهد، اما برای دفاع از کشور و میهن، لباس رزم بر تن فرزندش میپوشد و در حالی که خون گریه میکند از خداوند با زاری و نیایش میخواهد فرزندش بیژن را به او برگرداند و اینگونه میشود:
یکی بر آسمان برفرازید سر
پر از خون دل از درد خسته جگر
بدادار گفت در جهان داوری
بنامت بر این خسته دل بنگری
نسوزی تو از جان بیژن دلم
که ز آب مژه پای اندر گلم
به من باز ببخشش تو ای کردگار
بگردان ز جانش بد روزگار
وی افزود: پهلوانان شاهنامه، پهلوانان اخلاق و دستگیری درماندگان هم هستند. در شاهنامه باور بر این است که زور، پیروزی، قدرت و پهلوانی را خداوند به این دلیل داده است تا دست فریادخواهان را گرفته، به آنها کمک کرده و این قدرت و توان از خداست:
ز یزدان بود زور ما خود کی ایم
بدین خاک تیره درون بر چه ایم
مرا زور و فیروزی از داور است
نه از پادشاه و نه از لشکر است
عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان تصریح کرد: حتی در جایی که سپاه ایران پیروز میشود، رستم برای اینکه مبادا ایرانیان را غرور بگیرد و در عین حال باورش هم این بود که خداوند به آنها کمک کرده است، به سپاهیان ایران میگوید:
همه دست یکسر به یزدان زنیم
منی از تن خویشتن بفکنیم
مگر دست گیرد جهاندار ما
مگر نه بد است اختر و کار ما
قیامتی بیان کرد: پهلوانان، پاسدار نیکی و ایران هستند و جان خود را نثار آزادی و آزاداندیشی میکنند، همچنین نثار دادگری و انسانیت میکنند و غمگساری از درماندگان و محرومان در شاهنامه اساس کار است:
به هر جایگه یار درویش باش
همی راد بر مردم خویش باش
دگر کودکانی که بینی یتیم
جگر خسته و مانده بی زر و سیم
بر ایشان ببخش این همه خواسته
بر افروز جان و روان کاسته
درون فروماندگان شاد کن
ز روز فروماندگی یاد کن
وی اظهار کرد: کافی است بنیانهای اخلاقی شاهنامه را با ایلیاد و ادیسه بسنجیم، آن وقت است که متوجه میشویم در ایلیاد و ادیسه، یک دهم شاهنامه هم به مسائل اخلاقی توجه نشده است. حتی در مهابهاراتا که حماسه بزرگ هند است و از این جهت میتوان گفت شاهنامه در میان همه حماسههای جهان، سرآمد و کتاب اخلاق و خردورزی است.
عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان مشهد اضافه کرد: جالب این است که در شاهنامه خرد پایه اخلاق است و اخلاق پایه دینداری است. این نکته خیلی مهم است که خرد زیربنای همه چیز در شاهنامه است و بین خردمندی و یکتاپرستی ارتباط بسیار محکمی وجود دارد. انسان خردمند یکتاپرست آن هم در زمانه فردوسی و در زمانهای که کمتر نگاههای آزادمنشی، انسانیت و اخلاقمدارانه حاکم و بیشتر تعصبهای خاص و نگاههای خاص حاکم است، اما فردوسی بزرگترین منادی اخلاق میشود.
قیامتی بیان کرد: از این روی است که میتوان گفت شاهنامه به همین دلیل بزرگترین عامل پیوند هویت ملی با هویت دینی ما بوده و در طول تاریخ نقطه پیوندی است برای همه این موارد، به ویژه اینکه ارادت فردوسی به آموزههای اسلامی و همچنین عشق و ارادت او به پیامبر(ص) و خاندان پیامبر(ص) خاص و ویژه است.
وی ابراز کرد: در زمان فردوسی ایرانگرایی و دوست داشتن ایران و تشیع دو روی یک سکه و همراه هم هستند و این مورد را در شاهنامه بهطور کامل میتوانیم ببینیم. درخصوص گرایش دینی فردوسی در نسخههای متفاوت باید در مورد آن بحث کرد، اما آنچه مشخص است عشق او به خاندان پیامبر(ص) و گرایش دینی فردوسی به تشیع مشهود و آشکار، بهویژه ستایشهایی که در مورد حضرت علی(ع) بیانگر این نگاه است.
این پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی اظهار کرد: با همه این احوال و گرایشها و عشق و ارادت، آنچه برای فردوسی مهم است، انسانیت بوده و او آرزومند این است که همه انسانها از هر دین، مذهب، آیین و از هر ملیت و نژاد و قومی که هستند، در زیر پرچم خداوند و اخلاق و معنویت بتوانند به تفاهم برسند و زندگی سراسر مهربانی و مهرورزی داشته باشند.
انتهای پیام