معتمدی در ابتدا خاطرات خود را از اولین آشنایی و برخورد با شهید بهشتی چنین شرح داد: من خانواده شهید بهشتی را در اصفهان میشناختم. خانواده محترمی بودند که اغلبشان در کسوت روحانی بودند. در سال 1355در تهران، در آموزش و پرورش به سازمان کتابهای درسی ایران رفتم. مرحوم شهید بهشتی از کارشناسان سطح بالای این سازمان بودند. مسئولیت این سازمان تألیف کتابهای درسی و انتشار آن برای دانشآموزان کل کشور بود. آنجا از سازمانهای بسیار منظمی بود که مرحوم احمد آرام، دکتر بهزاد، دکتر خانلری و افراد دیگر پایهگذاری کردند و کارشناسان بسیار مجربی در این سازمان حضور داشتند که نمونه آن دکتر بهشتی بود و از افراد شاخص این مجموعه به حساب میآمد. اولین روزی که در سال 1355 به این سازمان رفتم؛ پیش از کار، برای آشنایی و معرفی دیگر کارشناسان اقدام شد. ابتدا به اتاق دکتر بهشتی رفتیم. البته تا آن زمان من نمی دانستم که این آقای دکتر بهشتی از افراد همان خانواده آقای بهشتی در اصفهان هستند که در گذشته با آنها در رفت و آمد بودیم.
معتمدی ادامه داد: وارد اتاق که شدیم بعد از سلام و احوالپرسی بلافاصله جناب دکتر بهشتی از من سؤال کردند: آقای معتمدی شما اهل کجا هستی؟ بنده عرض کرد اهل اصفهان هستم. ایشان فرمودند لهجه اصفهانی که ندارید؛ از کدام شهرستانهای اطرافش هستید؟ گفتم شهرستان لنجان. خلاصه از محل تحصیل سؤال کردند که کدام مدرسه درس خواندید که عرض کردم در اصفهان مدرسه 15 بهمن؛ گفتند چه جالب من هم در آن مدرسه درس خواندم. خلاصه اینطور شد که ما با هم آشنا شدیم و یکدیگر را شناختیم.
معتمدی از ویژگیهای شخصیتی دکتر بهشتی چنین توضیح داد: اتاق من مجاور اتاق ایشان بود و هر روز ایشان را میدیدم. میتوانم بگویم از منظمترین افرادی بودند که من در طول عمر خود دیده بودم. در مدیریت زمان بسیار توانا بودند؛ درست ساعت 8 صبح در دفترشان بودند و ساعت 12 محل کار را ترک میکردند. از نظر ارتباطات اجتماعی بسیار انسان خوش سخن و خوشرویی بودند. تمام شخصیت او کاملاً در پوشش، رفتار، گفتار و برخوردش ظاهر بود.
وی در ادامه از کارهای دکتر بهشتی در سازمان و بیرون از محل کار توضیح داد: دکتر بهشتی در آن زمان در سازمان مسئولیت کارشناسی کتابهای دینی را داشتند. در بیرون از سازمان نیز بسیار فعال بودند و کارهای دیگری نیز انجام میدادند. کارهایی مانند: ترجمه قرآن کریم؛ انتشار نوشتههایی که قبلاً در آلمان نوشته بودند؛ همکاری با مدرسه رفاه و منتظری در قم، راهنمایی عدهای از طلاب ممتاز در جهت بالا بردن اطلاعات دینی این افراد، بررسی کتب تازه منتشر شده در حوزه دین، برگزاری جلسات هفتگی تفسیر قرآن، جلسه هفتگی پیرامون مباحث اسلامی، چهارشنبهها در منزلشان با حضور دوستان معمولاً جلسات علمی و دینی برگزار میشد و.. اینها چیزهایی بود که وقتی در خدمت استاد دکتر بهشتی بودم در یاد دارم و خاطرات بسیار خوبی از ایشان برجای مانده است.
معتمدی در ادامه افزود: باید بیان کنم که ما تا پیش از سال 57 کمتر از فعالیتهای سیاسی ایشان خبر داشتیم. در اداره هیچگاه مسائل سیاسی را مطرح نمیکردند و در رابطه با حکومت شاه حرفی نمیزدند. هیچگاه من از زبان ایشان نشنیدم که از کسی بدگویی داشته باشند؛ اصلاً در وجود ایشان چنین چیزی نبود.
وی در رابطه با فعالیتهای دکتر بهشتی در بعد از انقلاب گفت: در بعد از انقلاب به دلیل مشغلهها و مسئولیتهایی مانند تدوین قانون اساسی و ریاست قوه قضائیه که دکتر بهشتی داشتند دیگر ارتباطی مانند گذشته نداشتیم و از دور در جریان کارهای ایشان بودم. بعداً وقتی که میخواستم کتاب زندگینامه ایشان را بنویسم، تمرکزم بیشتر بر روی همین مسائل فرهنگی بود که من با ایشان برخورد داشتم.
این مولف پیرامون حادثه روز هفتم تیر بیان کرد: این اتفاق حادثه بسیار ناگواری بود. صبح روزی که از این خبر مطلع شدیم، شوک بسیار بزرگی بود که شنیدیم. این حادثه برای همه ایرانیان خیلی دردناک و غیرقابل باور بود. نبود امثال شهید بهشتی ضربه بزرگی برای کشور بود. اینها بزرگوارانی بودند که مردم خیلی به آنها امید داشتند و جایگاه ویژهای داشتند. افرادی مثل دکتر بهشتی میتوانستند انگیزههای درونی برای افراد ایجاد کنند. کافی بود شخصیتی چون ایشان در بین معلمین و مردمان قرار بگیرد تا بذر تفکر سطح بالا و آیندهنگری متمدنانه و مومنانه در دل افراد کاشته شود.
وی در پایان در پاسخ به این سؤال که چه راهکارهایی باید انجام داد تا دوباره در همه سطوح جامعه افرادی چون دکتر بهشتی داشته باشیم، گفت: ابتدا باید دید که دکتر بهشتی محصول چه محیط و جامعهای بوده است و در چه شرایطی درس خواندند. ما افراد دلسوز و دغدغهمند بسیاری در این کشور داشتیم که برای رشد و پیشرفت جامعه و آینده کشور، هرکاری که در توانشان بود انجام میدادند. اکثرشان هم افرادی متدین و معتقد بودند. بعد از انقلاب و مخصوصاً بعد از شهادت چهرههای دلسوز مانند دکتر بهشتی، افراد بسیاری از این اشخاص و شخصیتها را به بهانههای مختلف مثل پاکسازی و...کنار گذاشتند، بازنشسته کردند و خانهنشین شدند که ضربه بزرگی برای کشور بود. ما از این افراد خالی شدیم و یک نیروی سازندهای را در آموزشوپرورش از دست دادیم که هنوز هم بعد از چهل سال نتوانستیم جایگزینی برای آن ایجاد کنیم و به آن سطحی که مورد نظر بود دست پیدا کنیم. ما در گذشته اصلا نمیشنیدیم که معلمان در رابطه با حقوق و مزایایشان که خیلی هم مختصر بود بحثی بشود. اما مسائلی بعدی که آمد اتفاقاتی رخ داد که در وقت مناسب باید به آن پرداخت.