به گزارش ایکنا؛ برنامه رادیویی «ساعت بیست و چهار و یک دقیقه» با موضوع «دین و سبک زندگی در بستر رسانه» با کارشناسی و اجرای هادی البرزی و حضور مهمانانی چون؛ عبدالله چینیچیان، کارشناس سیاسی و مذهبی، علیرضا داودی و کارشناس ارشد مسائل رسانه و علوم شناختی برگزار شد.
مجری: رسانه و دین و ارتباطات آیینی یکی از موضوعاتی محسوب میشود که همواره در رسانههای جدید و سنتی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است و رسانهها نقش مهمی در تبیین، تبلیغ، آموزش و اطلاعرسانی در حوزه دین دارند. برای شروع بحث، از آقای چینیچیان میخواهم که تعریف سبک زندگی و دین در بستر رسانه را بیان کنند و این امر چگونه اتفاق میافتد؟
چینیچیان: اول باید به تعریفهای واحدی برسیم. وقتی ما میگوییم دین، مقصودمان دین اسلام است. این را همه میدانند. دین یک تعریف عام دارد. در دنیا هیچکسی بیدین نیست. قرآن میفرماید که به کفار بگو: «لکم دینکم ولی الدین»؛ دین شما مال خودتان و دین من هم مال خودم. بنابراین کفار هم دین دارند. تمام ایسمها دین هستند. پس تعریف ما از دین، دین اسلام است. حال به چه چیزی زندگی میگوییم؟ اول آن را تعریف کنیم. بعد به سبک آن برسیم. آیا ما طول عمر را زندگی میگوییم یا نه. در واقع زندگی یعنی تلاش برای رسیدن به اهداف خرد و کلان و شامل تلاش یک کودک در بازی و تخیلش در آن میشود تا تلاش کسی که به قوهی عاقله رسیده و به دنبال اهداف خرد و هدف نهاییاش است. بنابراین هدف در سبک زندگی مهم است. اگر زندگی همین مسائل دنیوی مثل تحصیل، اشتغال، ازدواج و کار باشد، هیچ فرقی بین زندگی ما و یک کافر چینی، هندو، بودایی، اروپایی و آمریکایی نیست. زندگی همین کارهاست و هدف، سبک را تغییر میدهد.
کار رسانه ابلاغ و تعریف است و ما به آن اهمیت زیادی نمیدهیم. خداوند فرمود که پیامبران «ما على الرسول الاّ البلاغ» هیچ کاری جز تبلیغ ندارد. ابلاغ و تبلیغ دو هدف دارد: معرفی و جذب. اولی اطلاعرسانی میکند. حال معرفی خداوند متعال باشد، دین یا محصولی تجاری. دومی باید جاذبه ایجاد کند تا طرفدار داشته باشد. این مورد کار رسانه است. حالا میخواهیم درباره دین در زندگی و سبک زندگی در بستر رسانه بحث کنیم.
مجری: آقای داوودی هم تعریفی را از موضوع سبک زندگی و دین ارائه دهند تا به نقطه اشتراکی برسیم و وارد مسائل بعدی شویم.
داوودی: نقطه اشتراکمان این است که من صحبتهای آقای چینیچیان را قبول دارم. البته سه نکته را اضافه میکنم. شاید به روند بحث کمک کند. وقتی که در مجموعه رسانه از دین و سبک زندگی صحبت میکنیم، داریم درباره یک فرایند حرف میزنیم. ما رسانه را یک ابزار ابلاغی و تبلیغی میدانیم و هر ایستگاهی که قرار است در آن تکامل صورت گیرد، به این معنا که ما در حوزه رسانه وقتی که سبک زندگی دینی را انتخاب میکنیم، ما بحث تبیین، تسلیح، نبرد و جنگ را داریم و عامل هر چهار مورد جنس انتخاب ما در سبک زندگی است که براساس گزارههای دین یا غیردین، یعنی دخیل کردن دین به معنی اعم یا کنار گذاشتن آن به معنی اخص، مد نظر قرار میگیرد. بنابراین میگوییم که رسانه وظیفه مدیریت این فرایند را برعهده دارد. سبک زندگی و دین نزد ما یک پروژه یا ایستگاه نیست، بلکه دو فرایند آمیختهشده هستند.
