بازگشت آگاهانه به دین؛ عامل مؤثر بر استعمارزدایی در عصر جدید
کد خبر: 4006023
تاریخ انتشار : ۲۶ مهر ۱۴۰۰ - ۱۴:۴۲
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح کرد:

بازگشت آگاهانه به دین؛ عامل مؤثر بر استعمارزدایی در عصر جدید

حجت‌الاسلام والمسلمین سعیدرضا عاملی بیان کرد: امروزه آگاهی‌های فردی و اجتماعی به وجود آمده و عواملی بر استعمارزدایی مؤثر بوده که یکی از آنها، جریان عمیق بازگشت آگاهانه به دین است. این بازگشت از جنس هیجان نیست، بلکه از جنس شناخت دین و خستگی از نظام مدرنی است که ابعاد مختلفی از زندگی را نادیده می‌گیرد.

به گزارش ایکنا، سومین همایش بین‌المللی صلح و حل منازعه، امروز، 26 مهر، با سخنرانی جمعی از اندیشمندان در دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران و با مشارکت انجمن علمی مطالعات صلح ایران برگزار شد.

در ادامه سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین سعیدرضا عاملی، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، را در افتتاحیه این همایش بخوانید.

نکته نخست این است که ایجاد چنین ادبیاتی درباره صلح در سطح ملی و جهانی اهمیت دارد، آن هم در شرایطی که صلح و جنگ در سلطه نظام استعماری است و شنیدن یک صدای جدید، که رویکردش حل مسئله است، اهمیت بالایی دارد. بحث بنده بیشتر از منظر نگاه به مسئله صلح و استعمارزدایی است و عنوان آن «عدالت‌گرایی، رفع استیلا و استعمارزدایی از نظام سلطه جهانی» است. اقدام‌های کلانی را که برای از بین ‌رفتن منازعات صورت می‌گیرد می‌‌توان در فضای استعمارزدایی دید و امیدوار بود که این امر محقق شود. مشکل منازعات بین فردی و جهانی برخاسته از نظام سلطه و استعماری است و این واقعیتی جهانی محسوب می‌شود. در حقیقت، در جهانی هستیم که خشونت عمومیت یافته و افراد به دلیل تحت فشار قرار گرفتن، واکنش‌های نگران‌کننده دارند و در سطح محلی و ملی هم به دلیل جنگ‌ها و تهدیدها شاهد توسعه منازعات هستیم.

اینکه چطور می‌توانیم از این چنبره خارج شویم مسئله مهمی است و به نظر می‌رسد که باید نظام سیستمی سلطه تغییر کند. امروزه نظام سلطه به طرق مختلف بر دیگران فشار می‌آورد؛ برای نمونه سازوکار تحریم ملت‌ها را به اسم تحریم دولت‌ها یا توسعه تبعیض‌های قومی و جنسیتی از سوی کشورهای اروپایی و آمریکایی شاهدیم که ادعای صلح و حقوق بشر دارند. همچنین کلاهک‌های هسته‌ای نیز یک نیزه هستند که جلوی چشم ملت‌ها قرار دارند و دکمه ماشه کلاهک می‌تواند هر لحظه فشار داده شود.

لزوم نظام‌واره‌ دیدن استعمارزدایی

نزدیک به دو تریلیون دلار بودجه نظامی در جهان هست که می‌تواند بسیاری از گرسنگان را نجات دهد و نابرابری‌های اجتماعی را به شرایط برابر تبدیل کند و این شرایط همچنان سایه جنگ را گسترش داده است. استعمارزدایی مسئله‌ای نظام‌واره است؛ چه‌اینکه استعمار هم چنین است و نهادهای استعماری در جهان پدید آمده است؛ کمااینکه اگر در زمینه تحریم، کشوری از آن فرار کند، جرائم سنگینی را باید تحمل کند. بنابراین شاهد وجود نهادهای استعماری هستیم. همچنین استعمار در فرایندها وجود دارد. از این ‌رو، استعمارزدایی مستلزم یک نظام‌واره است تا منتهی به رهایی از فضای زورگویی شود.

