به گزارش ایکنا، نشست «عدالت در سیاستگذاری شهری» با حضور میثم مهدیار، جامعهشناس و مدرس دانشگاه شب گذشته، 3 خردادماه به همت کانون اندیشه جوان در صفحه اینستاگرام باشگاه اندیشه برگزار شد. متن این جلسه از نظر میگذرد؛
شهر مهمترین تجلی زندگی مدرن است و در پرتو شناخت شهر میتوانیم جامعه و مدرنیته را بفهمیم و بدون درک شهری نمیتوانیم از مسائل فرهنگی و اجتماعی درک واقعی پیدا کنیم. متأسفانه این درک در کشور ما و بین نخبگان، اعم از نخبگان علمی و حاکمیتی، ضعیف است. یکی از مفاهیم در دنیای معاصر مفهوم سرمایهگذاری است که در اواخر قرن نوزدهم برجسته شد؛ ولی این مفهوم تطوراتی داشته است که باعث شد این مفهوم توضیحدهندگی بیشتری نسبت به قرون 19، قرن 20 و قرن 21 داشته باشد. مفهوم سرمایهداری شهری یکی از مفاهیم اصلی متأخر در توضیح وضعیت معاصر ماست. به این معنا که شهر محل هجوم سرمایه قرار گرفته و از همین جهت شکل کالایی پیدا کرده و برای اینکه بتواند ارزش افزودهای را برای خودش دست و پا کند باید بر روی شکاف و نابرابری سوار شود.مفهوم سرمایهداری همانطور که مارکس توضیح داده است از شکاف دستمزدی سرچشمه میگیرد، یعنی کارفرما به واسطه پول کمتری که به کارگر پرداخت میکند سود کسب میکند و حاشیه سودی که برای کارفرما دارد ناشی از این است که حق کارگر و سهمی را که در تولید کالا دارد پرداخت نمیکند و از محل انباشت این ارزش افزوده سرمایه انباشت میشود و سرمایهداری شکل میگیرد و رشد میکند.
ترجمان این صورتبندی در شهر چه میشود؟ سرمایهداری متأخر شکاف و نابرابری را در دسترسی به فضاهای شهری را ایجاد میکند و آن را به عنوان محل انباشت سودش قرار میدهد و از این جهت سرمایهداری شهری خودش را بازتولید میکند و توسعه میدهد و بین فضاهای مختلف شهر فاصله ایجاد میکند؛ بین بالاشهر و پایینشهر و بین مکانها و نامکانها. عدالت شهری ناظر به این است که شکافی را که در قلمروهای مختلف شکل گرفته، اعم از هوا و سروصدا و دسترسی به حمل و نقل و المانهای هویتسازی محلهای یا دسترسی شما به کالبدی که به آن احساس تعلق میکنید و پیوندی با آن دارید، کم کند. البته ابتدا مفهوم بسیطتری از عدالت شهری مد نظر بود. در برخی گرایشها شهر به دو قسمت تقسیم شده است: مرکز و حاشیه شهر. بعد با توسعه دنیای جدید و ادبیات توضیحدهنده به خصوص در حوزه علوم انسانی مفهوم شهر بیشتر طرح شد و در نهایت به تلقی چندبعدی از فضای شهری دست پیدا کردیم.
عدالت مفهومی است که در حوزه جامعهشناسی و اقتصاد سیاسی از سوی مارکس طرح شد. یعنی مارکس در صورتبندیهایی که از سرمایهداری ارائه میدهد تاثیرات سرمایهداری جدید را در محیط زیست مطرح میکرد. به این معنا که بین مصرف منابع طبیعی هم شکافی وجود دارد؛ مثلا در شهرها خیلی این مصرف بالاتر است و فشاری که به منابع طبیعی میآید خیلی گستردهتر از روستاهاست و سرمایهداری منابع را استفاده میکند و به فرسایش میکشد. مارکس شهر را به عنوان کانون مصرف سوخت و ساز و سرمایهداری معرفی میکند. سپس مفهوم عدالت یا تبعات سرمایهداری در ایجاد شکاف و فاصله در مصرف منابع طرح میشود، منتها بعدها کسان دیگری این مفهوم را کامل میکنند.
مثلا مفهوم عدالت فرهنگی مطرح میشود. به این معنا که افراد بتوانند تعلقات خودشان را در فضای شهری پیگیری کنند و مجبور به گسست و فاصله از آنها نشوند. در کلانشهرها معمولا افراد از خانوادههای قبلی خودشان جدا میشوند. هرچه افراد برای نزدیکتر شدن به خانوادههایشان قدرت انتخاب داشته باشند مفهوم عدالت فرهنگی طرح میشود. پس عدالت صرفاً مفهومی اقتصادی نیست. طبق مطالعات جدید، در بالاشهر از حق فرهنگ محروم هستند، چون احساس پیوند محلی را ندارند و این احساس تعلق در پایین شهر است و باعث میشود که کیفیت زندگی بالا برود. مفهوم کیفیت زندگی در مطالعات اجتماعی کاربرد دارد. اغلب مفهوم کیفیت زندگی در پایینشهر وضعیت بهتری دارد، چون حق فرهنگ طرح میشود. این مفهوم ثابت و روشن نیست، ولی میتوانیم بگوییم که تلاش برای کم کردن فاصله دسترسی به قلمروهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را برای تفسیر مفهوم عدالت فرهنگی استفاده کنیم.
شهر نسبت وسیعی با برنامه توسعه سرمایه دارد. باید برای کنترل این سرمایه در فضای شهری تأمل کرد. نهادهای شهری مثل شهرداری قوانینی را برای تمشیت اوضاع شهری تصویب میکنند و این قوانین تاثیرگذار است، یعنی شهروندان مجبورند آنها را رعایت کنند و این اجبار به جزئی از فرهنگ تبدیل شده است. پس سیاستگذاری و حکمرانی در شهر برای کم کردن فاصلهها امکانپذیر است. گاه این تلاش عکس عدالت شهری است، چه آگاهانه و چه ناآگاهانه. داروینیسم اجتماعی در اندیشه لیبرال به اوج خودش میرسد. رویکرد لیبرال در مدیریت شهری و سیاستگذاری شهری دلالتهای زیادی دارد و با نگاه سوسیالیستی به مدیریت شهری فرق میکند. پس آن جهت گیری است که شکل و شمایل شهری و معماری شهری چه سمت و سویی داشته باشد؟ به سمت عدالت نزدیک یا دور میشود؟ شکافها را کم یا تعمیق میکند؟ شهر ابعاد مختلفی دارد و نهادهای مختلفی در آن تاثیرگذارند. شورای شهر قلمروهایی دارد مثل تنظیم ساخت و ساز شهری یا ترافیک و ... که آنها را انجام میدهد منتها فقط اینها نیست. مجلس قوانین را تصویب میکند که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم روی زیست شهری تاثیر میگذارد.
انتهای پیام