بحران الهیاتی کرونا با اصلاح فهم دین مرتفع می‌شود
کد خبر: 3972735
تاریخ انتشار : ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۲۰:۳۵
سهراب حقیقت:

بحران الهیاتی کرونا با اصلاح فهم دین مرتفع می‌شود

یک عضو هیئت علمی دانشگاه با اشاره به نحوه خروج از بحران‌هایی نظیر کرونا بیان کرد: راهکار بنده ناظر به اصلاح فهم دین است و باید مشهورات دینی را بازخوانی کرد و معیارهای فهم دین را تعیین کرد. این موارد می‌تواند مانع از رفتارهای نامعقول شود و لازمه اصلاح فهم دین نیز رد تعارض بین دین، علم و عقل است.

به گزارش ایکنا، نخستین همایش ملی فرهنگ با تأکید بر جنبه‌های فرهنگی و اجتماعی کرونا، امروز ۳۰ اردیبهشت به میزبانی دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی برگزار شد. در ادامه متن صحبت‌های سهراب حقیقت، استادیار گروه فلسفه و حکمت اسلامی دانشگاه شهید مدنی تبریز را می‌خوانید که با موضوع «ویروس کرونا؛ مجلای تعارض علم و دین در قرن بیست‌ویکم» ایراد شده است:

نوع مواجهه با این ویروس، علل و چرایی رفتار با این ویروس، راه‌های برون‌رفت از رفتارهای نامعقول و نتیجه‌‎گیری، عناصر بحث هستند. علی‌رغم اینکه عنوان سخن تعارض علم و دین است، اما عرض بنده این است که رفتارهای ما نسبت به کرونا موجب شد به بحث تعارض علم و دین دامن زده شود، اما بین اینها تعارضی مطرح نیست و رفتارهای نامعقول از سوی نهادهای دینی موجب شد تا این مسئله مطرح شود. از جمله مباحث اخلاقی فلاسفه، رابطه علم و دین است و با ظهور کرونا مجدد این مسئله مورد نقد و ارزیابی قرار گرفت. در جوامع دینی مواجهه‌های متفاوتی با این ویروس از انکار تا اذعان مطرح شد و هرکدام از طرفین متناسب با مبانی اعتقادی و معرفتی خود واکنش‌های نظری و عملی از خود نشان دادند که منجر به تعارض ظاهری بین علم و دین شده است.

با نگاه اجمالی و تاریخی به آنچه بشریت تجربه کرده است، می‌بینیم این بیماری‌ها هیچ فردی را نمی‌شناسند و به کسی رحم نمی‌کنند؛ برای نمونه در قرن چهاردهم، طاعون در ایتالیا به اهل کلیسا رحم نکرد و از 64 اسقف، 25 نفر را کشت و این خلاف چیزی بود که به مردم می‌گفتند که بیماری ناشی از گناهان شماست. بنابراین علل شگفت‌انگیزی نیز برای این بیماری‌ها قائل بودند که از جمله، خشم خدا و ... بود. در ایران نیز در عصر صفویه از قرن نهم تا یازدهم، شهرهایی مانند تبریز، اردبیل و قزوین با طاعون مواجه شده و حدوداً شش هزار تلفات نیز داشته است و جالب است که علت شگفت‌آوری برای بیماری در نظر می‌گرفتند و می‌گفتند نحسی زمان تاج‌گذاری شاه و اوضاع ستارگان، علت این بیماری‌هاست، اما این طور نبود.

در جامعه ما نیز که با کرونا مواجه هستیم، واکنش‌ها نسبت به این واقعه متفاوت بود و هرکسی بنا بر تناسب نظام معرفتی خویش، داوری خود را عرضه می‌کرد. ما دو نوع مواجهه با کرونا داشتیم؛ گروهی انکار می‌کردند و گروهی اذعان داشتند. گروهی که وجود ویروس را قبول می‌کردند نیز متأسفانه نوع رفتارشان موجب بروز مشکلات دیگری شد.

فضیلت  قائل شدن برای برخی شهرها

اگر بخواهیم در مورد منکران سخن بگوییم، آنها در یک نگاه به سه دسته تقسم می‌شوند؛ منکران ناشی از هنجارشکنی عالمانه، منکران مبتنی بر مشهورات جامعه و منکرانی که اسیر توهم توطئه هستند. با مورد اول و سوم کاری ندارم و برخی‌ها در جامعه، همواره هنجارستیز هستند و آنها باید به روانشناسان مراجعه کنند، اما انکار مبتنی بر مشهورات، اهمیت بیشتری دارد. اهل فلسفه می‌دانند که منبع بسیاری از باورهای ما مشهورات جامعه است و روشن است که بنابر گفته ابن‌سینا، چه بسیار مشهوراتی که اصل و بنیادی ندارند. بنابراین برخی از مشهورات صادق هستند، اما برخی کاذب‌اند و هیچ مطابقی در جهان خارج ندارند. از جمله مشهوراتی که در جامعه ما مطرح شد و شاید نتوان از آن دفاع کرد، قائل شدن فضیلت برای برخی شهرها بود. حال آنکه، شهید مطهری می‌گفت اکثر روایات در مور فضائل امکنه دارای مشکل هستند؛ چون با انگیزه‌های مختف جعل شده‌اند.