نکته دوم، فضای مخاطب است که یک دهه یا دو دهه گذشته نیست که سبک زندگی را از منابع محدود، دین را از منابع محدود و رسانه را هم فقط از یک رسانه یا دو رسانه دریافت یا تعریف یا در واقع پیش خودش بیاید و نشانهگذاری کند،
بلکه همه اینها تکثری دارد که فضا را از حالت تبیین و تسلیح به حالت نبرد و جنگ تغییر میدهد.
نکته سوم این است که حوزه علوم جدیدی دارد و رابطه تبیین و نبرد را تعریف میکند. چه وقت باید در حالت نبرد از قاعده تبیینی، علیه کسانی که میخواهیم آنها را هدف قرار دهیم، استفاده کنیم و حالا بعد از آن به جنگ برسیم یا نرسیم. هر کدام فضای خاصی دارد و حالت نبردی را که علیه ما در پیش گرفتند، به واسطه مسائل دینی در تعریف سبک زندگی بیان کنیم و آن را به حالتی تبیینی به نفع خودمان تبدیل کنیم که این نفع هم دو سو دارد. هر کدام در رسانه به نسبت دین دوباره متفاوت میشود. کجا باید بگوییم داعش، طالبان، القاعده یا افراطیها. همهی اینها یکی است؟ رسانه در اینجا به کار میآید. اغلب، سبک زندگی امنیتی، اقتصادی و سیاسی ما در همین حوزه تعریف میشود. به همین دلیل علوم نوینی پا به عرصه مرحله بین مرحلهای گذاشتند؛ یعنی مرحله تبیین تا تسلیح، تسلیح تا نبرد و نبرد تا جنگ. در واقع بیانکننده چگونگی مواجهه فرهنگها و سبکهای مختلف به بهانه دین یا به واسطه دین یا بدون دین هستند.
مجری: آقای چینیچیان، مستحضرید که رسانهها کارکردهایی دارند که دین میتواند از آنها استفاده کند. یعنی رسانه میتواند اطلاعرسانی کند، آموزش دهد و تبیین و تبلیغ کند. رسانهها چه کارکردها و چه کجکارکردهایی برای دین دارند؟
چینیچیان: امام خمینی(ره) اقرار کردند که ما در تبلیغات ضعیف هستیم. مقام معظم رهبری یک پله بالاتر از آن را گفتند. فرمودند که ضعیف، بیابتکار و بیذوق هستیم. باید بررسی کنیم. علت اصلی این است که رسانه، قلم، کتاب، تریبون، منبر، بنر و هرچه را که شما فرض بگیرید ابزار است و دو طرف میتوانند استفاده کنند. مهم است که با آن چه کار میکنید. بنابراین توجهمان در تبلیغ، اطلاعرسانی، تعلیم و همه چیز به ابزار بوده است، در صورتی که ابزار بدون سیاستگذاری قابل استفاده نیست و شما چه وقت میتوانید سیاستگذاری کنید؟ موقعی که علم به موضوع داشته باشید. تا به ریاضی علم نداشته باشی، نمیتوانی ریاضی را تعلیم دهید. حال رسانه، که در رأس آن رسانه ملی قرار دارد و تمام شبکههای مجازی هم رسانه هستند، علمشان به موضوع چقدر است و هدفشان چیست. شما میبینید که اکثر شبهات پایه علمی ندارد. فقط هدف دارد که ضد تبلیغ کند یا مثلاً اکثر برنامهها جنبه علمی ندارد. اهداف دیگری دارد. مثلاً برنامهای را پخش کنند تا زمان پر شود. بنابراین ما باید از این ابزار درست استفاده کنیم. لازمهاش علم به آن موضوع و سیاستگذاری است. من که میخواهم این مطالب را مطرح کنم، علم خودم به آن چقدر است؟ مثلاً سبک ازدواج در فرهنگ دینی یا الگوی مصرف چیست؟ آیا بر این اساس برنامهریزی کرده است؟ دشمن میداند دارد چه میکند. من در معرض شبهات هستم و شبهات تاریخی و موضوعی مطرح میشود، یعنی کاملاً سازماندهی شده است. بعد یک دفعه تمام شبکههای اجتماعی این شبهه را در ذهن مردم ایجاد میکنند. حال آیا سازماندهی و برنامهریزی و سیاستگذاری وجود دارد یا رسانه فقط یک ابزار است؟ کسی هم نمیداند که چطور باید از آن استفاده کند. بنابراین مسئله اصلی علم به موضوع و هدفگذاری و بعد از آن برنامهریزی و استفاده از رسانه است.