ما نیازمند استعمارزدایی شناختی هستیم و ذهن استعمارگر باید تغییر کند و باید بداند که در قرنی قرار گرفته است که در آن هوشیاری وجود دارد و استعمارزدایی شناختی باید در ذهن استعمارزده‌ها هم صورت بگیرد و انسان‌ها باید توجه کنند که نباید زیر بار زور بروند. همچنین باید استعمارزداییِ نهادی صورت بگیرد و برای بازسازی نهادهای بین‌المللی، همکاری بین‌المللی انجام گیرد و نهادها، جنبه‌های سلطه‌گری خود را در خدمت جهان به کار گیرند. در استعمارزدایی فرایندی، باید فرایندها در قالب همه اموری که امروزه کسب و کارهای نظام سلطه را جهانی می‌کند یا منجر به توانمند شدن ثروتمندان جهان می‌شود، کنترل شود.

تقویت استعمارزدایی در عصر جدید

یکی از نکات مهم این است که استعمارزدایی در دوره ما قدرت خیره‌کننده‌ای پیدا کرده است. در دورانی ملت‌ها بی‌اراده بودند و به خودشان اجازه حرکت نمی‌دادند و زورگویی را توانمندی می‌دانستند اما امروز آگاهی‌های فردی و اجتماعی به وجود آمده و عواملی بر استعمارزدایی مؤثر بوده که یکی از آنها جریان عمیق بازگشت آگاهانه به دین است. این بازگشت از جنس هیجان نیست، بلکه از جنس شناخت دین و خستگی از نظام مدرنی است که ابعاد مختلفی از زندگی را نادیده می‌گیرد.

نکته دیگر اینکه فرهنگ مخالفت در جهان توسعه یافته است؛ چه‌اینکه در گذشته این حجم و وسعت فرهنگ مخالفت را شاهد نبودیم. امروزه همه نارسایی‌هایی که در جهان به وجود آمده در قالب‌های مختلفی است، از جمله تخریب محیط زیست یا شاهد نظام‌های صنعتی هستیم که منجر به آلودگی آب و هوا می‌شوند و همه این‌ها موجب‌ شده است که فضای استعمارزدایی تقویت شود؛ چراکه امروزه مردم از رفتار نظام سلطه اطلاع دارند، اما در گذشته همه‌چیز سِری بود و موجب می‌شد که مردم غافلگیر شوند.

از یک سو، مظلومین جهان به یکدیگر گِره خورده‌اند و همبستگی را به وجود آورده‌اند که ظرفیت بزرگی برای استعمارزدایی است. از سوی دیگر، توسعه سواد اجتماعی مؤلفه‌های زیادی دارد و امروز با جست‌وجو در فضای مجازی به تک‌تک مؤلفه‌های سواد اجتماعی دسترسی داریم و مردم می‌دانند که چه مقدار بودجه در جهان برای توطئه علیه ملت‌ها هزینه می‌شود و نقاط آسیب قدرت جهانی چیست و می‌دانند که دارای حق هستند و به عنوان یک انسان حقوق اجتماعی، رفاهی و فرهنگی دارند. از این‌ رو، همه دانش‌های اجتماعی منشأ بروز فضای جدیدی برای استعمارزدایی است.

همچنین سلطه و استعمار برخاسته از منافع نظام استعماری و قدرت‌طلبی است و هدف نظام سلطه، تسلط بر دیگری تلقی می‌شود که جزو تفریحات نظام سلطه است و به ثروت و دارایی‌ بیشتر فکر می‌کند و از این مسیر دامنه سلطه را بیشتر می‌کند. دیگری در نظام سلطه از مهم‌ترین حقی که اصل زندگی است محروم می‌شود. امروز بسیاری از افراد فقیر هستند و حتی در کشورهای ثروتمند جامعه فقیر جامعه بزرگی است. با این فرایندها دیگری‌سازی رخ می‌دهد که جداسازی و دیگری‌هراسی جزو لاینفک نظام سلطه است و این کار موجب محرمیت از حقوق فردی و ... می‌شود؛ چون متعلق به فلان ملیت و قومیت است، اما در دنیای جدید اینها بهره‌مند شدن از حقوق را ایجاد نمی‌کند؛ چون انسان دارای حق است و این نگاه دیگری‌سازی تا مرز مرگ فراگیر جلو می‌رود و به جنگ ختم می‌شود و هر روز شاهد این معنا هستیم.