استدلال بنده بر اینکه برخی از مکان‌ها و شهرها را آن‌قدر بالا نبریم که گویی مقدس است، این است که اساساً عالم ماده اقتضای مادیت دارد و عالم تزاحم‌هاست و در این عالم که عین تزاحم و مادیت و شرور است، نمی‌توان از مقدس بودن برخی مکان‌ها صحبت کرد. پژوهش‌های تاریخی و تجربی نیز در مورد شهرهایی مانند بیت‌المقدس و ... این نگاه را تأیید می‌کند. برای نمونه، در سال 1831 در مکه سه‌چهارم زائران از دست رفتند.

دسته سوم از افراد که اسیر توهم توطئه هستند، به نوعی تلاش دارند تمام مشکلات از جمله کرونا را توطئه سرمایه‌داری علیه کشورهای اسلامی بدانند و به لحاظ روانشناختی، ذهن این گروه مأنوس با توهم توطئه است و چه‌بسا ریشه در ساختار فرهنگی و سیاسی جامعه ما دارد. گروهی نیز داریم که قائل به وجود کرونا هستند، اما گروهی از آنها با رفتارهای نادرست خود و با تمسک جستن به آموزه‌های دینی، راه نادرست را رفتند. برخی این مسئله را به مهدویت ربط دادند و آن را مرگ سفید دانستند و برخی تا آنجا پیش رفتند که گفتند هر مجلس دینی را می‌توانیم تشکیل دهیم. این قبول کردن‌ها نیز ناسازگار بود و می‌توانست به تعارض ظاهری بین علم و دین دامن بزند.

برخی نیز به آموزه دعا تمسک جستند که مقوم زندگی یک دیندار است و در این شکی نیست، اما فهم نادرست از آن می‌تواند به دعاگریزی در جامعه منجر شود و راحت‌ترین عمل همین دعا کردن است، اما دعا باید همراه با خردورزی باشد. این گروه نیز با این رفتار به آنچه نباید رخ می‌داد دامن زدند و گروهی نیز تحت عنوان طب سنتی و ... بودند که مسائلی را مطرح کردند که کمکی برای جامعه ما نداشت و بلکه برعکس، باعث ظهور مشکلاتی در جامعه شد. اما چرا این رفتارها وجود دارد و گروهی که به وجود کرونا قائل هستند این رفتارها را دارند؟ پاسخ آن برخی عوامل است که باید به آنها بپردازیم.

جهل به تعالیم دینی، تاریخ و طبیعت

عامل اول این رفتارها، جهل است که مهم‌ترین علت بروز و ظهور باورهای نظری و رفتارهای عملی، جهل انسان‌ها نسبت به ماهیت این پدیده و حتی جهل به تعالیم دینی و تاریخ و طبیعت است. جهل از ماهیت این بیماری چه‌بسا باعث شیوع این ویروس در جامعه ما شود. عامل دوم، مقدس‌تراشی است. انسان معاصر در کشاکش افراط و تفریط، دچار مشکلاتی شده است و برخی می‌خواهند سکولاریزم را تئوریزه کنند و برخی به دنبال مقدس‌تراشی هستند اما هر دو مطرود هستند و به بشریت ضربه زده است. سیره انبیا و رفتار علمای زمان، حکایت از ستیز با قدسی‌زدایان و قدسی‌تراشان است و مقدس‌سازی می‌تواند به جای دفاع از دین برای همیشه پایه‌های دین را از بین ببرد. بنابراین، ام‌ا‌لعوامل در ظهور این رفتارها همین مسئله است. مقدس‌سازی‌هایی رخ داد که در دل خود تعارضی خطرناک را پرورش می‌دهند.

عامل سوم تصور نادرست از مقولات دینی است. انسان دینی با مفاهیم دینی اندیشیده و زندگی می‌کند، اما به خاطر غلبه فرهنگ عامیانه، آموزه دینی که مُخ عبادت است؛ یعنی دعا، به درستی معرفی نشده است. راحت‌ترین کار نشستن و دعا کردن است، اما دعا به معنای رفع تلخی‌ها و رنج‌ها نیست و رفع کاستی‌های مادی نباید دعا را تنزل دهد. دعا ابزار زندگی نیست، بلکه ابراز بندگی است و رقیبی برای طبیعت و عقل هم محسوب نمی‌شود. همچنین دعا علت ناقصه است و منافاتی با عقلانیت ندارد. تعالیم دینی که ما را به دعا فراخوانده به تعقل نیز فراخوانده است و باید دعا را همراه با خردورزی توأم کنیم.

ما باید تلاش کنیم تا از این وضعیت عبور کنیم که راه‌های مختلفی نیز در پیش داریم؛ از جمله آنها قبول واقعیت و تحلیل درست واقعه است یک راهکار عامی است که به لحاظ منطقی باید یک واقعه را قبول کرد و بعد به ماهیت آن پرداخت. اما راهکار بنده ناظر به اصلاح فهم دین است و باید مشهورات دینی را بازخوانی کرد و معیارهای فهم دین را تعیین کرد. اینها می‌تواند مانع از رفتارهای نامعقول شود و لازمه اصلاح فهم دین نیز رد تعارض بین دین و علم و عقل است. دین نازل شده تا معقول گردد و در غیر این صورت، به ضد خود تبدیل می‌شود.

انتهای پیام
captcha