مجری: بسیار ممنون. آقای دکتر داوودی، دین میخواهد از رسانه استفاده کند. حال رسانه چه کارکردها و کجکارکردهایی برای دین دارد؟
داوودی: دین برای اینکه بتواند خود را به سلولهای مختلف در جامعه تبدیل کند، در طبقات و شریانهای مختلف نیاز به ابزاری به اسم رسانه دارد. البته رسانه هم باید ظرفیت و اهلیت این مسئله را داشته باشد و چهبسا خودش ضد تبیین و ضد حرکت شود. پس منهای اینکه دین میخواهد از ابزاری به اسم رسانه استفاده کند، باید ببینیم رسانه هم میتواند به عنوان ابزاری مناسب در اختیار دین قرار بگیرد؟ منظورم دین به معنای اعم است.
مجری: یعنی بحث ظرف و مظروف.
داوودی: یعنی یک بحث، خاص دین و بحث دیگر، توانمندی و توانایی رسانه است. وقتی این دو را کنار هم میگذاریم، تکلیف دین با خودش مشخص است. یعنی ما اگر از همه حواشیای که برای دین ایجاد میکنند فاصله بگیریم، خط دین و فرایندش و همه نقطهگذاریهایش مشخص است و ادیان اسلام، مسیحیت و یهود اینگونه هستند. حال دو نکته را ذکر میکنم. نکته اول، رسانه به مثابه ابزاری برای تبیین، تشریح، توزیع و تألیف در دین یا به مثابه ضد تبلیغ، ضد حرکت یا ضد تبیین در دین تلقی میشود. اینجاست که ما وارد فضایی با عنوان بهرهگیری طرفین از علوم جدید برای رساندن خودشان با کمترین هزینه و بیشترین اثرگذاری به مخاطب میشویم. به این معنا که فرض کنید ما داریم از رسانههای اینتراَکتیو صحبت میکنیم. دانش رسانههای اینتراَکتیو در پیوند با دین مقداری متفاوت از رسانههای سوپراینتراَکتیو است. مخاطبی هم که در مواجهه با اینها قرار میگیرد، نیازها، انتظارات و ضروریاتش کاملاً متفاوت است، به شرط اینکه محیط جغرافیایی را دخیل نکنیم. بنابراین از سه مسئله صحبت میکنیم. مسئله دین که کاملاً تکلیف آن معین است. مسئلهی ابزار که انقلتهای بسیار زیادی در آن وجود دارد و مسئله دریافتکننده که فراز و فرودهایی دارد. باید بدانیم که با دین ثابت طرفیم اما با ابزاری طرفیم که مسلّح به علوم روز نیست و با مخاطبی طرفیم که علوم روز را نمیشناسد یا تصور میکند که میشناسد اما پایه شناختی او همان علوم قدیمی است یا با مجموعههایی طرفیم که در کشاکش بین این علوم در نحوه انتقال ایراداهایی جدی دارند.