تصویر پیکاسو از وقایع 1937 تکرار می‌شود

اگر به تصویر پیکاسو در سال 1937 نگاه کنید که از بمباران دهکده گرنیکای اسپانیا حکایت می‌کند، خواهید دید که قهقهه‌های نظام سلطه و واژگون ‌شدن انسان و نیز نابودی انسان و طبیعت را به نمایش می‌گذارد اما این تصویر تکرار می‌شود و امروز یک تصویرش همان حادثه تروریستی مسجد قندهار است و در شرایطی که امید داشتیم علم و دانش و تخصص‌های جدید منجر شود که دیگر شاهد اذیت یکدیگر و کشتار نباشیم اما این شرایط تکرار می‌شود. متأسفانه هر مقدار فناوری‌های مدرن‌تر می‌شوند، ظرفیت خیر و البته شر پیچیده‌تر می‌شود. فناوری‌ها هم به کمک خیر و شر می‌آیند اما از آنجا که نظام سلطه غالب است، فناوری نیز غلبه نظام شر را جدی‌تر می‌کند و در این فضا امکان سلطه به راحتی فراهم می‌شود.

در فضای دو جهانی‌شده، جابه‌جایی قدرت را هم دیدیم و شاهد سلطه استعمار مجازی بودیم و استعمار سومی شکل گرفت. فناوری‌های جدید ظرفیت‌ قدرت‌های سلطه‌گر را در بستر الگوریتمی افزایش دادند. در واقع سیستم سلطه به صورت هوش مصنوعی ایجاد شد. نکته مهم این است که فعالیت‌های علمی با هدف آسایش بشر صورت می‌گیرد اما سوءاستفاده از ابزار و نگاه سلطه‌آمیز، هوش مصنوعی را هم، که در رفتار و الگوریتم‌های روشن قطعیت دارد، در نظام سلطه معنادار می‌کند. جهان جدید امکان مداخله‌کنندگی در سطح نانوثانیه را پیدا کرده و واحد زمان فیس‌بوک، فیلیک است که کوچک‌تر از یک میکروثانیه و معادل هفتصد و پنج میلیون و ششصد هزار ثانیه و بزرگ‌تر از یک نانوثانیه و کوچک‌تر از یک میکروثانیه است. این ریز شدن زمان، امکان مداخله‌کنندگی در قالب تداخلات الگوریتمی را در برش‌های کوچک زمان فراهم کرده و در تصویر و فرایندها و تراکنش‌ها این اتفاق افتاده و سبب نگرانی استعمارشدگی از سوی استعمارگران شده است.

در رئالیسم کسی که قدرت بیشتری دارد حق بیشتری هم دارد، اما در فلسفه حق‌گرایی، نگاه احترام‌آمیز به همه و ذی‌حق‌ بودن همه هستی مورد توجه است و حیوانات و طبیعت و ... از نظر ما شعور دارند، اما وقتی دکارتی نگاه می‌کنیم، دکارت طبیعت را فاقد عقل و شعور و ارزش می‌دانست. از این ‌رو سلطه بر دیگر موجودات بدون هیچ احساس گناهی صورت می‌گرفت. دکارت حتی در انتهای زنجیره رو به کاهش هوش، جایی برای حیوانات قائل نبود و می‌گفت که شناخت برای بشر است و انسان حق دارد، اما اگر اکوسیستم هستی دچار مشکل شود، همه هستی به مشکل می‌خورد. در نگاه کانتی مفروض است که برخی برای زندگی خلق شده‌اند و برخی برای بردگی و این نگاه، استعماری است. نگاه جنگ‌آلود به زیر پا گذاشتن حقوق دیگران و سهولت در مرگ دیگران و نیز نگاه صلح‌آمیز به فهم و دستگیری از یکدیگر منجر می‌شود و جنگ رابطه این‌همانی با استعمار و صلح رابطه این‌همانی با استعمارزدایی دارد و باید برای آگاهی جهانی و استعمارزدایی شناختی و نهادی و فرایندی بیشتر تلاش کنیم.

انتهای پیام
captcha