به گزارش ایکنا؛ نهمین همایش بینالمللی «فلسفه دین معاصر» امروز، 11 خردادماه با سخنرانی جمعی از پژوهشگران و اندیشوران به صورت مجازی برگزار شد. در ادامه متن سخنان امید ارجمند، پژوهشگر فلسفه را میخوانید؛
موضوع بحث، معاصرسازی مسائل فلسفه دین در اندیشه شهید مطهری است. ما اگر بخواهیم این بحث را یک نگاه تاریخی داشته باشیم، باید ببینم چه اتفاقی در فلسفه اسلامی از لحاظ روشی افتاده است. اگر به تقسیم علم و حکمت نگاه کنیم که فارابی و ابن سینا دارند و تقسیم حکمت به نظری و عملی انجام میشود، در حکمت نظری نیز بحث طبیعیات و ریاضیات و الهیات را داریم و متناظر با هرکدام از این علوم نظری، روشهای ریاضی، فلسفی، برهانی و ... وجود دارند تا به زمان ابنسینا و فلسفه مشاء میرسیم که این تقسیم را داریم و میبینیم ابنسینا به صورت جدی، فارغ از درست یا غلطبودن مباحث طبیعیات، آن را در طرح مباحث مختلف استفاده میکند و دستی بر آتش دارد و مسائل را دنبال میکند. او از منابع متعدد استفاده میکند؛ یعنی هم منابع طبیعیات و هم منابع ریاضیات و الهیات مورد استفادهاش هستند، اما وقتی فلسفههای اشراقی پررنگ میشود و به حکمت متعالیه میرسیم، عملاً آن دو قسمت طبیعیات و ریاضیات کنار گذاشته میشود. البته هرچند هست، اما نوآوری جدی نداریم، حوزه فلسفه محدود به بحث الهیات میشود و در بحث فلسفه دین نیز الهیات به معنیالاخص را داریم.
این جریان ادامه دارد و فلسفه دین و کلام ما نیز در این فضا است و وقتی به بحثها در حوزه کلام و ... نگاه میکنیم، میبینیم طرح بحثها انتزاعی، متافیزیکی یا مبتنی بر حرکت از علت به معلول است و اگر بخواهیم آسیبشناسی داشته باشیم، مخاطب گاهی اوقات خیالبافی و فلسفهبافی میکند. اما پیش میآییم و به استاد مطهری میرسیم. ایشان در زمانهای قرار دارد که تضارب آرا شکل گرفته و بحثها جدی است و فلسفههای جدید وارد شدهاند و علوم جدید مورد توجه قرار گرفتهاند. همچنین جامعه علمی و دانشگاهی به این مسئله توجه داشته است.
اینها بر استاد مطهری به عنوان یک نوصدرایی اثر میگذارد و علاوه بر مباحثی که در نوصدراییان مطرح است، ایشان توجه جدی به فلسفههای جدید و علوم جدید میکند، اما در حد بضاعت در طرح مباحث خودشان اینها را دارند. در بحثهای مختلف میبینیم که ایشان بحث میکند و مطالب را بدون جانبداری میگوید و این خیلی مهم است که یک عالم دینی را ببینید که به مسائل مختلف به صورت میانرشتهای نگاه میکند و مورد توجه قرار میدهد. اینجا دقیقاً میتوانیم از روش استاد مطهری سخن بگوییم. هنر استاد در مسئله روشی این است که تسلط کاملی به منابع اصیل اسلامی دارد و یک توجه جدی هم به مسائلی دارد که در زمانه خودش مطرح است و به علوم مختلف مراجعه میکند و در یک حرکت رفتوبرگشتی سعی دارد مطالبی که در سنت ما وجود دارد، به زبان روز و به زبان علوم جدید فراوری و معاصرسازی کند.
این باعث میشود که اگر بخواهیم دقیقاً در مورد روششناسی او سخن بگوییم، از سه روش مختلف در کنار یکدیگر سخن میگوییم و آن اینکه، ایشان روش برهانی و انتزاعی را دارد، یک روشی نیز دارد که روش فطری و درونی است و بحث مستقلی را میطلبد و خیلیها به این پرداختهاند و هسته فکری ایشان را همین میدانند که افقهای جدیدی را در فلسفه دین برای ما فراهم میکند. در الهیات مسیحی این روشهای ایمانگرایانه بسیار مورد توجه قرار گرفتهاند و در آینده مسائل الهیاتی نیز به این مسائل گرایش پیدا میکنیم.
اما نکته دیگر، روش علمی و عینی است که استاد سعی دارد از آن مباحث انتزاعی فلسفی و مباحث موجود و عینی که در علوم جدید مطرح است و با مثالهای متعدد و با بیانات قابل لمس، مطالب خودش را تبیین کند. پس روششناسی ایشان در سه ضلع روش برهانی، طبیعی و یا عینی و روش فطری مطرح است.
این روشهایی که ایشان به آنها میپردازد، ثمراتی دارد؛ اولاً اینکه مباحث عینی و قابل لمس میشوند و ارتباط افراد با این مباحث بیشتر خواهد شد. نکته دوم اینکه ایشان از یک نوع جزمیت افراطی که در طرح مباحث کلامی وجود داشته است، کمکم دور میشوند، چون در قیاس دو مقدمه داریم، وقتی یکی فلسفی و یکی از علوم طبیعی است و علم طبیعی نیز در حال تطور هستند، اینکه بشود یک نتیجهای را دائماً قبول کرد، رخت میبندد و کنار میرود و آن جزمیت از منظومه فکری ایشان کنار میرود، هرچند که شاید تصریح نشده باشد.
نکته مهمی که امروز اهمیت دارد، افقگشایی در طرح مباحث کلامی و فلسفه دین است و این روش استاد است. ما کتبی داریم که ترجمه هم نیست، اما نتوانستند بحثهای جدی را مطرح کنند و بحث اضافهای نسبت به ایشان نداشتهاند، اما ایشان نوآوری داشتند و وارد مباحث نوآورانه میشوند. وقتی وارد مباحث معاد میشویم، میبینیم نگاههای علمی و ... را داشتهاند و مسائلی مانند خواب مصنوعی و ... را که مطرح میکنیم، همراه با افقگشایی است و این امکان را به ما میدهد که مسائل جدید را به صورت متنوع بیان کنیم.
اما ایشان به برهان هدایت اشاره میکند. ایشان به بحث اثبات وجود خدا پرداخته است، اما به صورت واضح و شفاف، سه راه فطری، علمی و عقلانی را برای این مسئله مطرح میکنند. علاوه بر برهان صدیقین و ... ، ایشان وارد مباحث فلسفه غرب میشوند و به اینها توجه دارند. در طرح مباحثی که دارند ادبیات داروین ... را میآورند و دائماً در خلال بحثها که در قالب گفتوگو بوده، این حرکت رفتوبرگشتی بین مسائل فلسفی و علوم جدید مطرح است، اما در راه نیمهفلسفی، سه بحث دارند؛ برهان نظم، هدایت و حدوث. در مورد برهان هدایت باید گفت ایشان بحث را از نظم جدا کرده و یک عملکردهای معمول و هدایتهای معمول را مورد توجه قرار میدهند و میگویند در بحث اثبات وجود خدا به ما کمک میکند.
انتهای پیام