به همین دلیل در معرض تهاجم بودن راحتتر از تبیین و دفاع کردن است. این اشکال از دین نیست، بلکه از علوم و سلاحهایی است که به مثابه ابزار رسانهای در اختیار کسانی قرار دارد که میخواهند حد فاصل دین با مخاطب قرار بگیرند. حال در این فرایند چه ایستگاهها و فرآوردههایی وجود دارد که میتوان راجعبه آن صحبت کرد.
مجری: آقای چینچیان، آقای داوودی بحث جدیدی را باز کردند؛ مقایسه رسانههای یکسویه و دوسویه در مورد دین. در واقع زمانی با رسانههای یکسویه مواجه بودیم، منبر، رادیو و تلویزیون. الان رسانهها دوسویهاند. در این دوره جدید که مخاطب هم قدرت تعامل پیدا کرده است چه باید کرد؟
چینی چیان: گاهی ما دوسویه را فیزیکی نگاه میکنیم. یعنی میگوییم که من به عنوان رسانه میتوانم با مردم ارتباط برقرار کنم و آنها هم متقابلاً میتوانند با من ارتباط برقرار کنند. در واقع رسانه یکسویه نداریم، چون ما مخاطب داریم که روی آن اثر میگذارد و ارتباطش را با ما در فرایند این اثر نشان میدهد. در فرهنگی که از رسانه میگیرد نشان میدهد. بنابراین باید شناختمان از افکار عمومی، مردم، فرهنگ، نیازها، ضرورتها و اهداف افزایش یابد تا بتوانیم برنامهریزی کنیم. میخواهم مصداقیتر بیان کنم، چون بحث سبک زندگی است و نمیخواهم فنی بحث کنم. برنامههای آن چیست؟ اخبار، گزارش، مستند، ورزش یا فیلم و سریال است. در همه دنیا هم همین است. ما میخواهیم سبک زندگی دینی را به مردم ابلاغ کنیم. اگر صد تا استندبای در شبکههای ما پخش شده باشد، 90 مورد علیه پدر است. در سبک زندگی و فرهنگ دینی پدر و مادر مقامی دارند که بعد از توحید مطرح میشود. شما یک سریال به من نشان بدهید که در آن مردها، چه نقش مثبت و چه نقش منفی، محکوم و متهم نباشند. یعنی فرهنگ فمینیستی. بعد ما فکر میکنیم سریالهای خارجی دین ندارند. با موضوع دین ارتباط ندارند. سریال مظنون خیلی زیبا بود. آنها بیشتر از ما دینی هستند، منتها به دین فراماسون و شیطانپرستی خودشان. این سریال، که ژانر پلیسی دارد، مقداری سیاسی است. اگر دقت کنید میبینید فقط فرهنگسازی است. دو گروه میشوند. گروه اول منجیان هستند که از ابزار هوش مصنوعی برای نجات مردم مظلوم استفاده میکنند و جانشان را به خطر میاندازند. گروه دوم سلطهگران هستند که میخواهند از ابزار هوش مصنوعی برای سلطه بیشتر بر افکار عمومی جهانیان و کنترلشان استفاده کنند. هر دو گروه هم آمریکایی هستند. سازنده هم آمریکایی است. یعنی شما به طرف منجیان بروید یا به طرف سلطهگران. بالاخره از چارچوب آمریکا که درنمیآیید. اسم این هوش مصنوعی برتر گروه مقابل سامری است. برای اینکه آمریکا روی سامری حساب باز کرده است. در مقابل ساختمان بورس در منهتن مجسمه گوساله را گذاشتهاند و اسم آن سامری است. حالا این دو گروه مقابله میکنند. بعد نشان میدهد که مخترع و دانشمندی که آن را ساخته است و کسی که عملیات را انجام میدهد هر دو یک فرهنگ والای عاطفی و خانوادگی دارند. اینها زنانی داشتند یا نامزد داشتند که عاشقشان بودند اما کار برایشان در اولویت بود. گفتند چون کار من به ضرر این است پس بهتر است از جدا شوم و این را در خطر نیندازم. ببینید چقدر به ما فرهنگ میدهد.
مجری: یعنی به طور غیرمستقیم درصدد است که فرهنگ ...
چینچیان: مستقیم است. از فیلمهای کرهای که سراسر خیال است استفاده میکنیم! به گفته مقام معظم رهبری تاریخ ندارند، بلکه برای خودشان تاریخ میسازند؛ مثل افسانه جومونگ. بعد جوانهایشان هم میبینند و انرژی میگیرند.
مجری: سریالسازی و فیلمسازی در کره از زمانی رونق گرفت که وقتی که چندین فیلمساز با رئیسجمهور کره دیدار کردند و او فهمید که بیشتر سریالها وارداتی هستند، از آنها خواست که سریال تولید و حتی صادر کنند.
داوودی: فرضاً در کره اتفاق افتاده باشد و سریالسازی باعث شود که تصویری از کره ایجاد شود. خب جومونگ جواهری در قصر و بانوی دربار است. همه اینها مخاطب را به شناختی از کره میرساند و دنبال نمیکند که آیا این شناخت درست است یا غلط؟ آن شناختی را که دریافت میکند به عنوان پایه نسبت به قضاوت در خصوص کشوری به اسم کره، مردمانی به اسم کرهای پایهریزی میکند.
از اینجا به بعد دچار چه اتفاقی میشویم؟ جومونگ، پزشک دربار، مفاهیمی را بیان میکند که اصالت دینی دارد. اصلاً ربطی به اخلاق ندارد. به آموزههای اخلاقی و اجتماعی قابل تغییر تقلیل میدهد. اشکال این است. بنابراین وقتی ما داریم از ساحت دین در رسانه و علوم شناختی در این حوزه صحبت میکنیم، باید دقت داشته باشیم. چرا آقای چینیچیان میفرمایند که فیلمها ضد پدر و فمینیستی است، چون 90 درصد کاراکترهای نجاتبخش زنان هستند. در صورتی که قرار نیست ایران با زنان شناخته شود. حتی قرار نیست ایران با مردان شناخته شود، بلکه قرار است با مفاهیمی شناخته شود که مشمول آنها هم میتواند زن باشد و هم مرد. پس حوزه شناختی وارد میشود و این اتفاقات را مدیریت میکند.
مجری: نکتهای به ذهنم رسید. بعد از این سریالها، آموزش زبان کرهای در ایران بیشتر شد.
چینیچیان: بله. موسیقی کرهای هم بیشتر شد و روشن است که ما تلنگر نخوردیم. کره حق دارد صادر کند، ما چرا وارد میکنیم؟ حالا بحث اینکه ما چه قابل صادرات داریم بماند که جز فیلمهای فاخر چیزی را نداریم اما ما چرا باید وارد کنیم؟ در حالی که ما دین را در سبک زندگی در بستر رسانه با مهمترین، مؤثرترین برنامهاش که فیلم و سریال است چطوری پخش میکنیم؟
چند سال پیش سریالی را میدیدم. اسمش یادم نیست. پدری جزء مدیران ارشد نظام، بسیار مؤمن و خانوادهدوست بود. همسرش یکدفعه تصمیم میگیرد که شوهر و پسر هفت هشت سالهاش را رها کند و به آمریکا برود. طلاق میگیرد و میرود. در آنجا هم بالاخره تنها نبود. پسر به سرطان مبتلا میشود. حالا پدر هم به کارش که مسئولیت اجتماعی بزرگی را برعهده دارد میرسد و هم به عبادتش و هم امور معالجه پسرش و هم زندگی را اداره میکند. ناگهان زن از بیماری پسرش باخبر میشود. به ایران میآید و به مشهد میرود و شفای بچهاش را از امام رضا(ع) میخواهد و فرزند شفا مییابد. چه فرهنگ دینیای را به مردم ارائه میکنیم؟!
مجری: دکتر داوودی، میخواهیم علوم شناختی را بیشتر در حوزه دینی بررسی کنیم. مدیریت ادراک و برداشت مخاطب از رسانهها در مورد دین خیلی پیچیدهتر شده است. علوم شناختی، دین و رسانه چه رابطهای دارند؟
داوودی: چه رابطهای دارند، چه رابطهای میتوانند داشته باشند یا چه رابطهای میخواهند داشته باشند؟ هر کدام ساحت متفاوتی دارد. من به ترتیب آنها را میکنم. صحنهای را در یکی از کشورهای همسایه دیدم. معمولاً برنامههای تفریحی و کنسرت را آنجا برگزار میکنند. علوم شناختی سه کار را انجام میدهد. اولاً، رسانه را در اختیار میگیرد تا اویی را که مؤمن است، اویی را که معتقد است و اویی را که متدین است به مرحله تفسیر بدون نیاز به مفسر حقیقی برساند. تازه مصیبتها اینجا شروع میشود. بخشی از جهل و خرافه وارد و بعد اصل میشود. ثانیاً، اویی را که ارتباطی با دین ندارد، اویی را که از همان ابتدا بریده و در فضای دیگری قرار گرفته است به این سمت میبرد که بسیاری از اقداماتی را که میخواهد انجام بدهد به دلیل ضدیت با آن دین صورت میدهد. دینی که تفسیر آن حقیقی نیست. این آدم به یک تفسیر مندرآوردی رسیده است. در اینجا رسانه به خدمت گرفته میشود. در همین سریالهای کرهای طرف هر کاری که دلش میخواهد میکند و سرانجام قهرمان بیرون میآید. و شما ارتباطی بین او با خدا نمیبینید، بلکه ارتباط بین آن آدم با مجموعه شرایطش است یعنی خدا حذف شده است. در این شرایط اتفاقات ماورایی حذف است. یک جور اومانیزم خیلی پیشرفته میشود نه اومانیزم اولیه. ثالثاً، بحث جایگزینی را انجام میدهند. حوزه علوم شناختی حوزه فرایند است. اصلاً حوزه نتیجهگیری نیست. فرایند را مهندسی میکند. وقتی سریال جومونگ را پخش و جومونگ را قهرمان کنید، طبیعتاً فروش محصولات کرهای افزایش پیدا میکند. شما مسیر را در اختیار بگیر. نتیجه خود به خود حاصل میشود.
مجری: چون روی ناخودآگاه مخاطب تأثیر میگذارد.
داوودی: هم ناخودآگاه و از همه مهمتر قوه عاقلانه تصمیمگیری بدون اطلاعات. این هم جنبه دوم ذهن است که در حوزه شناختی قرار دارد. بنابراین این فضا خیلی دقیق حاصل میشود. تصویر مردم ایران از مختار و حضرت مریم(س) منبعث از فیلم است.
مجری: در واقع شناختهای ما را رسانه شکل داده است.
داوودی: احسنت. شما به جامعه هند میگویید جامعه عاشقانه طبقاتی قهرمانی.
واقعاً جامعهی هند اینطور است؟! به جامعه آمریکا میگویید جامعه موفق و پیروز و اگر دچار مشکل شده، قهرمان بیرون آمده است؟ یا همه جا میگویند سیاست انگلیسی. آیا واقعاً انگلستان اینطور است؟ پس اطلاعات ناقص است.
مجری: در مورد فیلمهای هندی که فرمودید که همه آنها پایان شگفتانگیزی دارد، ما یک سبک خبری داریم به نام پایان شگفتانگیز. یعنی احساس میکنیم که جامعه هندی در عروسی، کار و همه جا پایان شگفتانگیزی دارد. آیا در حقیقت هم اینطور است یا سرشار از تبعیضها و تناقضهاست؟
داوودی: هند به هفتاد و دو ملت معروف است. شأن رسانه، شأنی نیست که آدم بگوید در هند چه خبر است. البته خیلیها میدانند. شما در هند صحنههایی را میبینید که سالها طول میکشد تا به اصل ماجرا پی ببرید. در هند واقعاً اینطور نیست، ولی تصویر ساختهشده از آن یک جامعه عاشقانه و قهرمانپرور است. ما در حوزه علوم شناختی وقتی که وارد فضای ساخت و ساز میشویم، نمیگوییم قرار است چه بسازیم. میگوییم سازهها را روی هم میچینیم هر چه که شد، اما این سازهها منطقی چیده میشود. شاید شما به هیچ شکلی نرسید ولی استوانهای درمیآید که میگویند این یک سازه است. در منطقه سه مدل دین اسلام داریم. یک مدل در عربستان، یک مدل در ترکیه و یک مدل هم در ایران است. دینداری بدون شریعتمحوری کاری است که علوم شناختی در حوزه فرهنگ انجام میدهد. اگر ترکیه به این چیزها اعتقاد داشت که به داعش و تروریسم در منطقه کمک نمیکرد. میخواهم بگویم یکسری از فاکتورها با همدیگر نمیخواند. پس حوزه علوم شناختی، مسیریابی در دین است. رسانه را به گونهای تنظیم میکند که سرانجام آن دین اومانیسمی باشد یا سکولاریستی یا هیومنیستی یا لیبرالیستی یا فمینیستی. دینی که فمینیستی باشد، نتیجهاش تجمع زنان ایکس و ایگرگ در میدان آزادی است.
مجری: آقای چینیچیان، تأکید آقای داوودی این بود که رسانه به عنوان ابزار شناخت است. یعنی جهان را از طریق رسانهها میشناسیم. در حوزه دین هم همینطور است. نگاهمان به دینهای مختلف و دین خودمان از بستر رسانهها شکل میگیرد، چون رسانه در هر خانوادهای هست، در هر جایی هست و میتواند تأثیرگذار باشد. شناختی که ما از دین از طریق رسانهها به دست میآوریم چگونه است؟ چه ضعف و قوتهایی دارد؟
چینیچیان: مصداقی صحبت میکنم. من یک مخاطب رسانه هستم. چیزهایی که مردم میگویند همین است. ما همین را دیدیم. همیشه از مردم طلبکاریم. ما یعنی مسئولین، وگرنه بنده و شما جزء مردم هستیم. میگوییم مردم مصرف برق را کنترل کنند، کمبود آب را جبران کنند، جلوی کرونا بایستند، این مسئله سیاسی را هدایت کنند و مردم چنین کنند. بله، بازوی اجرایی اصلی مردم هستند ولی مهم این است که شما چه میکنید؟
مجری: بسیار ممنونم. آقای دکتر داوودی، سخن پایانیتان را در مورد علوم شناختی، دین و رسانه بیان کنید.
داوودی: اولاً علوم شناختی منبعث از دین است. پس نیازی ندارد که برای تکامل و ارتقایش به دنبال فکت بگردد. کافی است که بتوانیم رابطه بین دینمداری، دینمداران، دین و حوزه شناختی را در هر سه ساحتش به گونهای برقرار کنیم که یک هدف داشته باشیم. مصونسازی جامعه از حملاتی که در مقابل او دارد صورت میگیرد، مخصوصا در حوزه دین. ثانیاً، علوم شناختی وقتی که به دست دشمن میافتد، استعداد ویژهای در تبدیل دین از حالت اجتماعی به حالت شخصی دارد. ما نمیتوانیم حوزه علوم شناختی را در حوزه دین ببریم و به جامعه تحویل دهیم، زیرا واگرایی ایجاد میکند.
مجری: جمعبندی این است که بیشتر شناخت ما از واقعیات از طریق رسانه حاصل میشود و با وجود توسعه رسانهای، موضوع دین هم از دریچه رسانه به مردم میرسد. در واقع تبیین و تبلیغ دین از این طریق انجام میشود. بنابراین ابزار رسانه میتواند کارکردها و کجکارکردهایی داشته باشد و بدین ترتیب ما باید به رسانهها توجه کنیم، چون میتوانیم از آنها برای افزایش آگاهی و آموزش درباره سبک زندگی و دین استفاده کنیم.
انتهای پیام